‘شهیدسازی’ رسمی از کشته‌شدگان اعتراضات آبان ۹۸: سیاستی برای تکریم انفعال

چهارشنبه, 14ام خرداد, 1399
اندازه قلم متن

رها بحرینی، حقوقدان و پژوهشگر سازمان عفو بین‌الملل، (سازمانی که در خصوص تعداد کشته‌‌شدگان حوادث آبان ماه تحقیقات انجام داده است) در یادداشتی برای صفحه ناظران به سیاست ثبت رسمی کشته‌شدگان “کشتار” آبان نود و هشت با نام “شهید”، پرداخته و نتیجه‌گیری کرده است که این اقدام در حقیقت نوعی تلاش از سوی جمهوری اسلامی برای نفی صدای اعتراض کشته‌شدگان و تثبیت فراموشی است.

اعتراضات آبانحق نشر عکسAMNESTY

در ۱۳ آذر ۱۳۹۸، آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، سیاستی را به پیشنهاد شورای عالی امنیت ملی تصویب کرد که طبق آن، کشته‌شدگان اعتراضات آبان ۹۸ به سه دسته تقسیم می‌شوند: “شهروندان عادی” که گفته می‌شود “بدون داشتن هیچگونه نقشی در اعتراضات و اغتشاش‌های اخیر و در میانه درگیری‌ها جان باخته‌اند”؛ آن‌ها که که در جریان شرکت مسالمت‌آمیز در اعتراضات “به هر نحو جان خود را از دست داده‌اند”؛ و آن‌ها که در جریان درگیری‌های مسلحانه با نیروهای امنیتی کشته شده‌اند.

طبق این طبقه‌بندی، اشخاصی که در دسته‌ نخست قرار می‌گیرند در “حکم شهید” محسوب شده و خانواده‌های‌شان تحت پوشش مالی “بنیاد شهید و امور ایثارگران” قرار می‌گیرند. در طول ماه‌های پس از اعتراضات، مقامات ایران فشار شدیدی بر خانواده‌های معترضان جانباخته وارد کرده‌اند تا ضمن نفی حضور عزیزان‎شان در اعتراضات، آنان را عابر قربانی توصیف کرده و وادار به پذیرش عنوان “شهید” برای عزیزان‌شان سازند.

این مقاله تلاشی است برای تشریح تناقض‌های نهفته در سیاست رسمی “شهیدسازی” از قربانیان کشتار آبان ۱۳۹۸؛ سیاستی که به‌ وسیله‌ آن، مقامات حکومتی دقیقاً همان افرادی را که به‌خاطر بلند کردن فریاد اعتراض و مخالفت حذف کرده‎اند اکنون در قالب “شهید” به نقشی دیگر درمی‌آورند.

به باور این نویسنده، این سیاست “شهیدسازی”، علاوه بر اینکه سعی دارد کشتار‎ عامدانه صورت گرفته را “تصادفی” جلوه داده یا به “اغتشاش‌گران” و “معاندان” مسلح نظام نسبت ‌دهد، در مرتبه ایدئولوژیک نیز کارکرد دارد تا هویت کشته‌شدگان را از آنان غصب کند، عاملیتی را که در خلال اعتراضات از خود نشان دادند محو گرداند و وجودشان را به صرف انفعال فرو کاهد.

بدین شکل، مقاله‌ حاضر نتیجه می‌گیرد که این سیاست، تازه‌ترین استحاله‌ دکترین “قتل مضاعف” است که جمهوری اسلامی از ابتدای شکل‌گیری خود و طی دوره‌های متوالی به آن دست یازیده: یعنی قتل دوگانه‌ قربانیانش، نخست به نحو فیزیکی و سپس در فضای یاد و حافظه.

ایرانحق نشر عکسSOCIAL
سیاست “شهیدسازی” سعی دارد کشتار‎ عامدانه را “تصادفی” جلوه دهد

‘قتل مضاعف’

آویشای مارگالیت، فیلسوف معاصر، در کتاب خود اخلاق حافظه، “قتل مضاعف” را فرایندی مخوف تعریف می‌کند که شامل به قتل رساندن قربانیان در دو مرحله می‌شود: “کشتن تن و کشتن نام”. به بیان مارگالیت، نام قربانیان در این‌جا فقط ابزاری ساده برای حفظ یاد و خاطره‌ آنان نیست، بلکه به نحوی بی‌واسطه با دیدگاه‌ها، خواسته‌ها و رویاهای آنان پیوند دارد.

به یاد آوردن نام قربانیان با بازگرداندن محتوای تخیل و اندیشه آنان به سپهر اجتماعی همراه است؛ محتوایی که قدرت‌های حاکم به دنبال ناممکن و ناپدید ساختن آن‌ بوده‌اند. بر همین مبنا است که فیلسوفانی نظیر امانوئل لویناس، والتر بنیامین و هربرت مارکوزه بر قابلیت‌های رهایی‌بخش حافظه تاکید کرده‌اند. با تسهیل ظهور دوباره صداها و چهره‌هایی که با زور و خشونت محو گشته‌اند، یادآوری می‌تواند به “عامل رهایی” تبدیل شود، سلطه‎ آنچه نهاد قدرت به عنوان “واقعیت” برساخته‌ است را در هم بشکند و محرکی منتقدانه برای تحولات کنونی و آینده فراهم ‌آورد.

ایرانحق نشر عکسUGC
در مورد کشته‌شدگان اعتراضات آبان ۹۸، دکترین “قتل مضاعف” دیگربار وارد کار شده ‌است

می‌توان گفت در جمهوری اسلامی ایران، دکترین “قتل مضاعف” به بی‌رحمانه‌ترین و مستمرترین شکل در مورد قربانیان ناپدیدسازی‌های قهری و اعدام‌های دسته‌جمعی فراقانونی تابستان سال ۱۳۶۷ اعمال شده‌ است. مقامات به قصد محو هرگونه اثر از بدن‌ و نام‌ قربانیان، بقایای‌شان را در گورهای ‌جمعی بی نام و نشان مدفون کرده‌اند، اسامی‌شان را از بایگانی‌های فوت و تدفین حذف کرده‌اند، و همان گورهای جمعی را به شیوه‌های گونا‌گون طی سه دهه‌ی گذشته مورد هتک حرمت و عملیات‌ تخریبی قرار داده‌اند.

در مورد کشته‌شدگان اعتراضات آبان ۹۸، دکترین “قتل مضاعف” دیگربار وارد کار شده ‌است، چنان که مقامات در تلاش بوده‌اند همگان را وادار به سکوت کنند و مانع از آن شوند که نام‌ها و چهره‌های قربانیان در معرض دید عموم قرارگیرند. با این حال، روند محوسازی و چهره‌زدایی از قربانیان این مرتبه به نحو تناقض‌آمیزی از طریق به ثبت رساندن رسمی آنان به عنوان “شهید” در حال صورت گرفتن است. ماحصل این روند نوعی از یادآوری حکومتی است که در حقیقت برای ترویج و تثبیت فراموشی صورت می‌گیرد.

‘شهادت’ ناخواسته

مطابق” ‘آیین‌نامه تعیین مصادیق عملی شهید و خانواده‌های شاهد ‘” شهید کسی است که “جان خود را در راه اهداف والای اسلام و انقلاب اسلامی و حفظ دست‌آوردهای آن و دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی ایران در مقابل تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار می‌نماید”.

با این وجود، بند ۹ ماده ۳ این آیین‌نامه با منطقی کژتابانه تعریف “شهید” را به آن افرادی نیز بسط می‌دهد که “در حین درگیری‌ بینابین نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات با دشمنان‌، ضدانقلاب و اشرار کشته می‌شوند.” به این ترتیب، این آیین‌نامه از شمایه الهیاتی “شهید” در متون دینی و ادبی دور می‌شود که سنتاً به اشخاصی ارجاع دارد که پیروزمندانه و ایثارگرانه جان بر کف می‌گیرند و مرگ را به‌خاطر آرمان‌های مذهبی یا سیاسی‌شان مشتاقانه می‌پذیرند. در واقع، بند مذکور مفهومی قربانی‌گیر از “شهادت ناخواسته” برمی‌سازد، که با تکیه بر آن بتوان افراد را علی‌رغم خواسته‌شان و با هدف حفظ نظم سیاسی-مذهبی حاکم کشت و سپس به دستور آمران همان کشتار به آن‌ها عنوان “شهید” داد. در این صورت‌بندی، قصد و اراده، دیگر عناصر محوری تعریف “شهید” نیستند و غیاب آن‌ها چیزی از “شکوه و جلال” این “شهادت” اجباری نمی‌کاهد.

ایرانحق نشر عکسEPA

دادن عنوان “شهید” به قربانیان کشتار آبان ۹۸ بر اساس همین رویکرد قربانی‌گیری پیش برده ‌می‌شود و پیامدهای آن دردناک است. وجود آن انسان‌هایی که به خاطر حضور در اعتراضات کشته شده‌اند، اساساً نفی می‌شود و آن‌ها بدل به موجوداتی منفعل، بی‌نقش و خاموش می‌گردند که از روی یک “ضرورت الهی” و در حین تلاش برای محافظت از نظام جمهوری اسلامی در معرض خشونت قرار گرفته و جان باخته‌اند. در چرخشی کژدار، این انفعال مطلق در قالب “شهادت” تکریم می‌شود.

موریس بلانشو، فیلسوف و نظریه‌پرداز ادبی، در اثر خود، “نوشتار فاجعه”، منفعل‌سازی را وضعیتی تعریف می‌کند که هم برساخته از فاجعه است و هم فاجعه را مکرراً پدید می‌آورد. از جمله “ویژگی‌های معمول” این وضعیت عبارتند از “بی‌نام‌ونشانی، از دست دادن خود … ریشه‌کن شدن مطلق … [و] غیر ممکن شدن حضور”.

بلانشو شرح می‌دهد که چگونه این وضعیت انسان را از خود تهی ساخته و بدل به موجودی محوشده و عاملیت‌زدوده می‌کند. او این وضعیت را زمینه‌ساز “اوج‌گیری فراموشی” قلمداد می‌کند چراکه در این وضعیت “نا-داستان” نابودسازی بی‌انتهای انسان دیگر “نمی‌تواند به فراموشی سپرده شود زیرا که پیشاپیش به خارج از مرزهای حافظه رانده شده است”.

“شهیدسازی” حکومتی از کشته‌شدگان اعتراضات آبان ۹۸، حاوی شناسه‌های فرایندهای “عاملیت‌زدایی” و “منفعل‌سازی” است که به بیان بلانشو، تحت سلطه و نظارت فاجعه به کار می‌افتند – فرایندهایی که هیچ فضایی برای عاملیت و نقش‌آفرینی‌ کشته‌شدگان باز نمی‌گذارد و با محکوم کردن آنان به شهادت ناخواسته، نام‌ها و یادهایشان را ظالمانه به “انفعال مطلق” پیوند می‌دهد.

از: بی بی سی


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.