اندیشمندان و سیاست مدارانی هشیارو کاردان مشابه آقای ظریف خواستهها و اهداف تکلیف شده بر خود را، گاه بدون آنکه نظر مردم را خواسته باشند، از زبان آنها بیان میکنند.
بعبارت دیگر سخنران افرادی را که میخواهد در باره شان صحبت کند با نظر و معیارهای خود تعیین میکند و به واقعیت ها کاری ندارد.
اینگونه استفاده ابزاری را در سخنان وزیر امور خارجه بصورت ویدئوئی در برنامه شورای امنیت سازمان ملل در رابطه با «طرح ادامه تحریم فروش سلاح» ساعاتی قبل دیدیم.
ظریف صحبت خود را در آغاز و پایان به حرکت شادروان مصدق بزرگ و ارجاع موضوع ملی شدن نفت به این شورا و….می پردازد تا کلامش اعتبار یابد!
در حالیکه بر عارف و عامی روشن است که:
نظام فاقد هر گونه نظم و برنامه بطول عمر خود بصورت آشگاری در ستیز با راه مصدق بوده و در مواقع اضطراری که نیازی به باز گو کردن نیست، بعنوان وسیله از این چهره ماندگار ملی که تمامی هم و غم خود را مصروف استقلال واقعی این مرز و بوم واز همه ارزشمندتر حفظ احترام و رعایت حقوق مردمانش نموده – استفاده مینماید.
سالها متداول شده که هر کس در این منطقه پر هیجان و متعصب جهان سومی می خواهد برای خود اعتباری بخرد، پشت نام مصدق پنهان می شود.
مهم این است که نام مصدق، مصداق بارز منافع ملی و حق ملت ایران است نه وسیله گذران و استناد به برنامه های او برای نتیجه گیری بنفع اندیشه های نا فرجام، بشهادت عملکردی با محصولی بسیار اثر گذارمانند: افت حدود ۳ هزار برابری پول رایج که ملی نشایدش اتلاق نمود و معادل ان نابودی اخلاق و صداقت مردمان گرفتار معیشت و فاقد هر گونه امید و برنامه برای پیشرفت و آبادانی این مرز و بوم کهن.
اگر فوریت انعکاس این دیدگاه مانع نمیشد بسیار می نوشت اما بهمین اکتفاء میکند که نگاه و برنامه های بزرگ مرد وارسته تاریخ معاصر را با شعارو عملکرد این جماعت خوانندگان خود مقایسه کنند:
۱/ در باب خدمت راستین: بزرگترین پاداش خدمات ملی و اجتماعی، آرامش وجدان است – هر خدمتگزاری که درست به وظایف خود عمل کند و تکالیف خویش را انجام دهد مطمئنا از آن برخوردار خواهد شد.
۲/ در بازدید از زندان به مسئولین گفت: اگر میخواهید زمام شهردر دست شما باشد باید در پی افراد فاسد و دزدان بیت المال باشید، مزاحم کسانی که گناهشان ثابت نشده نباید بروید.
۳/ اشاره ای به بازداشت دگر اندیشان: اینجا مرا به یاد ایام زندانی بودن خودم افکند، این قتلگاه بسیاری از صاحبان فکرهای روشن و آزاد بود، توجه داشته باشید اشتباهی رخ ندهد و اصل را بردرستی و وطن خواهی قرار دهید.
۴ / هستی اودر اندیشههای ملی نیست شده بود: رفتار ساده و زندگی بیپیرایهای که در سراسر زندگیاش داشت در نخستوزیری نیزروش او بود، حقوق نخستوزیری را نمیگرفت و روزی چهارده ساعت کار میکرد.
۵ / توجه به منافع ملی: برای او نخستوزیری تنها سنگری بود که در آن میبایست از اندیشههای گرانبهای ملت ایران دفاع میکرد- فردی بود همچون دیگر مردم که نه بیشی میجست و نه حقی فراتر از دیگران برای خود میشناخت.
۶/ چگونه زیستن: رفتار سیاسی پنجاه ساله مصدق نشان میدهد که این مرد در زندان و در نخستوزیری یکسان زیسته و در کار سیاسی خود هرگز اندیشه پاک جنبش را با کامجوییها و پستیها نیالود.
۷/نگاه او به نقش رسانه ها: به هیچ وجه آزادی روزنامهها را محدود نکرد – در دیداری با روزنامهنگاران و کارگران گفت: کارگران در بیان اندیشه خود آزاد ند وبه اهالی مطبوعات واقعا آزاد ان زمان (که بنظر دوستانش تعدادی از این رسانه ها بتدریج باعث شکست نهضت ملی شدند ) گفت: بعضی از آقایان ارباب قلم و روزنامهنگاران شایسته است که آزادی و عفت قلم را پیوسته رعایت نمایند.
۸/ در زمینه انتخابات: بشدت در این مسیر برنامه ریزی داشت که با برکندن ریشههای استعمار و رهایی ملت – پایههای حکومت مردم برمجلسی منتخب ملت استوار وبا اعتقاد به پیروزیهای آینده مردم، سعی در اصلاح قانون انتخابات نمود تا راه کارشکنی در بار وطبقات با نفوذ را سدنماید.
۹/ منطق زندگی: جامعهشناسی بود که تسلیم منطق زندگی بود و باور داشت بدون اصلاحات واقعی و زیر بنائی پیروزی درسایر برنامه ها شدنی نیست و پس از نخستین سال نخستوزیری کارهای اصلاحی درونی را در برنامه کاردولت ملی اش منظور نمود.
۱۰/ باور داشت و در عمل نیز که: پشتیبان اندیشههای ملی و پیشرفت مملکت – تودههای مردم ایرانند و برای گشودن گره کارها بایستی هماهنگ با دگرگونیهای جهانی حرکت نمود و قبل آ ن برنامه ریزی کارشناسی و اصولی علمی داشت.
به ویژه اجرای برنامه ای دقیق برای رفاه ملی و دور شدن مردمان از گمراهی وبی تفاوتی به دلیل عدم تکافوی مخارج در مقایه با درآمد آنان و نهایتا بهبود زندگی برای ایجاد خلاقیت در مسیر منافع بلند مدت کشور.
با همین چند نمونه مقایسه ای باید داشت بین دیدگاه و عمل او در آنزمان با امکانات محدود واز سوئی دیگر شعارو تبلیغات حکومت در تنگنای قافیه مانده پایدار بر دشمن پنداری – آنهم در مقابل نمایندگان کشورها درمراجع بین المللی «که با عملکرد درونی سیستم گرفتار جهل، فساد و ستم مستقر در کشورمان» بندرت آشنا میباشند وپیوسته مصالح میهن خود را در رابطه با حفظ منافع اقتصادی – سیاسی همچون روسیه و چین با همه زیرکی مقدم میشمرند.