برگردان: جمشید خونجوش
پیشگفتار مترجم: سندی که با عنوان “برنامه همکاریهای جامع (۲۵ ساله) ایران و چین” منتشر شده، بحثهای داغی را در میان ایرانیان برانگیخته و از مواضع متفاوتی مورد ارزیابی قرار گرفته است. سوای این ارزیابیها، آنچه که در این میان میتواند به درک این تحول و روند احتمالی آن در آینده کمک کند، نگاهی نزدیکتر به واقعیت پیچیده روابط ایران و چین است. مقاله زیر در سپتامبر ۲۰۱۹، بعد از سفر محمد جواد ظریف به اجلاس گروه ۷ در فرانسه و بعد از آن به پکن، در باره روابط ایران و چین در نشریه فارن پلیسی منتشر شده است. بهرغم گذشت ۱۰ ماه از انتشار این نوشته، فکرها و حکمهای مطرح شده در آن هنوز هم به قوت خود باقی هستند. به عنوان مثال، به رغم انتقادهای زبانی تند چین از سیاست تحریمی دونالد ترامپ علیه ایران تحت عنوان “فشار حداکثری”، به نظر میرسد که پکن هنوز هم به حساسیتهای واشنگتن در مورد تهران توجه جدی داشته به طوری که “به صف شده” و بخش عمدهای از واردات نفتی رسما اعلام شده از جمهوری اسلامی را کاهش داده – هرچند که گفته میشود تحویلهای مخفیانه ممکن است در جریان باشند. دادههای جدید نشان دهنده این هستند؛ به عنوان مثال تجزیه و تحلیل آرگوس از دادههای گمرک چین (۱) نشان میدهد که واردات اعلام شده نفت این کشور از ایران در ماه مارس ۲۰۲۰ با کاهش ۸۸/۹ درصدی نسبت به مدت مشابه در سال قبل روبرو است. در ماه آوریل ۲۰۲۰ هم کاهش قابل توجه در کل صادرات نفت خام ایران، با کاهش خریدهای چینی مرتبط بوده است.(۲)
گرچه احتمالاً کاهش تقاضا به دلیل شیوع ویروس کرونا یک عامل سقوط خرید نفت ایران از سوی چین بوده است، اما به نظر میرسد که تهدیدهای تحریمی ایالات متحده یکی از دلایل اصلی آن باشد، زیرا پکن به دنبال خرید از جاهای دیگر بوده است. تجزیه و تحلیل رویترز (۳) نشان میدهد که واردات نفت خام ماه مارس پکن در حقیقت نسبت به سال گذشته حتی با حاشیهای افزایش یافته است، زیرا بازار نفت محمولههای ارزانتری را در این مدت به خریداران عرضه کرده است.
علاوه بر این، پکن تاکنون در دفاع از ایران و کمک به آن در فرار از تحریمهای ایالات متحده موضع آنچنان جسورانهای اتخاذ نکرده که نشانگر تغییراتی بزرگ در استراتژی آن در رابطه با ایران باشد. نهایی کردن این سند و بویژه اجرایی کردن آن زمان بسیار طولانی لازم دارد که متناسب با نیاز مبرم حکومت ایران جهت بهبود وضع به غایت وخیم اقتصاد در کشور نیست. مطمئنا چین جهت نگه داشتن کارت ایران، ژستهایی را در زمینه گسترش بیشتر روابط دو کشور خواهد گرفت، اما برای ایجاد یک رابطه “استراتژیک” با ایران، آنطور که مسئولین حکومت ایران انتظار یا آرزو دارند، تغییرات بسیار عمیقتری در جغرافیای سیاسی دنیا باید رخ داده باشد، که در آن صورت هم چنین رابطهای چنانچه از شواهد امروزین پیداست، متاسفانه یکسویه به نفع چین خواهد بود.
***
بازی بزرگ چین در ایران
تهران به یک دوست احتیاج دارد، اما پکن ممکن است یک نمونه خطرناک باشد.
فارن پالیسی (Foriegn Policy) (۴)
سفر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، به اجلاس گروه ۷ در فرانسه در اواخر ماه گذشته، برای بسیاری در غرب شگفتیآور بود. برخی حتی آن را به فال نیک گرفتند. اما برای رهبری ایران، سفر سریع ظریف به شهر بیاریتز تیری در تاریکی بود، با کمی شانس جهت چرخشی در چالش ایالات متحده آمریکا-ایران. چنین شبهاتی در روزهای بعد تأیید شد. دولت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا هنوز از لغو تحریمهای نفتی ایران امتناع میورزد و تهران به مذاکرات مستقیم با واشنگتن نخواهد پرداخت، تا زمانی که از سوی طرف آمریکایی کاهشی آشکار در زمینه تحریمها صورت نگیرد.
نمایش خوشحال بودن ظریف به کنار، اما او بیاریتز را با دست خالی ترک کرد. ولی سفر بعدی وی به هر حال امید به موفقیت بیشتری در بر داشت. ظریف قبل از اینکه حتی وارد پکن شود، برای نشریه چینی مشهور گلوبالتایمز دست به قلم برده بود. فراخوان ظریف در مقالهای به امضای او (۵) جهت تحکیم آنچه که وی “مشارکت راهبردی” با چین عنوان کرد، آرزوی مکرر رهبری ایران است. اما با وجود نیاز شدید تهران به پکن برای نجات خود، دیدگاه غالب این است که یک رابطه کیفی متفاوت با دولت چین لازم است، قبل از اینکه ایران بتواند خود را متعهد به تبدیل شدن به لنگرگاه چین در غرب آسیا کند. سؤال اینجاست که درک چین از منافع بلند مدت خود در ایران چیست.
در درگیری ژئوپلیتیکی بزرگی که بین ایالات متحده و چین در حال وقوع است، هیچ معنا ندارد که پکن به دستور کار واشنگتن جهت منزوی کردن تهران گردن گذارد. در حقیقت، چینیها با ادامه خرید نفت ایران، در میان چیزهای دیگر، آشکارا تحریمهای اقتصادی ایالات متحده علیه ایران را نقض کردهاند. برخی ناظران تا آنجا پیش میروند که پیشبینی میکنند چینیها کمکهای مالی گستردهای را برای نجات دادن ایران از چنگال دولت ترامپ انجام دهند: رابرت کاپلان اخیراً در مقالهای (۶) در نیویورک تایمز نوشت: “ایران نقش کلیدی برای برنامههای چین دارد، همانند برنامههای چین که نقش کلیدی در سرنوشت اوراسیا (Eurasia) دارند.”
شکی نیست که پکن به ایران به عنوان یک ملک مرغوب در غرب آسیا مینگرد. ایران کشوری است با منابع طبیعی درجه یک، سرمایه انسانی فراوان و بازاری مشتاق و نسبتاً بکر. چین در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری ایران است، و علاوه بر آن، ایران همچنان یک انزواطلب سیاسی در صحنه جهانی است که با یک برنامهریزی مناسب میتواند به یک کشور مشتری چینی تبدیل شود.
به عبارت سادهتر، هیچ دلیلی از منظر چین وجود ندارد که بخواهد کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ بر ایران موفق شود. و با این حال، این کل داستان نیست. روابط بین این دو کشور پیچیدهتر از آن است که در نگاه اول به نظر میآید.
از اوایل سالهای ۲۰۰۰، چین به شریک درجه یک تجاری و مشتری نفت ایران تبدیل شده است؛ این همکاری به فروش تسلیحات و توازن ژئواستراتژیک در برابر ایالات متحده گسترش یافته. برنامهریزان چینی ایران را به عنوان یکی از مهمترین کشورها در اتصال آسیا به اروپا از طریق “طرح جاده ابریشم جدید” (Belt and Road Initiative) خود شناسایی کردهاند. این طرح گل سرسبد برنامه سیاست خارجی رئیس جمهور شی جین پینگ بعد از تصدی قدرت است. هدف غایی این طرح تجدید سازمان قوانین سیستم تجارت جهانی و کاربستهای سرمایهگذاری به گونهای است که برای چین مطلوب تر هستند. هدف این طرح همچنین برنامهریزی قدرت نرم و ایجاد پایههای هژمونی چین در اوراسیا است.
بخش اعظم چشمانداز همکاریهای ایران و چین در دیدار دولت شی از تهران در ژانویه ۲۰۱۶ گذاشته شد (۷). دو کشور توافق کردند که طی یک دوره ۱۰ ساله تجارت را به ۶۰۰ میلیارد دلار گسترش دهند و همچنین همکاریهای محکمتری را به عنوان بخشی از یک برنامه ۲۵ ساله بنا کنند. علاوه بر تجارت، قرار است که چین یک سرمایهگذار اصلی در بازار ایران شود. حدود ۱۰۰ شرکت بزرگ چینی در بخشهای کلیدی اقتصادی ایران، به ویژه انرژی و حمل و نقل، سرمایهگذاری کنند. به عنوان مثال، شرکت ملی هستهای چین در حال طراحی مجدد رآکتور آب سنگین اراک IR-40 است جهت برآوردن الزامات منع گسترش سلاحهای هستهای به عنوان بخشی از توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۵ (برجام).
دولت چین وامی ۱۰ میلیارد دلاری را به شرکتهای چینی اعطا کرده است برای ساخت سدها، ژنراتورهای برق و سایر زیرساختها در ایران از جمله نصب خط ریلی جدید بین تهران و بایان نور (Bayannur) در منطقه مغولستان داخلی چین. سایر پروژههای حمل و نقل شامل ساخت یا تأمین اعتبار خطوط ریلی به شهر مشهد در شرق ایران و بندر بوشهر در ساحل خلیج فارس است. همچنین، چین قصد کمک جهت سرعت بخشیدن به ساختن بندری در چابهار در دریای عمان را دارد، پروژهای که در ابتدا برای همکاری با هند در نظر گرفته شده بود. نمونه بارز دیگر، پنج خط مترو تهران هستند که همگی توسط شرکتهای چینی ساخته شدهاند. واگنها توسط یک شرکت سرمایهگذاری مشترک ایرانی و چینی به نام شرکت تولیدی واگن تهران، ساخته شدهاند.
در زمینههای دیگر ، اگرچه هنوز برخی از پیشرفتهترین فن آوریهای موجود شرکتهای غربی در دسترس نیستند، کمپانیهای انرژی چینی به توسعهدهندگان مهم میادین نفتی و گاز طبیعی در ایران تبدیل شدهاند که به ترتیب شامل دومین ذخایر بزرگ گاز (بعد از روسیه) و یکی از بزرگترین ذخایر نفت خام در جهان هستند. به گفته وزارت نفت ایران، در ماه اوت (۲۰۱۹) چین در سه پروژه مهم انرژی در ایران “مجدداً دست به کار” شد: میدان گازی پارس جنوبی، که بزرگترین در جهان و با قطر مشترک است؛ میدان نفتی یادآوران در مرز با عراق؛ و توسعه ترمینال نفتی جاسک که در شرق تنگه هرمز واقع است. بدون شک چین به لحاظ اقتصادی از غیاب شرکتهای انرژی غربی در ایران به دلیل فشارهای ایالات متحده سود برده است.
به تعبیر ظریف، چین و ایران “در بسیاری از جبههها شرکای استراتژیک … اجتناب-ناپذیر هستند”. وزیر امور خارجه ایران در سفر اخیر خود از پکن خواست دو کشور روابط خود را چنان تقویت کنند تا بتوانند با موضوعات گوناگونی مقابله کنند، از جمله پایان دادن به افراط گرایی و تروریسم. ظریف در حالی که هیچ اشارهای به سرکوب مداوم و بسیار بحثبرانگیز دولت چین علیه مسلمانان قومی سین کیانگ نکرد، در انتقاد از سیاستهای ایالات متحده صریح بود. وی با یک ضربه شلاق آشکار به دولت ترامپ گفت: “[ما] هر دو با خصومت یکجانبهگرای پوپولیستی از سوی بیگانه روبرو هستیم.”
به نظر ظریف، چین میباید چالش جهت پایان دادن به کوتهنظری ادعایی ایالات متحده در سرتاسر جهان را انتخاب کند، و ایران با علاقه از چنین تلاشی حمایت خواهد کرد. با انتقاد از تصمیم دولت ترامپ مبنی بر انصراف از توافق هستهای با ایران در سال ۲۰۱۵، ظریف صریحاً خواستار حمایت فوری پکن جهت زنده نگاه داشتن این توافق شد. “اینکه ما چگونه به این حداکثر گرایی [ایالات متحده] و این نقض آشکار تعهدات و قوانین بینالمللی پاسخ میدهیم، ممکن است تأثیر تعیین کنندهای داشته باشد در توانایی ما جهت دستیابی به چشمانداز مشترک در باره آینده قاره ما.” او با برجسته کردن جنگ تجاری چین – ایالات متحده به عنوان نمونهای واضح از یکجانبهگرایی آمریکا، از چین درخواست پشتیبانی نمود، جنگ تجاری که از نظر ظریف برای آنچه او “نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین” نامید، خطرناک است.
با این حال، احساس بیم و هراس نسبت به واکنش چین در برابر این قدم او در همان سخنان ظریف آشکار بود. فراخوان وی جهت ایجاد “بنیاد مستحکمی برای یک روابط اقتصادی که به نفع هر دو طرف باشد” اشارهای بود به نگرانیهای گسترده در ایران مبنی بر اینکه کفه ترازوی روابط اقتصادی موجود بهطور روزافزونی به نفع چین سنگین شده است. مقامات ایرانی بیسر و صدا در باره این حقیقت ناله میکنند که فشارهای ایالات متحده بر ایران، کشورشان را به یک مشتری اسیر پکن تبدیل کرده است. این فرمول که نفت خام ایران با قیمت تخفیف یافته به چین میرود در ازای هر چیزی که چین مایل به ارائه آن باشد، مناسب یک مشارکت استراتژیک آنطوری که ایران به آن مینگرد نیست. در عوض، ظریف از چینیها خواست به ایران اجازه دهند تا “به طوری مؤثر در برنامه چین جهت ساختن یک پایگاه پیشرو جهانی برای علم، فناوری و نوآوری مشارکت کند.” این یک تقاضای ایران بود جهت گنجانده شدن در آن چیزی که بسیاری در تهران آشکارا گمان میکنند یک دوران طلایی چینی است که هنوز در حال تکوین است.
گفته میشود تهران در تلاش خود برای جلب کشور چین، آماده است تا شرایط ویزا را برای گردشگران چینی کنار بگذارد. این فقط آخرین فصل از سیاست “نگاه به شرق” ایران است، که به اندازه خود جمهوری اسلامی قدیمی است.
رد کردن “نگاه به شرق” به عنوان یک ضرورت محض برای کشوری که دائماً غرب را رد کرده، آسان است. هنوز کمی شک وجود دارد که چین به طور فزایندهای خواهان بهرهبرداری از میل وافر دولت ترامپ به اقدامات یکجانبه است، زیراکه قصد دارد اعتبار پکن را به عنوان یک بازیگر ذینفع مسئولیتپذیر تثبیت کند. از این رو، چین کارتهای ایران خود را متناسب با آن بازی خواهد کرد. چین خلاء ایجاد شده در تجارت و سرمایهگذاری ایران را که به دلیل ترک شرکتهای غربی ایجاد شده پر خواهد کرد و تجارت بیشتری به یوان (ارز چین) را تشویق میکند. از نظر سیاسی، چینیها در زمینه مناقشه هستهای استدلال خواهند کرد که چندجانبهگرایی راه درست حل تنش در خاورمیانه است. این نه تنها یک طعنه گزنده به ایالات متحده آمریکا در مقابل یکجانبهگرایی آن است، بلکه همچنین پکن از یک درگیری گستردهتر در خاورمیانه، که میتواند واردات انرژی آن را مختل کند، واقعا هراس دارد.
با این حساب، چین ایران را به عنوان نزدیکترین دوست خود نمیداند. حتی هنگامی که روابط ایران و چین به سرعت در دهه ۲۰۰۰ شتاب گرفت، بعد از آنکه که چین از آلمان به عنوان بزرگترین شریک تجاری ایران پیشی گرفت، پکن هنوز هم به حساسیتهای واشنگتن در مورد تهران توجه جدی داشت. جدیدترین آمارهای اقتصادی از پنج ماه اول سال ۲۰۱۹ نشان میدهند که تجارت چین با ایران در مقایسه با مدت مشابه سال قبل، زمانی که تحریمهای ایالات متحده علیه ایران برقرار نبود، به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.
اما همه چیز در روابط ایران و چین با اقدامات آمریکا شکل نمیگیرد. موضع اخیر چین را در نظر بگیرید در قبال پیشنهاد دیرینه ایران جهت پیوستن به روسیه و سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین به عنوان یک عضو کامل. ایرانیها از پذیرش این ایده از سوی پکن مطمئن نیستند. این سازمان به کرات از شروع مذاکرات با تهران جهت پیوستن به معاهده امتناع ورزیده است که باعث سرخوردگی بسیار ایران شده است. با این حال این برای ایران راز سر به مهری نیست که چین با هر کدام از کشورهای خاورمیانه – از جمله رقبای ایران، اسرائیل و عربستان سعودی- روابطی دارد – و این دستاوردی است که اگر پکن بیش از حد به تهران نزدیک شود، ممکن است در معرض خطر باشد.
به عبارت ساده، علیرغم تمنای پرشور ظریف به رهبری چین، تهران انتظار ندارد که چین به هر قیمتی طرف آن را بگیرد. انتظار میرود که چین کارتهای ایران خود را با دقت بازی کند. اما ایرانیان امیدوارند که تقابل آمریکایی-چینی ادامه یابد و فرصتهایی را برای تهران فراهم کند.
از دیدگاه پکن، اثرات کوتاهمدت تصمیم واشنگتن مبنی بر عقبنشینی از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام) مختلط خواهد بود. با توجه به تأثیرات جهانی تحریمهای مجدد ایالات متحده، ایرانیها پول کمتری برای خرید کالاهای چینی خواهند داشت و این خطر وجود دارد که این عقبنشینی ممکن است که ایران را برانگیزد تا برنامه هستهای خود را از سر بگیرد و به نوبه خود پتانسیل درگیری نظامی در خلیج فارس را افزایش دهد.
با این حال، ایرانیها همزمان به وام و سرمایهگذاری بیشتر چینیها نیز نیاز دارند و احتمالاً مایل خواهند بود که به چینیها خرید نفت از ایران با تخفیف مداوم را عرضه کنند. سیاستگذاران چینی به احتمال زیاد با نگاهی بلند مدت، فرصتهایی را برای دستاوردهایی بزرگتر از یک ایران که از غرب بیگانه و به حمایت اقتصادی و امنیتی چین وابسته شده است، خواهند دید. یک نشانه اولیه از رویکرد پکن به موضوع تحریمهای ایران این خواهد بود که چگونه چین به خواستههای دولت ترامپ مبنی بر توقف واردات نفت از ایران بعد از لغو معافیتها در ماه می، پاسخ خواهد داد.(۸) این معافیتها قبلاً به چین اجازه داده بودند چنین وارداتی را ادامه دهد. اگر پکن در دفاع از تهران و در نافرمانی از واشنگتن موضع جسورانهتری اتخاذ کند، از جمله تامین یک شبکه مالی جایگزین برای اروپاییها و ایرانیان که به آنها کمک کند از تحریمهای ایالات متحده فرار کنند، این میتواند نشانگر محاسبات چین باشد مبنی بر اینکه دولت ترامپ یک ببر کاغذی است و استراتژی ایران آن چیزی جز یک کارزار موقت نخواهد بود.
————————-
۱٫ https://www.argusmedia.com/en/news/2099942-chinas-russia-saudi-crude-imports-stay-high-in-march
۲. https://www.moneycontrol.com/news/world/hit-by-coronavirus-and-us-president-donald-trump-irans-oil-exports-dwindle-to-record-low-5265991.html
۳. https://www.reuters.com/article/us-china-economy-trade-oil-idUSKBN22F04Y
۴. https://foreignpolicy.com/2019/09/05/chinas-great-game-in-iran/
۵. http://www.globaltimes.cn/content/1162671.shtml
۶. https://nyti.ms/2X5Z4vA
۷. https://www.chinadaily.com.cn/world/2016xivisitmiddleeast/2016-01/23/content_23216249.htm
۸. https://www.nytimes.com/2019/07/22/world/asia/sanctions-china-iran-oil.html
از: ایران امروز