هم‌دستی با مداخله‌گران، فعالیت سیاسی نیست!

سه شنبه, 25ام تیر, 1392
اندازه قلم متن

Ali Keshtgar5تحریم اقتصادی و تهدید نظامی ایران مغایر با رشد جنبش دموکراسی خواهی و تحولات دموکراتیک در این کشور است. تجربه کره شمالی و کوبا که دهها سال است مورد تحریم اقتصادی ایالات متحده و اروپای غربی قرار دارند نشان می دهد که این تحریم ها به زیان تحولات دموکراتیک در این کشورها تمام شده است. تجربه عراق، لیبی و افغانستان نیز نمونه فاجعه بار پیامدهای مداخله نظامی خارجی هستند. مداخلات نظامی خارجی در این کشورها نه فقط موجب فجایع بزرگ اجتماعی و اقتصادی شده بلکه تمامیت این کشورها را در مخاطره قرار داده است.

برخلاف نمونه های فاجعه بار پیش گفته تجربه کشورهای اروپای شرقی و برخی از کشورهای آمریکای جنوبی نشان داده اند که تنش زدایی میان ایالات متحده و اروپا با رژیم های دیکتاتوری و یا تمامیت گرا به سود صلح جهانی و رشد جنبش های دموکراسی خواهانه در این کشورها بوده است. هرکس مناظره های تلویزیونی و مواضع نامزدهای ریاست جمهوری را دنبال کرده باشد، می داند که رای مردم به حسن روحانی از جمله رای به تغییر سیاست خارجی ایران و ابراز حمایت رای دهندگان از سیاست تنش زدایی میان ایران و غرب بویژه ایران و آمریکا بود.

پس از انتخابات و پیروزی حسن روحانی دشمنان خارجی و داخلی تنش زدایی میان ایران و غرب که مقاصد سیاسی و یا منافع اقتصادی خود را در مخاطره دیده اند از هر طرف برای خفه کردن تلاشهای هنوز آغاز نشده دولت جدید به حرکت درآمده اند.

اخیرا دو سناتور جمهوریخواه، جان مک کین و لیندزی گراهام پس از سفر به اسرائیل و ملاقات با مقامات این کشور خواستار تشدید تحریم ها و در صورت لزوم مداخله نظامی در ایران شده اند. این دو سناتور در نشست خبری دهم تیرماه در بیت المقدس گفته اند که ایران به آستانه تولید بمب اتمی “بسیار نزدیک” شده است. جان مک کین در این نشست گفته است: ” ایران مجهز به جنگ افزار هسته ای، بزرگ ترین خطر علیه ثبات و صلح جهانی است…” این ادعا که ایران در آستانه دستیابی به بمب اتمی است و ایران اتمی برای صلح جهانی خطرناک است را من شخصا در تلویزیون کانال دو فرانسه دو هفته پیش از انتخابات از زبان یک ایرانی که به عنوان یکی از سخنگویان شورای ملی مقاومت معرفی شد شنیدم . ادعایی که پیشتر،بارها از زبان برخی ازسخنگویان این جریان ها تکرار شده بود.

مک کین در همین نشست خبری گفت: “مردم آمریکا از یک اقدام نظامی علیه ایران به منظور مقابله با چنین خطر بزرگی حمایت خواهند کرد.” در همین حال ۴۵ نماینده کنگره آمریکا در نامه ای به رئیس جمهور این کشور، خواستار تشدید فشار علیه ایران شده اند. در این نامه که روز دهم تیرماه در سایت کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا منتشر شد تاکید شده است که انتخاب حسن روحانی چیزی را تغییر نداده است. بلافاصله پس از انتخابات ایران یعنی حدود پنج روز پیش از مصاحبه این دو سناتور آمریکایی، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر دست راستی اسرائیل گفته بود که هیچ چیز در ایران تغییر نکرده و فشار علیه برنامه هسته ای این کشور باید تشدید شود.

برای محافل تندروی جمهوری اسلامی که خصومت با آمریکا و غرب جزء جدایی ناپذیرهویت ایدئولوژیک-سیاسی محسوب می شود و اساسا فلسفه وجودی و منافع سیاسی و اقتصادی آنان در گرو دشمنی ایران و آمریکا است، این تلاشها و تحرکات برکت و نعمت الهی به حساب می آیند. بهترین کمک به این محافل افراطی که از رای مردم غافلگیر شده اند آن است که آمریکا و اتحادیه اروپا به جای پاسخ مثبت به رای تغییر خواهانه مردم و گفتمان آشتی جویانه روحانی برگفتمان تهدید و تحریم اصرار ورزند، چرا که ادامه این سیاست موجب همراه شدن دوباره محافل مردد و بینابینی به جریانات تندرو می شود.

حقیقت آن است که از دیرباز در زمینه سیاست خارجی دو خط متفاوت و شاید بتوان گفت از برخی جهات متضاد در متن حکومت جمهوری اسلامی وجود داشته است. این دو خط مشی در سیاست خارجی از دو نگاه متفاوت به مناسبات ایران و جهان بویژه ایران و غرب سرچشمه می گیرند که ضرورتا یکی به سیاست تنش فزایی و دیگری به تنش زدایی می انجامد.

نگرش نخست که نماینده شاخص آن شخص آیت اله خامنه ای است، اساسا مبارزه با تمدن و ارزش های فرهنگی غرب را از وظایف و رسالت های جمهوری اسلامی می داند و دشمنی با آمریکا و اسرائیل را به بخشی از ماهیت و ایدئولوژی خود تبدیل کرده است. نگرش دوم که قرائت دیگری از جمهوری اسلامی دارد با این ایدئولوژی مرزبندی نسبی داشته و خواستار رفع خصومت میان ایران و غرب و بهبود مناسبات ایران با جهان خارج از جمله با ایالات متحده ی آمریکا است. از آغاز انقلاب طرفداران نگرش اول در جمهوری اسلامی فرادست بوده اند. در حالی که نگرش دوم اساسا زمینه خودنمایی و تظاهر رسمی نداشته و نمایندگان آن معمولا نظر خود را با احتیاط و پیام های بسیار مبهم ارائه کرده اند. و با این همه در موارد زیادی به سازش کاری و خودباختگی و همکاری با دشمن متهم شده اند. در دو دهه گذشته واقعیت های سخت زمینی بویژه ضرورت های سیاسی و میل بقا بسیاری از کارگزاران و چهره های شاخص جمهوری اسلامی را از نگرش آسمانی (نگرش اول) دور کرده و نگرش دوم روز به روز طرفداران بیشتری پیدا کرده است. چنان که امروز می توان گفت موازنه قوا میان طرفداران این دو نگرش در درون جمهوری اسلامی به سود نگرش دوم در حال تغییر است.

علاوه بر رهبران اصلاح طلب و میانه رو ورئیس جمهور منتخب که بخاطر دفاع از همین نگرش برنده انتخابات شده ، بسیاری از اصول گرایان نیز منافع خود و نظام را در حمایت از نگرش دوم جستجو می کنند.

پیشرفت این روند به مساله منافع ملی ایران و دور کردن کشور از تحریم های اقتصادی و خطر مداخله نظامی گره خورده است. به این اعتبار طبیعی است که اکثریت عظیم مخالفان جمهوری اسلامی از بهبود مناسبات ایران و آمریکا حمایت نمایند و غرب را به شنیدن پیام ایرانیان و برداشتن نخستین گام در راه کاهش تحریم های اقتصادی به منظور شکستن بن بست کنونی ترغیب کنند. اما دشمنان ایرانی تنش زدایی، جریاناتی که از دیرباز سرنوشت سیاسی خود را به مداخله نظامی خارجی گره زده اند از پیدایش شرایط جدید به شدت ناخشنودند. آنها هیچ بختی برای دستیابی به قدرت در ایران ندارند، مگر در صورت مداخله نظامی در ایران. شناخته شده ترین نیروی این طیف شورای ملی مقاومت (فرقه رجوی) است. در سالهای گذشته فعالیت های این جریان به همکاری با سازمان های ذینفع خارجی برای شناسایی سایت های هسته ای و دانشمندان اتمی ایران و خبرچینی و حتی خبرسازی درباره پروژه هسته ای ایران تقلیل یافته است. آخرین تلاش این جریان جعل مدرک است برای اهداف حکومت اسرائیل و سناتورهای دست راستی سنای آمریکا که بر مداخله نظامی در ایران به بهانه خطر اتمی ایران اصرار می ورزند. ادعای مضحک این فرقه که گویا پس از انتخاب روحانی از طریق پنجاه کانال موثق باخبر شده است که در نزدیکی شهر دماوند یک سایت هسته ای ساخته شده که دارای سی تونل زیرزمینی می باشد دو هدف مشخص را دنبال می کند:
۱-تظاهر به داشتن قدرت تشکیلاتی و پایگاه مردمی در ایران که فقط می تواند کسانی که جامعه کنونی ایران را نمی شناسند و با ماهیت فرقه رجوی ودرجه بی اعتباری آن آشنایی کافی ندارند بفریبد.

۲- تهیه مدرک برای لابی های اسرائیل و آمریکایی طرفدار مداخله نظامی در ایران. این لابی های نیرومند که در حزب جمهوریخواه آمریکا و کنگره و سنای این کشور نفوذ دارند و جریان دست راستی تی پارتی را در آمریکا هدایت می کنند، از دیرباز مشی سوریه ای کردن تحولات ایران از طریق تحریم و مداخله نظامی را دنبال کرده اند. از هنگام ریاست یوکیا آمانو بر آژانس هسته ای نفوذ طرفداران مداخله نظامی در ایران در این نهاد بین المللی نیز افزایش یافته است.

مواضع منفی و هماهنگ نخست وزیر اسرائیل، سناتورهای دست راستی ایالات متحده و آژانس هسته ای در قبال پیروزی روحانی که نتیجه رای مردم به تغییر است، نشانه عزم این محافل در به شکست کشاندن تلاش هایی است که چه در ایران و چه در محافل غرب برای غلبه بر مناسبات خصمانه و عادی سازی روابط ایران و غرب دنبال می شود.

در این میان اقدام فرقه رجوی به مدرک سازی برای این محافل هیچ معنایی بجز ضدیت با منافع و مصالح ایران ندارد. توسل به ابزار ناشریف فقط می تواند به اهداف ناشریف مثل قدرت طلبی خدمت کند. مخالفت با دیکتاتوری مذهبی ایران در هیچ شرایطی نمی تواند توجیه گر همدستی و خبرچینی برای محافلی باشد که سیاست مداخله گرانه و تبدیل ایران به عراق و یا سوریه را دنبال می کنند. بررسی ادعای شورای ملی مقاومت در نهاد آژانس هسته ای نیز بیش از آن که برای فرقه رجوی اعتباری کسب کند، مایه بی اعتباری آژانس هسته ای است. حتی اگر وجود سایت اتمی در اطراف شهر دماوند واقعیت داشته باشد، بازهم کار جریانی که به بهانه افشاگری علیه جمهوری اسلامی خبر آن را منتشر می کند، از هر نظر یک اقدام ضد ملی محسوب می شود.

علی کشتگر
Ali.keshtgar@yhaoo.fr

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.