تاریخ را سلاخی نکنید، کودتا، صحرای کربلا نیست!

جمعه, 7ام شهریور, 1399
اندازه قلم متن

کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ با هدایت عوامل انگلیس و آمریکا شکل گرفت. میز کودتا چندین ماه قبل توسط نیروهای سازمان سیا و ام‌ای‌سیکس انگلیسی در سفارت آمریکا تشکیل می‌گردد. بخش اول کودتا توسط آمریکا‌یی‌ها به نام «عملیات آژاکس» طراحی می‌شود. این کار به کمک دربار و شخص اشرف پهلوی خواهر دوقلوی شاه هدایت می‌شود. محمدرضا پهلوی در خاطراتش نوشته است که ابتدا او ترس داشته که حکم عزل محمد مصدق را امضا کند ولی اشرف پهلوی که از جانب انگلیسی‌ها مأمور بوده به او اطمینان خاطر می‌دهد که خارجی‌ها از او حمایت خواهند کرد.

هر سال در این ایام حملات سیستماتیکی از همه سو به محمد مصدق وارد می‌شود. من با سلطنت طلبان کاری ندارم. روی سخنم با عده‌ای به ظاهر دمکرات می‌باشد که متاثر از داریوش همایون برای توجیه این کودتای خائنانه که با شراکت برخی از آخوندها از جمله آیت الله بهبهانی و آیت الله کاشانی، دربار سلطنتی به ریاست محمد رضا شاه، آمریکا و انگلیس صورت گرفت آن را با واقعه صحرای کربلا و عاشورا مقایسه می‌کنند. آنان می‌گویند بر گذشته صلوات و بیست و هشت مرداد را فراموش کنید. کودتائی که بعد از ۶۷ سال هنوز آثار شومش در ابعاد مختلف زندگی تک تک ایرانیان مشهود است را در حد دعوای شاه و مصدق تنزل می‌دهند. آنان غافلند که نزاع بین دو خط است. در یک طرف خط استقلال و آزادی و در طرف دیگر خط استبداد و وابستگی به اجانب در اشکال مختلف آن است. تقابل بین دموکراسی خواهان و استبداد طلبان سرسپرده است و این تقابل حل شدنی نیست. این تقابلی است که ۱۵۰ سال قبل از زمان قاِئم فراهانی شروع شده و ادامه دارد و تا رسیدن به دموکراسی و زندگی در استقلال و آزادی ادامه خواهد داشت.

پشت حرف این افراد یک تفکر نهفته است. زنده باد استبداد از نوع سلطنتی آن. آقایان و خانم‌های دمکرات نما جرات کنید و شفاف و صادقانه بگویید ما طرفدار استبداد هستیم و دلمان هوای استبداد شاهی کرده تا بریم تجریش و دربند عرقی بخوریم. وگرنه اگر طرفدار دموکراسی هستید چرا از استبداد و وابستگی دفاع می‌کنید. ژست دموکرات منشانه نگیرید که دموکراسی با استبداد آشتی ناپذیرند.

نصف شب با تانگ و توپ به خانه نخست وزیر ملی و مردمی مملکت وحشیانه حمله می‌کنند تا او را دستگیر نمایند و تجاوز به عنف ملتی کرده‌اند، بعد نام آن را بجای جنایت در حق ملتی قیام مردمی می‌نامند و به ما می‌گویند این جنایت را صحرای کربلا و عاشورا نکنید و فراموشش نمائید. جنایت جنایت است چه مغول، چه جرج بوش، چه خمینی، چه فرانکو، چه یزید بن معاویه، چه بشار اسد و چه محمد رضا شاه مرتکب شود.

به ما می‌گویند و از ما می‌خواهند کودتایی که توسط آمریکا و انگلیس به سفارش آخوندهای انگلیسی و شخص محمد رضا شاه صورت گرفت و منجر شد تا اولین دموکراسی خاورمیانه سرنگون شود و دولت قانونی که در شرف ثبت دمکراسی در ایران بود را برچیده تا دموکراسی و آزادی در ایران منهدم گردد و کشورمان را مبدل به کشوری زیر سلطه نماید که مهارش در دست اجانب باشد را بازگو نکنیم. نگوییم که در غیاب آزادی‌ و خفقان جهنمی، جمهوری فاشیستی اسلامی، از دل آن کودتا پا گرفت و سرنوشت کشورمان چنین سیاه و نحس گردید.

چرا وحشت دارید از اینکه افرادی که برای ایرانی مستقل‌ و آزاد و حقوقمند با جامعه‌‌ای از شهروندان صاحب حق و حقوق مبارزه می‌کنند کودتای خائنانه شاه علیه دولت ملی مصدق که نماد استقلال و آزادی ملت ایران بود را برای نسل جوان که آینده سازان ایران زمین میباشند بازگو کنند. چرا باید برای آنان نگوئیم محمدرضا شاه بعد از کودتا روزنامه‌ها و مجلات را تعطیل کرد. کتاب‌ها را جمع نمود و سانسور و خفقان را راه انداخت. احزاب را تعطیل کرد. دهان‌ها را بست و قلم‌ها را شکست. زندان‌ها و شکنجه گاه‌ها را باز کرد و تمام شخصیت‌های ملی را یا خانه نشین کرد و یا به زندان انداخت و فقط به آخوند‌ها اجازه رشد داد. برای آنان تکایا و مساجد و حسینیه‌ها ساخت اما تاب تحمل مجله‌ای مثل باختر امروز را نداشت.

جرا نباید بگوئیم و بگوئیم و بنویسیم و باز هم بنویسیم تا درسی و تجربه‌ای برای نسل‌های آینده باشد؟ چرا باید فراموش کنیم؟ چرا باید حافظه تاریخی را از بین برد و تاریخ را سلاخی کنیم؟

مگر آلمانی‌ها جنایات هیتلر را فراموش کردند. مگر روس‌ها جنایات استالین و حزب کمونیست را فراموش کرده‌اند. مگر اندونزی‌ها جنایات سوهارتو را از یاد برده‌اند. مگر کامبوجی‌ها جنایات خمر سرخ را فراموش‌ کرده‌اند. مگر شیلی‌ها جنایات پینوشه را فراموش کرده‌اند. مگر ویتنامی‌ها جنایات آمریکایی‌ها را فراموش‌ کرده‌اند. مگر فلسطینی‌ها جنایت صهیونیست‌ها را فراموش کرده‌اند و مگر گرجستانی‌ها جنایات آغا محمد خان قاجار را فراموش کرده‌اند و مگر ایرانیان می‌توانند جنایات خمینی و یارانش را فراموش کنند که حالا طرفداران استبداد سلطنتی از ما میخواهند جنایات سبعانه رژیم پهلوی و کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ را فراموش کنیم. عجیب است تنها واقعه تاریخی که باید از اذهان محو شود و به فراموشی سپرده شود فقط کودتای بیست هشت مرداد است؟!

تا ما حقایق و رخدادهای تاریخی را ماستمالی و پنهان می‌کنیم و تلاش می‌نمائیم حافظه تاریخی کشورمان را محو کنیم و این سوال ساده را از خود نپرسیم که چرا مملکت ما بعد از مشروطه تا بحال علی‌رغم انجام سه انقلاب برای رسیدن به استقلال‌ و آزادی و دمکراسی به چنین نکبتی افتاده و گرفتار شده است. تا پاسخی برای این سوال پیدا نکنیم مطمئن باشید در کشورمان استبداد تولید و بازتولید می‌شود. آیا ما نباید از شکست‌های خود درس بیاموزیم و فکری بحال خود و آیندگان مان نمائیم. آیا وطن ما محکوم زیستن در استبداد و در نهایت مرگ است. ناراحت کننده و غمگین نیست که قرن‌ها بر کشور ما مستبدین حکومت نمایند؟ از نا بختیاری ملت ایران، این بیداد، چپاول و غارتگری هم، در این برهه از تاریخ یعنی در آغاز دهه سوم قرن بیست و یکم نیز، بدتر از آنچه در دوره شاه سابق بود، ادامه دارد!. آیا ملت ایران لایق زندگی در استقلال و آزادی و دموکراسی نیست و سزاوار است که همواره در اسارت چنگال استبداد و مستبدین مختلف بسر برد.

با این روش و منش شما هم در بوجود آوردن این اوضاع خفقان آور مقصرید و حاضر نیستید زیربنای ساختار جهنمی استبداد ویران شود. و فقط می‌خواهید که شکل و رهبران آن عوض شوند.

تاریخ را نمی‌شود سلاخی کرد. باید خودمان را بشناسیم و واقعیت کشورمان را گفت حتی اگر به ضرر خودمان تمام شود.

جان کلام اینکه، نگرش و روش افرادی که به انحاء مختلف خواهان توجیه و فراموشی کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ می‌باشند غفلت از آزادی خود وانسان حقوق مداراست و زندگی آنها ترجمان “تراژدی” و تکرار”کمدی طنز آلود” (Satiric Comedy) ذهنیت جامعه زیسته در استبداد می‌باشد.

با اغتشاش هویت و قائم به ذات نبودن و عدم داشتن هستی از خود و مسخره بازی و شعاری‌های توخالی و حرف و حدیث پوچ که هیچ ارزش علمی ندارند نمیشود ساختار استبدادی را به ساختار دموکراتیک مبدل کرد. نمی‌شود دمکرات بود اما الگوی ما دیکتاتورها باشند. باید استقامت کرد و بدیلی روشن و شفاف و غیر وابسته و ملی منطبق با دموکراسی داشت.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۵ نظر

  1. The new generation in Iran will not listen to you and other old politicians who hated the Shah more than love of Iran. You wanted to destroy the Pahlavi regime even at the cost of destroying our beloved homeland. You did it. Congratulation!!!!
    .

  2. کامنت شما حاوی توهین است. منتها برای اینکه هموطنان شما را بشناسند و بدانند که شما نیز مانند سایر طرفداران دیکتاتوری ها استدلالی جز ناسزا ندارید آزاد شد.

  3. انقلاب کار مصدقیها نبود و کار شاه بود؟!!!بروم مطالعه کنم؟!مطالعه کردم! اقتصاد توحیدی و تفسیر ریاضی قرآن را خواندم! شما چه کسی را فریب می دهی؟ جالب است اگر این حرف که انقلاب کار شاه بود را کسی سال ۵۸ میزد دهانش را می بستی!و می گفتی ما انقلاب کردیم ،افتخارش مال ماست ،حالا که گند کار در آمده حاضر نیستید گردن بگیرید،در ایران رسم است که وقتی گند چیزی در می آید آنکه آن گند را بالا آورده می گوید کی بود کی بود من نبودم و می خواهد آن گند را گردن دیگری بیاندازند ولی ما به فراست می دانیم که اتفاقا کار خودش بوده! شاه نوفل لوشاتو رفت! با هواپیمای امام آمد! عکسهای یادگاریتان را اول انقلاب در کنار امام ملاحظه بفرمایید تا معلوم شود چه کسی انقلاب کرد و چه کسی با امام بود و مرحوم بختیار هم از حزب اخراج شد! یعنی شاه خودش با دست خودش می آید انقلاب می کند تا خودش را سرنگون کند؟! اصلا شماها می فهمید چه می گویید؟!جدا از نسلی که عکس امام در ماه دیده بیشتر از این انتظار نیست! شاه گفت عکس امام را در ماه ببینید؟! یا موی امام را لای قرآن گذاشت؟! اصلا گیرم شاه گفت انقلاب کنید،شاه می خواست امام را بر سر کار بیاورد! شماها چرا دنبال خمینی رفتید؟! شعور شماها کجا بود؟!شاه گفت خودت را بنداز داخل چاه! شما باید بیندازی؟ شعور شماها کجا بود؟! مگر شاه می توانست شما را مجبور کند دنبال خمینی بروید؟!پس اگر شاه انقلاب کرد شماها چرا دیگر به انقلابیون پیوستید؟!چرا عامل شاه شدید؟چه کسی به نسل ما دروغ می گوید دیگران یا شما؟!اصلا همه این حرفها به کنار! چرا وقتی طرفداران پهلوی وسط میدان هستند شماها فرار را بر قرار ترجیح داده و خارج کشورید؟! چرا وسط میدان نیستید؟!چرا کف خیابانهای ایران بها نمی پردازید و زنده باد مصدق نمی گویید؟!مبارزان راه آزادی!!!! به کدام سوراخ خزیده اید؟!

  4. هموطن گرامی انقلاب کار مصدقی ها نبود. انقلاب کار شاه بود که سالها در حالی که جلو فعالیت سیاسیون را گرفته بود به مذهبیون امکان فعالیت در میان مردم را داده بود.
    وقتی یک کشور به سوی انقلاب میرود تقصیر آن متوجه کسانی است که بر آن کشور حکومت بودند نه اپوزیسیونی (مثل شما و من امروز که دستمان به هیچ جا بند نیست) که فقط در چند ماه آخر حکومت شاه امکان تبراز نظر پیدا کردند.
    شما جوانید و متاسفانه تبلیغات کسانی را که می خواهند از خود سلب مسئولیت کرده گناه این انقلاب را به گردن مصدقی ها بیاندازند باور کرده اید.
    بروید کمی مطالعه کنید و ببینید که بخش بزرگی از سرکوب و شکنجه و اعدام در زمان محمدرضا شاه نیز بشدت اعمال میشد و این بود که مردم را به انقلاب کشاند.
    در این شرائط که مذهبی ها قدرتمند و مصدقی ها بشدت ضعیف شده بودند بخشی از مصدقی ها مانند دکتر بختیار با گذاشتن مایه از جان خود کوشش کردند اصل حکومت را بدون استبداد نگاه دارند و بخشی دیگر با تصور که شاید بتوانند بر مسیر نظام بعدی تاثیر بگذارند با مردم همراه شدند .
    اگر اشتباهی هم صورت گرفته باشد اشتباهی سیاسی بوده که همیشه ممکن است. اما مصدقی ها همیشه و حتی در دوران زمامداری برای مردم مبارزه کرده و هیچگاه مانند شاهان پهلوی حقوق و آزادی های مردم را زیر پا نگذاشته اند.
    مازیار

  5. بله دوست عزبز،خوبست که تاریخ را فراموش نکنیم،ولی ما نسل امروز هم می خواهیم شما هم تاریخ را فراموش نکنید،انقلاب ننگین ۵۷ را می گویم،دیدن عکس امام در ماه،و همراهی جبهه ملی در این ننگ،و حالا تکذیب همکاری در این ننگ ملی و گفتن کی بود کی بود من نبودم! ما نسل امروز کودتای ۲۸ مرداد را به فراموشی می سپاریم و اصلا برایمان مهم نیست! چونکه شماها هم همینکار را برای انقلاب ۵۷ کردید! بهرحال دکتر مصدق شاگرد راستینی ندارد انها که شاگردان مصدق بودند همه مملکت و نسل ما را در انقلاب ۵۷ آتش زدند و حالا با کمال پر رویی طلبکار هم هستند،تف به شرف نداشته شان و آن وجود ترسو و بی وجودشان،و حالا عین آخوندها که یک صحرای کربلا دارند و با آن عوام فریبی و ارتزاق می کنند و اگر آن را از آخوندها بگیرند دیگر هیچ چیز ندارند و تمام سعیشان زنده نگاه داشتن کربلا و بعبارتی دکان کاسبیشان است،شما هم همین هستید تنها دکانتان همین ۲۸ مرداد است و برای همین می سوزید که این تنها دکانتان را از دست ندهید،بفرمایید اگر این دکان را از شما بگیرند دیگر چه چیز دارید؟ خیانتتان در ۵۷؟! فرار قهرمانانه تان به خارج کشور؟! یا ملی مذهبی شدنتان و مفسر قرآن شدنتان؟ یا اقتصاد توحیدی تان؟!پس ما هم این دکان را از شما میگیریم و از یاد می بریم،اگر خیلی عرضه دارید یکبار به میدان بیایید و کف خیابان زنده باد مصدق بگویید و با حکومت پنجه در پنجه شوید،کاری که طرفداران پهلوی کردند،چرا شماها کف خیابان نیستید؟ مثل آخوندها به صحرای کربلا و مفت خوری و دکانداری عادت کردید؟بفرمایبد در میدان تا ما هم فراموشتان نکنیم،وگرنه تاریخی که بدرد نخورد و یه مشت حرف باشد همان بهتر که فراموش شود ،و البته گند کاری ۵۷ تان را هم اگر شما فراموش کردید ،ما نکردیم