در پیمان نوین آقای رضا پهلوی چرا صحبتی از دیکتاتوری شاه نیست؟

جمعه, 11ام مهر, 1399
اندازه قلم متن


آقای رضا پهلوی در یک صحبت حساب شده ویدیوئی تحت عنوان ” پیمان نوین” مواضع خود را در مورد حکومت و روابطش با مردم بیان داشت. و در آن مؤکدآ خواستار سیستمی از حکومت شد که در آن حکومت هرگز در اختیار یک فرد یا یک قدرت قرار نگیرد. ابتدا شکل و وضع حکومت فعلی در ایران و عدم آزادی های مردم، خفقان عمومی، سرخوردگی و انزوای مردم و سایر کمبود های اجتماعی ارا بیان کرد واین که درسی که در بیست سال گذشته گرفته ایم این است که این رژیم اصلاح پذیر نیست.

ایشان در دنباله صحبت گفت که انگیزه من رسیدن به قدرت سیاسی نیست و تکرار نمود، بلکه کوشش من این است که در آینده قدرت در دست یک گروه قرار نگیرد و در انحصار یک فرد و یا یک قدرت نباشد. حکومت فردی و یا ساختار هرمی قدرت پاسخ جامعه برای پیشرفت نیست. و صحبت از خرد جمعی و مسؤلیت عمومی نمود. ایشان مکررآ صحبت از قدرت در خدمت مردم تا در انحصار گروهی خاص باشد را تآکید نمود. صحبت از حاکمیت مردم ایران، حکومت قانونی که برآمده از رآی مردم ایران باشد‌- حکومت مردم بر مردم. در ادامه انتقاد از زورگوئی های بسیج و سپاه به مردم و “سرداران دزد” همراه چند کلامی خطاب به نظامی ها در خدمت به مردم کرد. راه را “نافرمانی مدنی” و کار های شبیه معین نمود.

 این بود شمه ای از مطالبی که آقای رضا پهلوی در “پیمان نوین” خود مطرح ساختند. این گفتار ازهمه جهت علیه حکومت فردی است و مردم و قانون ناشی از مردم و حاکمیت مردم بدرستی بیان شده و مورد توجه و تآیید قرار گرفته است. ولی انتظار می رفت که ایشان به مسائلی دیگر که امروز صحبت روز مردم در صحنه مبارزه است توجه مینمودند.

دراین بحث ایشان از سلطنت، حکومت شاهی و سلطنتی، شاه باشد یا نباشد صحبتی بمیان نیاورده اند. در حالیکه این بحث ها در جامعه سیاسی و اجتماعی ایران بسیار مطرح است. آیا شعار “رضا شاه، روحت شاد” و تجلیل از یک دیکتاتور از نظر ایشان درست است یا با حکومتی که ناشی از رای مردم باشد جور در نمی اید؟ با خواندن پیمان نوین،

اولین سوالی که در این زمینه مطرح می شود این است که مردم انتظار دارند که فردی که هنوز عنوان “شاهزاده” را با خود می کشد چرا صحبت از شاه و حکومت شاهی بخصوص آخرین شاه ایران پیش از انقلاب که انقلاب بر سر دیکتاتوری او شکل گرفت و مهمتر آنکه این شاه پدر آقای رضا پهلوی بودند را نمیکند؟ همانطور که درگذشته گفته ایم، صحبت این نیست، که مسؤلیت دوران شاه را به گردن آقای رضا پهلوی بیانداریم. نه، بلکه بسیار لازم و بجاست که ایشان نظر خود را در باره آن دوره بیان کنند. چون ایشان همیشه با احترام از پیشرفتهای صنعتی و سایر پیشرفتهای درآن دوره نام برده اند درحالیکه حتی یک کلام از حکومت فردی شاه و دیکتاتوری آن دوران ذکری نکرده اند. آیا انتظار مردم بی جاست که بدانند نظر ایشان در باره دیکتاتوری در دوره پدرش چه بوده است؟ جالب توجه است که عکسی را که ایشان برای این مقاله انتخاب نموده، عکسی است خانوادگی که ایشان در پشت سرش قرارداده است. عکسی که انتخاب شده است خانم فرح پهلوی مادر ایشان و عکس بسیار کوچکتری از محمد رضا شاه پدر ایشان روی آن قرار گرفته است. ایشان در حالی عکس شاه، پدر خود رابسیار کوچک و خانوادگی قرار میدهند که ازعنوان شاهزاده استفاده میکنند و آنرا از همان پدر تاجدار بارث برده اند. بعبارتی ایشان تا تکلیف خود را با دوران دیکتاتوری شاه معین نکنند هر اقدام ایشان در مورد شاه خود بخود مورد سؤال قرار میگیرد.

ایشان بدقت در باره نوع سیستم حکومتی و روابط حکومت و مردم صحبت کرده اند ولی هییچ مثالی برای روشن شدن حکومت فردی که مورد نکوهش ایشان است نزده اند. بطور مشخص ایشان نظرشان را در مورد حکومت شاه، پدرشان معین نکرده اند. در حالیکه این موضوعی است که در این چهل سال گذشته از عمده مواردی است که مورد گفتگو در میدان سیاست ایران بوده است. ایشان یکبار در سالگرد ۱۶ آذر، روز دانشجو، علیه کشتار سه دانشجوی دانشکده فنی، بزرگ نیا، قندچی و شریعت رضوی در سر کلاس درس توسط سربازان حکومت کودتا در آذر ۱۳۳۲، در اعلامیه ای شدیدآ به جمهوری اسلامی علیه کشتار سه دانشجو تاختند. من در مقاله ای خطاب به ایشان نوشتم که آقای رضا پهلوی این سه دانشجو در زمان دیکتاتوری پدر شما در سر کلاس درس به قتل رسیده اند نه در دوران جمهوری اسلامی. جنایات جمهوری اسلامی فصل مربوط به خود را دارد و۱۶ آذر مربود به دوران دیکتاتوری شاه است. ایشان سکوت کردند و هیچگاه حتی یک خط در تصحیح خطای خود اظهاری ننمودند. ایشان وقتی میگویند مخاف حکومت دیکتاتوری هستند، آیا شاه، پدر ایشان در این امر استثنا است؟ یا رضا شاه پدر بزرگ ایشان هم استثنا دیگری است؟ که همواره از هر دوئ ایشان تجلیل کرده اند. آقای رضا پهلوی، شما اگر به این اهمیت میدهید که مردم ادعاهای شما را باور کنند همه حقایق را باید بگوئید. شما بدرستی صحبت از جنایات درچهل سال حکومت مذهبی را می کنید. ولی یک کلام صحبت از جنایات در دوران شاه، پدر تاجدارتان را نمی کنید. آیا مردم حق ندارند تصور کنند که شما هم در ذهن خود، زمان فرصت برای برقراری دیکتاتوری مانند پدر را در نظر گرفته اید، که دیکتاتوری و حکومت فردی پدرتان شاه را به فراموشی سپرده اید و انتقادی به آن ندارید؟ تا وقتی شاه یا رئیس شدید دنبال فرصت می روید تا مانند پدرتان با کودتا دیکاتوری را شروع کنید و مثل جنایتکاران جمهوری اسلامی برای خفه کردن مردم، مانند دوران پدر تاجدارتان، زندان و شکنجه و اعدام را از سر بگیرید. پدر شما هم در ۱۳۲۲ که با موافقت انگلیسی ها شاه شدند صحبت از دمکراسی و آزادی میکردند! در این پیمان نوین شما صحبت بجای دزدی سرداران سپاه را نموده بودید. دزدی در این دوران واقعآ شاه دزدی و نمونه است. ولی صحبت از دزدی های کلان زمان شاه را ننمودید. این را لطفآ توضیح دهید که در کوچ از ایران، بقول خودتان شصت ملیون تومان و بقول افراد وارد چندین برابر بیشترشما از ایران خارج کرده اید و در چند شهرعمده اروپا و امریکا خانواده شما خانه های بزرگ و گران قیمت خریده اند وهیچکدام از شما هرگز در این چهل سال حتی یک روزهم کار نکرده اید. پولی که شما آورده اید. جمع پولی است که پدر بزرگ شما رضا شاه بزور از صاحبانشان در دوران حکومتش گرفت، ابتدای زندگی او قزاق ساده ای بود و هیچ پولی از خود نداشت بعد از رفتن او در ۱۳۲۰ صحبت پس دادن پولها شد که کسی گوش نکرد و در دوران اصلاح ارضی زمین های بزور تصاحب شده تبدیل به احسن شد و بصورت نقد در بانک و سایر روشهای ازدیاد سرمایه در سرمایه داری قرار گرفت. و بنام بنیاد پهلوی بعنوان وقف در امور خیریه و در عمل حفظ اموال برای خانواده پهلوی در بانک نگهداری شد. آیا شماهیچگاه پاسخی باینکه بچه حسابی شما این پول هائیکه رضاشاه با زور از مردم گرفت و صد برابر آنرا محمد رضاشاه بآن اضافه کرد را به خارج آوردید و به حساب خودتان خرج میکنید و یکروز هم سرکار نرفته اید، را برای مردم دارید؟ مردم به چه حسابی از نظر مالی به شما اعتماد کنند؟ گفته اید یا از قول شما گفته اند که پدرم شاه بوده و این پول حق او بوده است. شما ها که بدون جهت آنقدر از مشروطه صحبت میکنید، خانم شهبانوی سابق مکرر رضا شاه را عملی کننده خواسته های مشروطه اعلام میکند، لازم به یادآوری است که در مجلس اول روی حقوق شاه بسیار صحبت شد یکی از نماینگان که از اصناف بود، مشهدی باقر بقال، دنبال صحبت را گرفت که خب شاه است روزی یک گوسفند میخورد یک گونی برنج لازم دارد و از اینگونه حسابها و لذا چک سفید در دست شاه قرار نمیدهیم. و با این قبیل چانه زدن ها بالاخره برای شاه حقوق معین شد. از این بحث گذشته، املاک سلطنتی همه کس بدان است که رضا شاه بزور باغ های چائی گران قیمت شمال را از چنگ صاحبانشان بیرون آورده و تبدیل به دارائی خود نمود، او که کار را از قزاق ساده با جیب خالی شروع کرده بود ناگهان ثروتمند شد. بعد از ۱۳۲۰ و فرار رضاشاه هم که خیلی روی پس دادن آن صحبت شد، پس ندادند. دنباله صحبت مالی، خاطرات اسدلله علم وزیر دربار و مورد اعتماد پدرتان را بخوانید که شاه از خرید های اسلحه ای که از امریکا می شده “کمسیون” می گرفته. وبالاخره دردوران دیکتاتوری هرگز معلوم نبود پول نفت کجا می رود؟ چون هیچ مرکزی منتخب مردم نبود و همه مراکز مالی خود را تنها در برابر شخص شاه مسؤل میدیدند و باو یا نوکران او پاسخ میدادند. آیا شما مایلید یا می توانید باین سوآلات مالی پاسخی بدهید؟ تقاضای دیگری که از شما دارم این است همانطور که اعلامیه ۱۶ آذر شما را تصحیح کردم و در بالا شرح آنرا دادم شما بصورتی برای عموم اشتباه خود را تصحیح کنید و بنویسید ۱۶ آذر به دوران دیکتاتوری پدرتان مربوط بود نه به دوران جنایتکاران جمهوری اسلامی. و در۱۶ آذر امسال اعلامیه جدید و اصلاح شده ای بدهید. تا راهی برای اعتماد مردم بشما باز شود! شما تعریف و تمجید از دوران شاه بسیار نموده اید. آیا لازم نیست یکبار هم که شده از دیکتاتوری آن دوران بنویسید؟

محسن قائم مقام – لس آنجلس

۲۹سپتامبر۲۰۲۰


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.