هدف ایران از این جنگهای پایانناپذیر فرامرزی منحرف کردن افکار عمومی از چالشها و مشکلات داخلی است
ایران از زمان آغاز درگیریها در سوریه، در این کشور حضور نظامی دارد-AFP
دولت ایران پیوسته در تلاش برای ادامه نبرد و درگیری در خارج از مرزهایش بهویژه در عراق، سوریه، لبنان، یمن و برخی دیگر از کشورها است. پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که هدف ایران از این جنگهای پایانناپذیر فرامرزی که هزینههای بسیاری برای این کشور دارد، چیست؟
در پاسخ به این پرسش، میتوان گفت عوامل متعددی وجود دارد که دولت ایران را به اتخاذ این سیاست وامیدارد و مهمترین آن، تلاش رژیم برای منحرف کردن افکار عمومی از چالشها و مشکلات داخلی است که جامعه ایران را در ابعاد مختلف تهدید میکند و بر لبه پرتگاه سقوط قرار داده است. ایران در حال حاضر، با چالشهای بیشماری همچون افزایش مشکلات اجتماعی، گسترش اعتیاد، افزایش میزان طلاق، افزایش نرخ بیکاری، بستن شدن کارخانهها و دشواریهای پایانناپذیر دیگری روبهرو است.
افزون بر آن، گسترش شتابان انتشار ویروس کرونا و قرار گرفتن ایران در برابر موج دوم این بیماری مرگبار، علاوه بر اصرار اقلیتهای مذهبی و قومی برای به دست آوردن حقوق آنها در عرصههای مختلف که مطالبات سیاسی و اجتماعی متعدد دیگری در پی دارد، چالش دیگری است که رژیم ایران به بهانه درگیری در خارج از مرزها، از پاسخگویی به آنها طفره میرود. از سوی دیگر، تشدید فشارهای آمریکا و گسترش دامنه تحریمها بر ایران که اخیراً بانکها و کل سیستم مالی ایران را در فهرست تحریمها قرار داده است، دشواری دیگری است که دولت ایران را در عمق چالش قرار میدهد.
بااینحال، دولت ایران تابهحال به دنبال فراهم شدن فرصت مناسبی در گذر زمان است و انتظار دارد در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر آینده، دولتی روی کار آید که سیاست آن مشابه با رویکرد دولت اوباما باشد، اما تردیدی نیست که بیشترین آسیب این قمار سیاسی را مردم ایران متحمل خواهند شد. افزون بر آن، رژیم ایران با راهاندازی این جنگها میکوشد از وعدههای بیشمار توخالی که به مردم داده است و هیچیک از آنها را عملی نکرده و هنوز هم به دادن این وعده ادامه میدهد، با توسل به این بهانه که دولت در خارج از مرزها مشغول نبرد است و این امر در مقایسه با رسیدگی به مشکلات داخلی، اهمیت بیشتری دارد، راهی برای فرار از مسئولیت پیدا کند.
افزون بر اهداف داخلی یادشده، رژیم ایران با استفاده از این جنگها، همچنان سعی میکند اهداف و برنامههای برونمرزی خود را نیز عملی کند. در چارچوب همین درگیریها، ایران به دنبال تحقق اهداف و پروژههای سیاسی و فرقهای خود در منطقه، بهویژه در کشورهای عربی که در آنها نفوذ دارد، مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن است و با اعزام گروههای شبهنظامی تروریست ایرانی و خارجی و حمایت مالی و تسلیحاتی آنها، مسیر تحقق برنامههای خود را بیشتر از پیش هموار میکند. علاوه بر آن، تهران قصد دارد با اتخاذ اقدامات گوناگون سپاه پاسداران ایران بهصورت مداخله آشکار در برخی از کشورهای منطقه و بهرهجویی از سایر ابزارها و گزینهها به هدف اشغال سرزمینهای دیگر و برهم زدن ثبات و امنیت کشورها، به ملت خود نشان دهد که کشورهای منطقه در معرض تهدیدهای امنیتی و آشفتگیهای سیاسی قرار دارند و ایران بایستی برای جلوگیری از نفوذ این بحران به درون کشور، از مرزهای خود دفاع کند.
از سوی دیگر، دولت ایران با استفاده از این وضعیت آشفته سعی میکند هر جنبش داخلی مخالف و هر اقدام دیگری که برای دولت نگرانکننده باشد را بهسرعت سرکوب کند. متهم کردن مخالفان بهعنوان عوامل قدرتهای استکباری، همانگونه که در سال ۲۰۰۹ با رهبران و اعضای حرکت موسوم به «جنبش سبز» صورت گرفت یا ادعای اینکه کشورهای غربی و عربی به دلیل نارضایتی که نسبت به ثبات و امنیت حاکم در ایران که در میان تلاطم آشفتگیهای منطقه واقع شده است، دارند، میکوشند با حمایت ازاینگونه جنبشها، ثبات و امنیت را ایران دچار چالش کنند، میتواند بهعنوان بخشی از همین استراتژی به شمار رود. بهرهجویی از ناسازگاریهای مذهبی تحت پوشش حمایت از اقلیتهای مظلوم و ستمدیده شیعه در منطقه و ادعای بیاساس تهران مبنی بر اینکه شیعیان در کشورهای خود مورد اذیت و آزار قرار میگیرند، هدف دیگری از راهاندازی جنگ در خارج مرزهای ایران است، درحالیکه واقعیت اوضاع نشان میدهد که برخلاف ادعاهای ایران، زندگی شیعیان عرب صدها بار بهتر از زندگی شیعیان در داخل ایران است.
تهران با استفاده از همین روش که آن را «خط مقدم جبهه» مینامد، اقدامات خود را برای ملت توجیه میکند و ادعا دارد که میخواهد دشمن را در سرزمین خودش سرکوب کند تا آتش جنگ به داخل ایران نفوذ نکند. اظهارات آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه ما در سوریه میجنگیم تا در داخل کشور درگیر نشویم.» یا هنگامیکه میگوید: «اگر ما از پیشروی نیروهای شر و عوامل آمریکا و صهیونیسم در سوریه جلوگیری نمیکردیم، ناگزیر بودیم با آنها در تهران، فارس، خراسان و اصفهان بجنگیم »، بیانگر همین سیاست است. علاوه بر آن، خامنهای در دسامبر ۲۰۱۶، خطاب به منتقدان این سیاست گفت:«ما باید دشمن را در مرزهای خودش سرکوب کنیم.»
شاید بتوان سخنان مهدی طائب، یکی از روحانیون ایرانی که اهمیت سوریه را بیشتر از منطقه اهواز که اکثر ساکنان آن را اعراب تشکیل میدهند، دانسته است در پرتو همین سیاست توجیه کرد.
درواقع، ادعاهای رژیم ایران در مورد مبارزه با گروههای تروریستی، مقابله با آنچه بهعنوان «نیروهای استکبار جهانی» مینامد، ادعای حمایت از «محور مقاومت» و شعارهای مشابه دیگری که پیوسته توسط رژیم ایران تکرار میشود، تنها به هدف گمراه کردن افکار عمومی ملت ایران و صادر کردن توهمی در لابهلای شعارهای پوپولیستی به خارج از کشور است.
هرچند ماهیت این سیاستها برای کشورهای منطقه و دولتهای آنها عملاً فاش شده است، اما برخی از کشورهای غربی تابهحال به دنبال همکاری با دولت ایران هستند و صحبت از همکاری با دولت ایران برای مبارزه با تروریسم در منطقه دارند، درحالیکه این رویکرد، چشمپوشی از همگرایی منافع رژیم ایران با منافع گروههای تروریستی است. علاوه بر آن، حمایت تهران از گروههای تروریستی، دیگر برای هیچکسی پوشیده نمانده و این همکاری به حدی رسیده است که ایران از این گروهها در داخل کشور میزبانی میکند و در تمام عرصههای مختلف مادی، مالی و لجستیکی از آنها حمایت میکند.
بنابراین، ایجاب میکند رسانههای فارسیزبان و بینالمللی نقش بیشتری در افشای ماهیت این ترفندهای سیاسی که متکی بر ادعاهای بیاساس و دروغبافی است ایفا کنند و برای ملت ایران و جامعه جهانی نشان دهند که هدف از تمامی ادعاها و شعارهای توخالی رژیم، سرپوش گذاشتن بر پروژههای خارجی دولت است که هزینه آنها از سرمایههای ملی که بایستی برای بلند بردن سطح زندگی مردم ایران به مصرف برسد، تأمین میشود. درحالیکه دولت ایران نه به سلامتی شهروندان خود ارزشی قائل است و نه به وضعیت دشوار معیشتی که اکثریت مردم ایران با آن روبهرو هستند، اهمیتی میدهد.
این در حالی است که اعتیاد به مواد مخدر نهتنها در میان جوانان بلکه در میان زنان و کودکان نیز گسترشیافته، افزون بر آنکه نرخ بیکاری و گرانی در ایران فراتر از تحمل شده است.
البته رسانههای فارسیزبان میتوانند با استفاده از فیلمهای مستند و گزارشهای خبری، چه از طریق شبکههای ماهوارهای و چه از طریق سایتهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی که اطلاعات را در دسترس همگان قرار میدهند، پرده از ماهیت سیاستهای رژیم ایران بردارند.
تردیدی نیست که رسانهها با این اقدام، پیش از آنکه برای ملتهای منطقه خدمتی ارائه کنند به مردم ایران همکاری بزرگی خواهند کرد و پرده از حقیقت نظام ولایتفقیه و اعمالی را که انجام میدهد بر خواهند داشت.
از: ایندیپندنت