آیا ترور فخریزاده، گسیل بمبافکنهای ب-۵۲، سفر کریستفر میلر، جانشین وزیر دفاع آمریکا به منطقه، خبر ملاقات او با نتانیاهو و محمد بن سلمان، و برگشت ناو هواپیمابر یو اس اس نیمیتز آمریکا به خیلج فارس در همآهنگی با یک طرح است تا دولت بایدن نتواند به مناسبات دیپلماتیک با ایران برگردد؟ به این رخدادها باید اظهارات چند روز قبل دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، مبنی براینکه در این دو ماه باقی مانده از ریاست جمهوری او خیلی مسایل میتواند اتفاق بیفتد را اضافه نمود.
آیا خبر افزایش اورانیوم غنیشده توسط جمهوری اسلامی به میزان ۱۲ برابرِ حدی که توافقنانه برجام مجاز دانسته بود، دولت ترامپ و متحدان آن در منطقه را به این نتیجه رسانده است که تحریمهای گسترده نتوانسته جمهوری اسلامی را از سیاست سمتگیری به سوی ساخت سلاح اتمی بازدارد؟ پس آنها به فکر راه حل نهایی، یعنی تخریب نظامی تأسیسات هستهای ایران هستند؟ آنگونه که اسرائیل در مورد تأسیسات هستهای عراق در سال ۱۹۸۱ و سوریه در سپتامبر ۲۰۰۷ انجام داد؟ اگرچه پراکنده و زیرزمینی بودن تأسیسات اتمی ایران عاملی است که شیوه تخریب به کار برده شده در عراق و سوریه را دشوار و یا غیرعملی میکند. آیا پرواز بمبافکنهای ب-۵۲، به منطقه و برگشت ناو نیمیتز با هدف ترساندن جمهوری اسلامی، دلگرمی متحدان آمریکا در منطقه، بمباران تأسیسات هستهای ایران و یا به منظور مقابله با انتقلامگیری احتمالی جمهوری اسلامی علیه آمریکا و متحدان آن در منطقه به خاطر ترور فخریزاده انجام گرفته است؟
با نگاهی به توان بمب افکنهای ب -۵۲ در عملیات استراتژیک متعدد و ظرفیت تخریبی عظیم آنها میتواند هریک از این عملیات باشد. این بمبافکنها قادرند با سرعت زیاد زیر صوت در ارتفاعات تا ۵۰۰۰۰ فوت پرواز کنند و مهمات هدایت شونده هستهای بسیار دقیق از هر نقطه جهان را با خود حمل و به اهداف تعیین شده شلیک کنند؛ و هم زمان نظارت کامل بر هر حرکتی در اقیانوس داشته باشند و به نیروی مستقر در ناوها کمک برسانند. بطوری که هر یک از این دو فروند بمب افکن ب-۵۲ میتواند ۱۴۰،۰۰۰ مایل مربع (۳۶۴،۰۰۰ کیلومتر مربع) سطح اقیانوس را کنترل کند. این هواپیماها در هر شرایط جوی در روز یا شب، میتوانند تصاویر روشنی از زمین به دست دهند و کار هدفگیری را به طور قابل توجهی افزایش ببخشند. این بمبافکنها به سلاح لیزری هدایت شونده نیز مجهز هستند. این شامل بمبهای ثقلی، بمبهای خوشهای، موشکهای هدایت شونده دقیق با فنآوری مدرن به روز شدهاند.
ژنرالهای آمریکایی پیشاپیش اعلام کردهاند که هر نوع اقدام نظامی علیه ایران میتواند به جنگ بزرگی بدل شود و از ترامپ خواستهاند از آن پرهیز کند. اما ترامپ معمولاً به مشاورانش گوش نمیکند. از سوی دیگر برکناری مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا و معاونهای او مسئله را مشکوک جلوه میدهد. شاید یکی از دلایل برکناری اسپر همین برنامه عملیات نظامی علیه ایران و مخالفت او با آن بوده باشد.
ترامپ معمولا غیرقابل پیشبینی بوده و دکترین روشنی هم نداشته است. سیاست خارجی او تابع دو شعار اصلی او یعنی “اول آمریکا” و “باز سازی عظمت آمریکا” بوده است. این دو شعار در عمل به انزوای آمریکا و گسترش پوپولیسم انجامیده است. او هم جمهوری اسلامی را تهدید میکرده و هم پیدرپی خواستار مذاکره با آنها شده است. او هدف خود از مذاکره را برای کسب امتیاز در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز پنهان نکرده است. بطوری که به سران رژیم ایران اعلام داشته بود در پی براندازی جمهوری اسلامی نیست و اگر آنها حاضر باشند قبل از انتخابات مذاکره کنند امتیاز بیشتری خواهند گرفت و او به پیشرفت ایران کمک خواهد کرد. حال این زمان گذشته است. به نظر میرسد که ترامپ در فکر ایجاد موانع و مشکلاتی است که بایدن نتواند با جمهوری اسلامی به توافق برسد.
از سوی دیگر، اگرچه آمریکا حدود ۶۰ هزار نیروی نظامی در منطقه دارد، اما برای وارد شدن در جنگی تمامعیار علیه ایران، تدارک لجستیکی حداقل چند ماهه لازم است که تا کنون خبری در این باره هم منتشر نشده است. بنابراین در ارتباط با چرایی پرواز دو بمب افکن ب-۵۲ به منطقه که محل فرود آنها هم هنوز مشخص نیست، گمانه قویتر همان امکان بمباران تأسیسات اتمی ایران و یا مقابله با عملیات انتقامگیری احتمالی ایران و یا هردو است.
در صورت رخداد این عملیات فرضی، آینده را واکنش جمهوری اسلامی به آن تعیین خواهد کرد که میتواند ایران را یا به جنگی تمام عیار بکشاند یا در همان محدوده تخریب تاسیسات اتمی نگهدارد. عراق و سوریه در برابر بمبارات تأسیسات اتمی خود توسط اسرائیل واکنشی نشان ندادند. جمهوری اسلامی چه خواهد کرد؟ جمهوری اسلامی ممکن است با علم به شکنندگی سیاسی و پیآمدهای جنگ برای بقای خود، به عملیات تلافیجویانه محدود و نمادین بسنده کند؛ اما در صورت ورود ایران به جنگ، گذشته از آنکه میتواند جمهوری اسلامی را از قدرت کنونیاش خارج کند، فاجعهای است که مصائب و پیآمدهای آن بر دوش مردم ایران خواهد بود، مردمی که خود در کشانده شدن کشورشان به این خصومت و جنگ تصمیم گیرنده نبودهاند. بلکه مسئولان اصلی جنگ احتمالی از یک سو، استبداد داخلی و سیاست آمریکاستیزی آن، و از سوی دیگر نا دیده گرفتن معاهدههای بینالمللی توسط دولت ترامپ با خروج یکجانبه از معاهده برجام است.
۲۸ نوامبر ۲۰۲۰
از: ایران امروز