مبارزه ‌منفی، شاید تنها راه موجودِ در ایرانِ امروز!

سه شنبه, 7ام بهمن, 1399
اندازه قلم متن

یک ـ نگارنده از سال‌ها پیش بر این‌نکته پای‌فشرده است که “مبارزه مدنی” در ایران شدنی نیست زیرا این حکومتِ تبه‌کار “مدنیت” نمی‌شناسد و عنوان کردن مبارزه‌ مدنی تنها به سازوکاری برایِ فریب مردم می‌انجامد؛ تاکید شد که مبارزه مدنی تنها در کشورهایی ممکن است که قانون‌مداری در آن نهادینه شده است، ساز‌و‌کارِ حاکمان در چهارچوب قانون قرار دارد؛ حق اعتراض، اعتصاب، گردهم‌آیی، برپایی حزب‌، سازمان‌، انجمن‌، سندیکا و… به رسمیت شناخته شده و آزادی بیان در آن امری کاملن پذیرفته‌ شده باشد.

دو. اینک برایِ شمار زیادی چون روز روشن شده است که مبارزه مدنی کاربُرد درستی در ایران نداشته و نخواهد داشت. هشت‌سال حکومت خاتمی (با وجودِ دست‌آوردهایی و اندک آزادی‌هایی که در زمینه اجتماعی/فرهنگی، روزنامه‌‌نگاری و نشرِ کتاب داشت که انکار‌ ناپذیر است) و هشت‌سال حکومتِ روحانی، نشان داد که این رژیم هرگز “اصلاح‌پذیر” نیست و نتیجه‌ همه این دوران این شده است که یکی از “اصلاح‌خواهانِ حکومتی” که سال‌ها کج‌راه به مردم نشان داده و در هر رای‌گیری و گزینش، مردم را به‌شرکتِ گسترده در آن فرامی‌خواند (صادق زیباکلام) اینک خود می‌گوید امروز به این‌نتیجه رسیده است که رییس جمهور، مجلس و قوه قضاییه هیچ‌کاره‌اند و شمار رای مردم اثری در کار نداشته و آن‌ها که قدرتِ حقیقی را در دست دارند (رهبر و دولت پنهانِ او)، آن خواهند کرد که خود می‌خواهند! (بازگفت به مفهوم)
سه. امروز راهی که شاید شدنی‌ترین راه است، مبارزه ‌منفی است. این مبارزه را می‌توان در هرجا به‌کار بُرد. یکی از ویژگی‌هایِ مثبت مبارزه منفی، دوربودن از خشونت و آدمکشی‌هایِ حکومتِ تبه‌کار، بی‌قانون، دزد و لمپن‌پرورِ اسلامی است. نسبت به هزینه فیریکی گِردهم‌آیی‌هایِ خیابانی شاید هزینه‌ای نداشته و یا هزینه بسیار اندک‌تر باشد ولی بُردباری ویژه در برابرِ سختی‌هایِ ناشی از این‌گونه مبارزه را می‌طلبد. دیگر برتری‌ها درمبارزه منفی از این قرار است:
ـ اگر درست سازماندهی شود، به‌سادگی می‌تواند همه‌گیر شود؛
ترس از کشته‌ و زخمی شدن یا دست‌گیری و شکنجه در میان نیست،
ـ نیاز به برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی چنان گسترده‌ای ندارد؛
ـ نیاز به رهبری تعین‌شده ‌و سند و منشور و… ندارد، همه می‌توانند یک‌سان درآن شرکت کنند. گرچه اگر گروهی بتوانند نقشِ راهنما را داشته باشند، کارها به‌تر پیش می‌رود؛
ـ حس هم‌بستگی و هم‌راهی در مردم را بسیار نیرومند‌تر می‌کند؛
ـ سرکوبِ آن برای حکومت بسیار دشوار و حتا ناشدنی است؛
ـ تکیه‌گاهش حزبی و سازمانی نیست و توده مردم در آن شرکت دارند؛
ـ راه‌کارهایش در همآن‌حال که ساده است ولی در وضع هراسناکِ ایران امروز، اثری به مراتب بیش‌تر از گرد‌هم‌آیی‌هایِ خیابانی دارد؛
ـ هزینه آن برایِ حکومتِ آدم‌خوار اسلامی خُردکننده است.
در این زمینه، دیگران شاید مزیت‌هایِ بیش‌تری را نیز بیابند و بَر‌شمارند.

مبارزه منفی در ایران را چگونه باید به پیش‌بُرد؟

من خشنود هستم که این روزها آقایِ قاسم‌ شعله‌‌سعدی بر این‌گونه مبارزه انگشت نهاده است گرچه به‌ناراست آن‌را “مبارزه‌مدنی” می‌نامد. سرپیچی از پرداختِ بهای آب، برق و گاز از سویِ مردم، شدنی و می‌تواند گامِ‌ نخستین باشد تا رسیدن به نپرداختنِ مالیات، نخریدنِ بنزین و… دیگر زمینه‌ها تا آن‌جا که شدنی باشد و مبارزه دنبال شود.
برای همه‌گیر شدن این پیام و گسترش این‌گونه مبارزه، نیاز به کوششِ همگانی است چه در درون و چه در بیرون از ایران. پایه اصلیِ مبارزه راه‌بُردی و سازماندهی مبارزه در ایران است. می‌باید از هم‌اکنون دست به‌کار شد و اگر کسی پیش‌نهاد را می‌پذیرد و می‌خواهد هشتکی به‌راه بیاندازد، ستونِ کارش را بر این‌امر استوار سازد: مبارزه منفی علیه حکومت در هر‌جا که هستید و به هرشکل که می‌توانید. در اداره، در آموزشگاه، در کارخانه و… از اجرایِ فرمان‌ها‌یِ حکومت تا‌ آن‌جا که شدنی‌است خود‌داری کنید. برایِ پیش‌بُرد این‌کار، باید فرهنگ‌سازی کرد. جوانان وظیفه‌ای سنگین بردوش دارند و در کار تبلیغ حتا یک‌دقیقه را نباید از دست دهند چون بیش‌ازهمه آینده خودِ آن‌ها و سرزمینی که می‌خواهند در آن زندگی کنند، درمیان است. بدون سازماندهی و هم‌آهنگی، مبارزه گسترده نشده و پیش نخواهد رفت. سازماندهی معنایش داشتن حزب و گروه نیست. در ایران گام‌های درستی در راه هم‌گرایی برداشته شده است. برای نخستین‌بار در بیرون از ایران نیز گروهی خواستار “به‌هم‌پیوستن” شده‌اند. این برایِ نخستین بار است که گروهی با وایستگی‌های سیاسی/سارمانی گوناگون گردِهم آمده و نگفته‌اند که “به ما به‌پیوندید” که معنایش تا کنون این بوده است که داده‌ها و خواسته‌هایِ ما را به‌پذیرید تا بتوانیم هم‌کاری کنیم! درخواستِ این‌گروه روش‌های گذشته را به چالش کشیده و خواستار”هم‌گرایی” با نگاه‌داشتِ و پاسداشتِ باورهایِ سازمانی و یا گروهی خود شده‌اند.

هزینه

آزادی هیچ‌گاه بدون دادنِ هزینه و کوششِ پی‌گیر به‌دست نمی‌آید. اگر همه دست‌به دستِ هم بدهند، هزینه جانی مبارزه‌منفی می‌تواند بسیار ناچیز باشد. ناچیز به معنای “ساده بودن” و “بی هزینه بودن” نیست. اگر امروز سه‌ساعت بی‌برقی هست آن زمان شاید برق شما بریده شود پس چراغ توری و نفتی و شمع جا باز‌می‌کند؛ اگر امروز دو تا سه‌ساعت بی‌آبی دارید آن زمان شاید آب لوله کشی نداشته باشید و راه یافتن و ذخیره‌کردنِ آن را باید یافت؛ اگر امروز با سختی گاز تهیه می‌شود شاید در فردایِ آغازین این مبارزه اندیشه‌ داشتن آن را باید از سر به‌در کرده و حتا اگر شده پخت و پز با گاز انجام نشود. بنابراین برایِ رسیدن به آزادی باید آماده دادنِ چنین هزینه‌هایی و پذیرش سختی ِراه بود. جوانان به‌ویژه، که بارها نشان داده‌اند بسیار باهوش، بادرایت، سازنده و مبتکر هستند حتمن به یاری مردم آمده و راه‌هایِ مناسبِ هم‌خوان با روزگارِ وانفسایِ امروز ایران را خواهند یافت. هیچ مبارزه‌ای برایِ آزادی بدون درگیر‌شدن بیش‌ترین شمارِ مردم، بدون گذشت، عشق، فداکاری و روبرو شدن با سختی‌هایِ مبارزه، میوه‌ای به‌بار نخواهد آورد. باز هم تاکید شود که: ایرانی باید رویِ پایِ خود بایستد. تکیه به بیگانان نه‌تنها دردی از ما دوا نمی‌کند که بر سردرگمی و دردهایِ ما خواهد افزود. این به معنایِ بی‌اهمیت دانستنِ پشتیبانی‌هایِ معنویِ بیگانگان نیست که ما در مبارزه با این حکومتِ آدم‌خوار به‌آن نیاز داریم.
این نکته نیز یادآور شود که مهم نیست چه کسی پیش‌نهاد بدهد و آیا ما دیدگاه‌هایِ کَلان او را می‌پذیریم یا نه. اینک در بهمن‌ماهِ چهل‌و دومین سال فرمانروایی”نکبت” و تاریکی، ‌ آقایِ شعله‌سعدی این پیش‌نهاد را به‌میان آورده است که از دیدِ نگارنده زمینه پیش‌رفت و پیروزی دارد، می‌باید برای مبارزه منفی و نپرداختن بهایِ آب، برق، گاز و… دست‌به‌کار شد و آن‌را سازماندهی کرد.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.