شاهین مقدم در کنار پسرش راستین و همسرش شکیبا فقاهتی
«اجساد را هیچکس ندید و کسی نمیداند چی دفن کردهاند. برای هرکسی یک دلیلی آوردند که نبینید، بهتر است. در آن شرایط هم اینقدر حال خود ما نامناسب بود که حتی به ذهن ما نرسید درِ این کیسهها و پلاستیکها را باز کنیم ببینیم آیا این اجساد که به ما دادهاند اجساد عزیزان ماست یا نه.»
این روایت شاهین مقدم، همسر شکیبا فقاهتی و پدر راستین مقدم، است که در ساقط شدن هواپیمای اوکراینی با موشکهای سپاه در بامداد ۱۸ دی ۹۸ هر دو را از دست داد؛ فاجعهای که به کشته شدن همهٔ سرنشینان این پرواز انجامید.
شاهین مقدم که برای تحویل گرفتن جنازههای همسر و پسرش به ایران سفر کرده بوده، در مصاحبه با رادیو فردا میگوید که نمیداند آنچه تحویل گرفته و به خاک سپرده همسر و پسرش بودهاند یا نه.
«رفته بودم که آنها را با کانادا بیاورم اما نظرم برای آوردن جسدها عوض شد و در بهشت زهرا در قطعه ۲۰ دفن کردیم. دلیل تغییر نظرم هم فقط پدر و مادر شکیبا بودند و یک نفر باید این وسط رد میشد از ماجرا و من دلم نمیخواست که برای بار سوم آنها را از هم جدا کنم. چون اعتقادی به خاک و جسد هم ندارم، دیدم برای من راحتتر است. چون عقیدهام بر این است که هرکجا من هستم، اینها کنار من هستند. برای همین گفتم اجازه میدهم که اینجا دفن شوند.»
آنچه از شکیبا و راستین به شاهین مقدم تحویل داده شد، چند پاسپورت بود و چمدانی از لباسهای کثیف: «به ما گفتند حدود ۸۳ چمدان بارگیری نشده. یک آدرسی هم دادند که مربوط به انبار قوه قضائیه بود که از فرودگاه به آنجا انتقال داده بودند. ما رفتیم و دو چمدان از شش چمدان شکیبا را تحویل گرفتیم که یکی لباسهای کثیف بود، یکی هم ظرف و کاسههای مسی که شکیبا از ایران خریده بود. من بعد متوجه شدم که بهظاهر هیچ چمدانی را بارگیری نکرده بودند و فقط آن ۸۳ چمدان را نمایش دادند. تمام وسایل را بهعنوان غنایم بین خودشان تقسیم کردند. از لوازم شخصی هم به من دو پاسپورت ایرانی و کانادایی راستین را دادند و یک پاسپورت ایرانی شکیبا را. گفتم پاسپورت کانادایی شکیبا کو؟ گفتند سوخت. گفتم چهطور این سه تا سالم است؟»
«گفتم انگشتر شکیبا کو؟ حلقهٔ دستش؟ پزشکی قانونی گفت که انگشتی نیست که انگشتری دستش باشد. تصور من این است که یک نفری انگشتر را با انگشت کنده و برده. همراه شکیبا لوازم قیمتی هم زیاد بود که هیچکدام را به ما تحویل ندادند… شکیبا فرشهای نفیس گرفته بود. داشت میآورد. فکر میکنم در آن تاریخ با قیمت دلار چیزی حدود یک میلیارد تومان وسیله همراهش بود و ما هیچکدام از اینها را نگرفتیم؛ نه پولهایی که همراه پاسپورتها بود نه طلا جواهرات شکیبا و فرشها و حدود یک کیلو زعفران و هیچکدام را به ما ندادند.»
فاجعه پرواز ۷۵۲ اما برای شاهین مقدم از زمانی شروع میشود که رسماً اعلام میشود حادثه یا نقص فنی نبود و موشک سپاه پاسداران هواپیما را هدف گرفته بوده است.
«روز اول و دوم ما خیلی حال خوشی نداشتیم که بخواهیم واقعا پیگیر داستان باشیم، ولی واقعیت این است که فکر میکنم تا موقعی که کسی به این باور نرسیده بود که عمدی زده شده باشد، باز در کل بهتر بود. به خاطر اینکه من خودم فکر میکردم که به هر حال مرگ برای همه است، تصادف است، مریضی و بیماری است و هزار و یک جور اتفاق میافتد. قبولِ این خیلی برای ما راحتتر بود. ولی بعد از اینکه همه متوجه شدند به این شکل زده شده، دقیقاً همهچیز از اول شروع شد. من خودم داشتم کنار میآمدم که بالأخره اینها تصادف کردند و باید با آن کنار بیاییم. زندگی همین است و ممکن بود تو هم باشی یا خواهر و دوستت و… من بهشخصه به چشم اتفاق نگاه میکردم تا اینکه خلافش درآمد و واقعاً دوباره از اول داستان شروع شد به شکل بسیار شدید و اندوهناک. حالا زدید، خب چرا زدید؟»
در آستانه سالگرد ساقط کردن هواپیما دولت ایران اعلام کرد که به بازماندگان هر جانباخته ۱۵۰ هزار دلار غرامت میدهد. شاهین مقدم میگوید: «ایران اصلاً در جایگاهی نیست که صحبت کند. تنها کاری که باید بکند این است که گزارش نهایی را صادر کند و بعد تصمیم نهایی را هیئتهای مذاکرهکننده با هم میگیرند و اگر به نتیجهای نرسند، دادگاه تعیین میکند. ایران اصلاً چنین جایگاهی ندارد که بخواهد رقم مشخص کند. این رقم هم برای این است که بین مردم و بین خانوادهها اختلافنظر ایجاد کند؛ کاری که چهل و دو سال کرده است.»
«اگر بخواهند به آنجا برسند، باید بگویم که به ازای هر نفر از مسافران، رقم ۳ تا ۵ میلیون دلار است. همین الان شکایتی که من و مهرداد زارعی در دادگاه انتاریو انجام دادهایم، حکم اولیه یک میلیارد دلار فقط برای ما دو نفر است. البته بقیه هم میتوانند اضافه شوند و این رقم بهمراتب بالاتر خواهد رفت و حکم نهایی در ماه مارس صادر میشود.»
خیلیها گفتند این حکم ضمانت اجرایی ندارد در حالی که اینطور نیست. ما برای گرفتن خسارت مشکلی نداریم. صحبت ما حاضر شدنِ عناصر و افرادی که دستاندرکار و مسبب بودند و کسانی که این دستور را دادند در دادگاه است. این چیزی است که ما میخواهیم. خسارت گرفتن قسمت آسان است. همین حکمی که دادگاه انتاریو داده، از ۷ میلیاردی که در کره جنوبی مسدود است یا از پولهایی که در سوئیس مسدود است توقیف میشود. در کنار آن، وقتی که حکم نهایی صادر شود، ایران هیچ معاملهای نمیتواند بکند مگر اینکه اول این خسارتها را پرداخت کند. به هر حال آقایان ممکن است از زیر دادگاه لاهه الان البته بیرون بیایند، ولی از تقاص مالیشان نمیتوانند خارج شوند.»
شب پرواز ۷۵۲، شاهین مقدم منتظر رسیدن خانوادهاش به فرودگاه کییف است تا با هم صحبت کنند، اما «این اتفاق نیفتاد. در این فاصله که منتظر بودم، یکی از دوستانم زنگ زد گفت از بچهها خبر داری؟ گفتم آره سوار شدند و حرکت کردند و مشکلی هم نبود. گفت خبر داری یک هواپیمای اوکراینی خورده زمین؟ من دیگر نفهمیدم راستش را بخواهید و وقتی که به حال آمدم، دیدم من هستم و ۵۰ نفر آدم.»
«روز اول که خیلی بد بود. اصلاً خیلی چیز زیادی یادم نمیآید به خاطر اینکه آن روز به من آمپول آرامبخش تزریق کردند. فردای آن روز از دفتر آقای ترودو به من زنگ زدند که نخستوزیر میخواهد با شما ملاقاتی داشته باشد که روز سوم انجام شد. بعد ناخواسته با جمعیتی حدود ۶۷۰ نفری مواجه شدم که مردم آمده بودند برای ابراز همدردی، از شهردار و نمایندهها و وکلا بگیر تا دوستان و فامیل.»
«بعد هم درگیر پیدا کردن بلیت بودیم در آن وضعیت. چون همه پروازها کنسل شده بود و به هر حال من بلیت گرفتم برای استانبول و بعد تهران. که قسمت دوم را هم با شرط فروختند و گفتند که هیچ تضمینی برای آن قسمت نداریم و پولش را شما پرداخت میکنید؛ اگر انجام شد میروید و اگر نشد که نمیروید. من فکر میکردم که مشکل از تورنتو تا استانبول است؛ آنجا اگر پروازی نباشد، با اتوبوسی، قطاری میروم و راهش را میشود پیدا کرد.»
از: رادیو فردا