اسفندماه، ماه جاودانه شدن دکتر مصدق است. ۱۴ اسفند روز مرگ اوست اما این مرگ جسمانی برای مرد بزرگی مانند او در تاریخ به چیزی شمرده نمی شود چون او در ۸۷ سال زندگی پربارش توشه ای جاودانه به درازای تاریخ آینده فراهم کرده است. دکتر مصدق روز ۲۹ اسفند ۱۳۳۰(۱۹۵۱ میلادی ) روز ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور به جاودانه شد.
ویلیام ناکس دارسی انگلیسی در سال ۱۹۰۱ در زمان مظفرلدین شاه قرارداد اکتشاف نفت را بست و در سال ۱۹۰۸ در مسجد سلیمان به نفت دسترسی پیدا کرد. انگلیس ها برخلاف قرارداد و عرف بین المللی تا سال ۱۹۵۱ نفت ایران را به یغما بردند. همه ی صنایع انگلیس نزدیک به پنجاه سال با سوخت مجانی ایران اداره می شد و خودرو ها، تانک ها، هواپیماها و همه ی صنایع جنگی انگلیس در دو جنگ جهانی از نفت ایران استفاده کرد بدون آن که حتا بخش ناچیزی از قیمت روز پول نفت ایران را بپردازد. انگلیس ها بخش بزرگی از رفاه و آسایش خود را به قیمت گرسنگی و بدبختی ملت ایران از کشور ما با غارت به دست آورده اند. دکتر مصدق در سال ۱۳۳۰(۱۹۵۱) به این غارت پایان داد و ایران را از زیر یوغ استعمار و وابستگی به انگلیس رهایی بخشید. او از آغاز جوانی در اندیشه ی رهایی ایران از زیر یوغ استعمار و دخالت انگلیس ها در ایران بود. دکتر مصدق نماینده راستین و ایران دوست و وفادار به ملت ایران، کسی بود که در مجلس شورای ملی در نهم آبان ۱۳۰۴ روزی که سلطنت سردار سپه رضا پهلوی به رأی گذاشته شد با آن مخالفت کرد و هزینه ی سنگینی هم در دوران دیکتاتوری پهلوی برای آن پرداخت.
پس از آن که رضا شاه به انگلیس ها پشت کرد و به امید پیروزی هیتلر به خدمت آلمان ها درآمد انگلیس ها از او روگردان شدند و او را از ایران بیرون کردند و به آفریقای جنوبی فرستادند. پس از رفتن رضا شاه دشمن سرسخت دکتر مصدق و ملت ایران از کشور، دکتر مصدق در انتخابات مجلس شرکت کرد و نماینده اول تهران شد و دوباره به مجلس راه یافت تا راه آزادی و استقلال را برای ملت ایران هموار سازد. او هنگامی که در دوره ی شانزدهم مجلس نماینده ی مجلس بود جمال امامی که از نوکران دربار بود از سوی شاه برای دکتر مصدق پیغام آورد و گفت که شاه می خواهد او نخست وزیری را برای پیاده کردن قانون ملی شدن نفت بپذیرد. دکتر مصدق چون نمی خواست نخست وزیر برگزیده ی شاه باشد پاسخ می دهد که من پیر هستم و توانایی انجام این کار را ندارم. پس از استعفای حسین علا از نخست وزیری شاه تصمیم می گیرد سیدضیا طباطبایی نوکر شناخته شده ی انگلیس در ایران را به نخست وزیری بگمارد. خبر استعفای حسین علا نخست وزیر وقت در مجلس به گوش نمایندگان مجلس می رسد. آن ها در جلسه خصوصی مجلس به مشورت می پردازند که چه کسی را برای نخست وزیری به شاه معرفی کنند. جمال امامی چون می دانست دکتر مصدق به شاه پاسخ منفی داده است پیش خودش مطمئن بود که دکتر مصدق نخست وزیری را نمی پذیرد و برای بی اعتبار کردن دکتر مصدق نزد نمایندگان مجلس، نخست وزیری را به دکتر مصدق تعارف می کند اما دکتر مصدق برخلاف انتظار جمال امامی پیشنهاد نخست وزیری را در مجلس و از نمایندگان مجلس، می پذیرد. نمایندگان مجلس پس از تصویب نخست وزیری دکتر مصدق ، پیشنهاد نخست وزیری او را پیش شاه می فرستند. محمدرضا شاه در حضور سید ضیا طباطبایی، شه مات می شود و نخست وزیری دکتر مصدق را امضاء می کند.
بیست و هشت ماه زمامداری دکتر مصدق سراسر با توطئه ها و دسیسه های دربار و دشمنان ملت ایران بر ضد او و بر ضد همه ی خدمتگزاران ملت ایران همراه بود تا جایی که برابر اسناد سازمان سیا، به دستور شاه، دکتر بقایی با عده ای آدمکش رییس شهربانی دولت ملی دکتر مصدق، سرتیپ محمود افشار طوس را طی جنایت هولناکی به قتل می رساند. از رویدادهای شگفت انگیز دیگر آن که در روز چهارم مهرماه ۱۳۳۰که دکتر مصدق نخستوزیر به مجلس می رود تا گزارش برکناری و اخراج انگلیسیها را از صنایع نفت بدهد شماری از نمایندگان در آن جلسه حاضر نمی شوند. دکتر مصدق از مجلس خارج می شود و به میان مردم در میدان بهارستان می رود. مردم او را روی دست بلند می کنند و او برایشان نطق می کند و می گوید: هرجا که مردم هستند همانجا مجلس است و من گـزارش خود را مستقیما به مـردم میدهم. از آن روز به بعد تظاهرات بر ضدنمایندگان مخالف دولت آغاز می شود و تا چندین روز ادامه می یابد.
مردمان هر مرز و بومی برای خود بزرگان و قهرمانانی دارند که هرگز فراموش نمی شوند. امیلیانو زاپاتا برای مردمان مکزیک، ابراهام لینکلن برای آمریکایی ها، چه گوارا برای مردمان آرژانتین و کوبا و شاید برای بسیاری از مردمان کشورهای دیگر در جهان قهرمانانی هستد که هرگز فراموش نخواهند شد. نام دکتر مصدق نیز در تاریخ ایران و جهان همچون پرچمدار مبارزات رهایی بخش ملت های جهان سوم برجای مانده است. شصت و هفت سال است که دشمنان ملت ایران با همه ی امکانات سیاسی گسترده و استعماری خود کوشیده اند تا نام دکتر محمد مصدق را از خاطر مردمان میهن ما و مردم جهان بزدایند، اما نتوانسته اند. در سال ۱۹۷۲ در جنوب فرانسه همراه یک گروه پژوهشی در دهات اطراف تولون کار می کردیم، به یک روستایی ساده برخوردم که می گفت من ایران را می شناسم. شما دکتر مصدق داشتید و او انگلیس ها را از ایران بیرون راند و نفت را ملی کرد.
دکتر مصدق با ملی کردن صنعت نفت به غارت نفت از سوی انگلیسی ها پایان داد و استقلال و سربلندی را به ملت ایران باز گرداند. اگر چه با کودتای انگلیسی – آمریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و باز گرداندن شاه به ایران دوباره استقلال ایران با کمک مشتی خائن از میان رفت اما نام دکتر مصدق همچون قهرمان ملی کردن نفت و استقلال ایران در تاریخ برجا مانده است.
دکتر مصدق از نه سالگی به دستور ناصرالین شاه مستوفی خراسان شد و تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که با کودتا و توطئه ی انگلیس ها و آمریکایی ها از کار برکنار شد با پاک دستی و دلسوزی، شصت و اندی سال، به کشور ما و مردمان ما خدمت کرد. به دستور محمد رضا پهلوی در یک دادگاه نظامی و غیرقانونی دکتر مصدق را به سه سال زندان محکوم کردند و تا پایان زندگی پرافتخارش یعنی تا سال ۱۳۴۵ او را در احمد آباد در خانه ی خودش زیر نظر داشتند و زندانی کردند. گرچه او وصیت کرده بود که پیکر او را در ابن بابویه در کنار شهدای سی ام تیر به خاک بسپارند هم شاه و هم خمینی از وصیت او سرباز زدند. اتاق او در احمد آباد گورستان او شد و او همچنان در آن اتاق در زیر خاک غنوده است. دکتر مصدق یکی از پاک ترین مردان تاریخ ایران بود. راستی و درستی گرانبها ترین و ارزشمندترین گوهر کمیاب تاریخ بشری شده است! ما هنوز آنچه را که باید درباره ی دکتر محمد مصدق بدانیم نه خوانده ایم و نه آموخته ایم؛ ما به عنوان انسان ایرانی باید همچنان از او و درباره او بیاموزیم.
منوچهر تقوی بیات
۲۳ اسفند ماه ۱۳۹۹ خورشیدی برابر با ۱۳ مارس ۲۰۲۱ میلادی
از: گویا