
آمارهای صندوق بینالمللی پول نشان میدهد اقتصاد ایران در فاصله سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ حدود یکونیم (۵ .۱) برابر رشد پیدا کرده است
رشد اقتصادی ایران در دهه ۱۳۸۰ کمی بیشتر از ترکیه بود؛ اما با ورود به دهه ۱۳۹۰ و بالا گرفتن بحران هستهای و اعمال تحریمها ایران به شدت از همسایه و رقیب منطقهای خود بازماند
روز گذشته سومین دوره مذاکرات احیای برجام در وین در شرایطی به پایان رسید که طرفها میگویند کار دشواری در پیش دارند. همزمان با دور جدید مذاکرات، کارشناسان اقتصادی بحثهای مختلفی درباره تاثیرات احیای برجام بر اقتصاد ایران مطرح کردهاند. برخی از آنها این احیای اقتصادی را با نخستین روزهای امضای برجام مقایسه میکنند و نتیجه را برداشته شدن تحریمها و گشایش اقتصادی میدانند و برخی دیگر اما خوشبین نیستند و امیدی به تغییرات مثبت در وضعیت اقتصاد ایران ندارند.
ما در این گزارش میخواهیم به عقب برگردیم و ببینیم اگر جمهوری اسلامی رویای دستیابی به انرژی هستهای را کنار میگذاشت؛ الان ازنظر اقتصادی کجا ایستاده بود؟ یا به عبارت دیگر، خسارت یک دهه پافشاری برای داشتن انرژی هستهای چقدر است؟
***
بحران هستهای جمهوری اسلامی ایران ۱۹ سال پیش، در تابستان ۱۳۸۱ با افشاگری «شورای مقاومت ملی ایران» آغاز شد. بحرانی که طی دو دهه گذشته، بهخصوص بعد از اعمال تحریمهای شدید ایالات متحده در سال ۱۳۹۱ خسارات سهمگینی به ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران وارد کرده است.
اندازهگیری دقیق خسارتهایی که دو دهه سرسختی ایران در بحران انرژی هستهای دربر داشته، غیرممکن است. بهخصوص در ابعاد اجتماعی و سیاسی، ارزیابی عینی از حجم زیانهایی که انزوای اجتماعی، سیاسی و البته اقتصادی بر پیکره جامعه ایران وارد کرده است، احتمالا غیرممکن است. حتی برآورد دقیق خسارتهای اقتصادی انرژی هستهای هم بسیار پیچیده است؛ اما میتوان با تعریف چند سناریوی فرضی برآوردی سردستی از زیان انباشته یک دهه اصرار بر انرژی هستهای به دست آورد.
برای این کار باید فرض کنیم ایران پیش از آوار شدن تحریمها در ابتدای دهه ۱۳۹۰ قضیه را فیصله میداد و با تعطیل کردن انرژی هستهای، راه توسعه را بر اساس الگوی دهه ۱۳۸۰ یا الگوی کشورهای همسایه ادامه میداد. در این صورت حال و روز امروز ایران و جامعه ایران چگونه بود؟
برای پاسخ دادن به این سوال، سه سناریو را در نظر میگیریم. در سناریو اول فرض میکنیم ایران الگوی رشد اقتصادی دهه ۱۳۸۰ را در دهههای ۱۳۹۰ پی میگرفت. در سناریوی دوم هم فرض میکنیم ایران با سرعتی مشابه ترکیه رشد پیدا میکرد. در سناریوی سوم هم فرض میکنیم اقتصاد ایران مانند اقتصاد نفتی عربستان سعودی، رقیب منطقهای ایران، با موتور پیشران نفت به پیش میرفت. در این صورت وضعیت ایران به چه ترتیبی بود؟
برای این کار به سراغ دادههایصندوقبینالمللیپول میرویم تا ببینم وضعیت اقتصاد ایران، ترکیه و عربستان در دو دهه گذشته چگونه بوده است. برای پرهیز از خطای تبدیل نرخ ارز، از آمار تولید ناخالص داخلی ایران به واحد پول ملی کشورها به قیمت ثابت استفاده کردیم.
سناریوی اول؛ اگر ایران رشد اقتصادی دهه ۱۳۸۰ را ادامه میداد
در این سناریو پافشاری روی انرژی هستهای برای هر ایرانی در دهه ۱۳۹۰ حدود ۱۷۹ میلیون تومان معادل ۷۱۶۰ دلار ۲۵ هزار تومانی خسارت انباشته به همراه داشته است.
آمارهای صندوق بینالمللی پول نشان میدهد اقتصاد ایران در فاصله سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ حدود یکونیم (۵ .۱) برابر رشد پیدا کرده است. اما رشد اقتصادی ۱۰ ساله ایران بعد از سال ۲۰۰۰ صفر بوده؛ بهگونهای که حجم تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۹ دقیقا برابر سال ۲۰۱۰ است.
اما اگر بحران هستهای پیش نمیآمد و روند رشد اقتصادی دهه ۱۳۸۰ در دهه ۱۳۹۰ هم ادامه داشت، حجم تولید ناخالص داخلی حال حاضر ایران باید حدود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان (به قیمت ثابت ۱۳۹۰) بیشتر از امروز بود. اگر اثر تورم را هم حساب کنیم به این نتیجه میرسیم که اگر روند رشد اقتصادی دهه ۱۳۸۰ ادامه داشت، ارزش جاری تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۱۳۹۸ دست کم یکونیم میلیون میلیارد تومان بیشتر از آن چیزی بود که امروز است.
به عبارتی ارزش روز ضرر و زیان رکود اقتصادی یک دهه گذشته برای اقتصاد ایران بیش از یکونیم میلیون میلیارد تومان بوده که با احتساب دلار ۲۵ هزار تومانی ارزشی در حدود ۶۰ میلیارد دلار دارد.
اگر این رقم را به جمعیت ۸۴ میلیون نفری ایران تقسیم کنیم، میبینیم که پافشاری بر انرژی هستهای در ۱۰ سال برای هر ایرانی ۷۱۴ دلار خسارت در پی داشته است.
سناریوی دوم، اگر اقتصاد ایران بدون تحریم وضعیتی مانند ترکیه داشت.
رشد اقتصادی ایران در دهه ۱۳۸۰ کمی بیشتر از ترکیه بود؛ اما با ورود به دهه ۱۳۹۰ و بالا گرفتن بحران هستهای و اعمال تحریمها ایران به شدت از همسایه و رقیب منطقهای خود بازماند.
دادههای صندوق بینالمللی پول نشان میدهد در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ حجم تولید ناخالص داخلی ترکیه، یک و شش دهم (۱.۶) برابر رشد پیدا کرده، در حالی که ایران با رشد صفر در جا زده است.
اگر ایران از در تعامل با جهان در میآمد و زیر بار تحریمهای هستهای پیش نمیرفت و رشدی مانند ترکیه داشت، حجم تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۹ باید حدود ۳۵۹ هزار میلیارد تومان (به قیمت ثابت ۱۳۹۰) بیشتر از امروز بود. اگر تورم را در نظر بگیریم، باید ارزش جاری اقتصاد ایران یک و هشت دهم (۸ .۱) میلیون میلیارد تومان بیشتر از امروز بود.
به عبارتی زیان انباشته یک دهه پافشاری روی انرژی هستهای برای اقتصاد ایران از یک میلیون و ۸۰۰ هزار میلیارد تومان فراتر میرود. چیزی در حدود ۷۲ میلیارد دلار ۲۵ هزار تومانی. با این حساب سهم هر ایرانی از این زیان انباشته طی ۱۰ سال به حدود ۸۵۷ دلار میرسد.
سناریوی سوم، اگر اقتصاد ایران بدون تحریم مانند عربستان سعودی به جلو میرفت.
سرعت رشد اقتصاد ایران در دهه ۱۳۸۰ حدود ۱۵درصد بیشتر از عربستان سعودی بوده است؛ اما در دهه ۱۳۹۰ در حالی که اقتصاد عربستان یک و سه دهم (۱.۳) برابر رشد پیدا کرده، رشد ۱۰ ساله اقتصاد ایران صفر بوده است.
اگر در همان آغاز دهه ۱۳۹۰ بحران انرژی اتمی فیصله پیدا میکرد و ایران به چاه تحریم و رکود نمیافتاد و رشدی همتراز عربستان داشت، حجم تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۹ چیزی در حدود ۱۷۰ هزار میلیارد تومان (به قیمت ثابت سال ۹۰) بیشتر بود. ارزش تورمی این رقم در سال ۱۳۹۸ بالغ بر ۸۵۰ هزار میلیارد تومان است که معادل ۳۴ میلیارد دلار ۲۵ هزار تومانی میشود.
اگر آن را به جمعیت ۸۴ میلیونی ایران تقسیم کنیم، میانگین خسارت و زیان انباشته هر ایرانی از ۴۰۴ دلار تجاوز میکند.
از: ایران وایر