مهران رفیعی: حکایت شیخک و ظریفک

چهارشنبه, 15ام اردیبهشت, 1400
اندازه قلم متن

گر که این شیخک بماند راس کار

این ظریفک هم کند روزی فرار

گر چه سن او رود بالا چو دار
جهل او دائم شود افزون ز پار

این جوادک نخبه‌ای بود و بصیر
مردِ دانش، خوش به گویش، اهل کار

چون به جمع این پلیدان او نشست
زهد او کم کم بشد چون زهر مار

داشت وی بس فرصت و هر اختیار
سوی میدان خم شد و شد جیره خوار

در مصافِ زندگی خامی خطاست
کی شود زیرک به هر موجی سوار؟

سرنوشتِ تلخِ این نادان ببین
هر سپاهی می‌کند فحشی نثار

گر به سوی ملتش او رفته بود
نام نیکی مانده بود و افتخار

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.