سانسور تئاتر در ایران
از ایندیپندنت فارسی
سانسور پدیده همیشه حاضر در صحنه تئاتر ایران است و فرآیند ممیزی برای انتشار آثار حوزه ادبیات نمایشی و نیز برای اجرای نمایشها در این کشور روز به روز نهادینهتر میشود.
از ابتدای انقلاب اسلامی در ایران برخی از هنرمندان تئاتر به دلیل آن که رویکرد دولتی سانسورمحور برای دریافت مجوزها را برنتافتند، خانهنشین شده یا مهاجرت کردند. اما بسیاری دیگر تا به امروز همچنان به کار خود در این زمینه ادامه داده و طبعاً برای گذر از سد ممیزی، کمابیش قاعده بازی در این زمین را پذیرفتهاند.
مهمترین رویداد اخیر در پیوند با سانسور تئاتر در ایران ماجرای نامهای بود که حدود یک سال پیش منتشر شد. در روز ۳۱ اردیبهشت سال گذشته، ۲۵۰ هنرمند تئاتر با نوشتن نامهای به سید عباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به سختگیریها در صدور مجوز پخش آنلاین و خانگی تئاتر انتقاد کردند.
اما بخش جنجالبرانگیز این نامه قسمتی بود که در آن امضاکنندگان اذعان کرده بودند که چون قانون کشور را قبول دارند، سانسور را هم میپذیرند. در همان ابتدای این نامه آمده بود: «ما ممیزی را رعایت کردهایم؛ نه چون دوستش داریم یا پذیرفتهایمش یا برایمان محترم است؛ بلکه چون ساکن سرزمینی هستیم که عاشقانه دوستش داریم، و قانونِ این سرزمین ـ خوب یا بد ـ ممیزی را بر گردن ما نهاده. ما در همه کارهای خود، پیش از تولید، به این ممیزی فکر میکنیم و رعایتش میکنیم و اگر چیزی از دستمان در برود ممیزان زحمتش را میکشند. پس این نامه درباره کلیت ممیزی نیست. بلکه به موضوعی در دل ممیزی میپردازد.»
این نامه مخالفت برخی دیگر از هنرمندان هنرهای نمایشی را برانگیخت، اما هنرمندانی که در شرایط سانسور در ایران کار میکنند، با برخی توجیهها از جمله این که ممیزی قانون کشور است یا این که سانسور خلاقیت میآورد، همچنان به کار خود ادامه میدهند. ولی آیا واقعا خلاقیت از فواید سانسور است؟
حمیدرضا جاودان، بازیگر و کارگردان ایرانی ساکن پاریس و سپیده شُکری، پژوهشگر تئاتر ایران در گفتگو با یورونیوز فارسی نظر خود در این زمینه را شرح دادهاند.
«در کشورهایی که سانسور نیست، خلاقیت بیشتر است»
حمیدرضا جاودان در مورد نقش و خویشکاری سانسور در تئاتر میگوید: «سانسور از پیش از سقراط که جام شوکران را نوشید تا عصر کاشفان فروتن شوکران در امروز وجود داشته است. بعضیها دورش زدهاند و بعضیها هم فکر میکردند که دورش زدهاند، اما سانسور آنها را دور زده است.»
وی با ذکر مثالی در مورد محدودیتهای تئاتر در ایران و میزان تأثیر سانسور بر ذهنیت مخاطب میگوید: «مثلا در ایران یک زن و مردی که در نمایشی بازی میکنند، تماشاچی در جایی به خودش میگوید چرا اینها همدیگر را لمس نمیکنند. آنها دست همدیگر را نمیگیرند، این به دلیل آن است که آنها زن و شوهر یا محرم یکدیگر نیستند. ولی در همان نمایش، ممکن است زن و مردی همدیگر را لمس کنند. آن وقت ما تماشاگران فورا به خودمان میگوییم “آهان، پس اینها در زندگی خصوصیشان با هم زن و شوهرند”. یعنی ما وارد زندگی خصوصی افراد هم میشویم.»
جاودان در پاسخ به این ادعا که آیا سانسور در تئاتر خلاقیت میآورد، میگوید: «نه. من میفهمم منظورشان (کسانی که این ادعا را میکنند) چیست. منظور آنها این است که وقتی شما امکانات زیادی داشته باشید، این خلاقیت را از بین میبرد. بله، شما وقتی در زمان اجرای نمایش به جای گوشی تلفن یک لنگه کفش را بردارید و با آن حرف بزنید، وارد خلاقیت و تخیل شدهاید. نه این که پول نداشتید یک گوشی برای اجرا تهیه کنید. مگر در کشورهایی که مشکل سانسور ندارند، خلاقیت نیست؟ بهترین کارهای هنری در آنجا خلق میشود.»
«بسیاری از سانسورچیها از جمع خود هنرمندان بیرون میآیند»
سپیده شُکری در پاسخ به این که سانسور در تئاتر چگونه به خودسانسوری میانجامد، میگوید: «سانسوری که شکل میگیرد اولین خطر بزرگش ایجاد نوعی خودسانسوری در هنرمند است. او در این زمینه توضیح سانسور ضد خلاقیت است و هنرمندان از بدو پیدایش اثر، چه کارگردان برای برنامهریزی اجرا و چه نویسنده برای نوشتن نمایشنامه، در ذهن خودشان میجنگند تا ببینند با چه چیزهایی مبارزه کنند و چه محدودیتهایی را خودشان در متن و در اجرا اعمال کنند.»
او نتیجه میگیرد: «بنابراین خودسانسوری ابتدا به شکل ناخودآگاه و بعد خودآگاه نزد بیشتر هنرمندان (ایران) شکل گرفته است و متأسفانه بسیاری از سانسورچیها از جمع خود هنرمندان بیرون میآیند، یعنی کسانی که در دانشگاه تدریس میکنند، با ادبیات آشنایی دارند و …»
این مترجم ادبی ساکن پاریس درباره جنبههای دیگر تأثیرات ممیزی تئاتر میگوید: «کاری که برای اجرا روی صحنه میرود یا متنی که نوشته میشود و سانسورچی جلو آن را میگیرد، در بسیاری از مواقع یک نوع تأثیر متناقضی ایجاد میکند. به این معنا که آن کار سانسور شده حتی اگر از نظر کیفیت هنری کار ضعیفی باشد، چنان وجهه (تبلیغاتی) پیدا میکند که مخاطبین و تماشاگران زیادی برای دیدن آن هجوم میبرند تا ببینند چه چیزی بوده که سانسور شده یا چه چیزی بوده که یک کار را بعد از چهار، پنج روز اجرا، متوقف کرده است.
او میافزاید: «در واقع سانسور در اینجا به یک عامل جلب تماشاگر بدل میشود و با بها دادن به بعضی آثاری که اصلا به لحاظ هنری یا محتوایی چندان قوی نیستند، تأثیر منفی میگذارند.»
شکری نیز در پاسخ به این پرسش که آیا سانسور موجب پیدایش خلاقیت بیشتر میشود، میگوید: «این مورد فقط مربوط به داستان تئاتر ایران نیست. در روسیه و کشورهای بلوک شرق هم این موضوع رواج داشته و همیشه میگفتند هنرمندی که کارش سانسور می شود، خلاقتر است. مخالفین این نظر معتقدند از آنجا که سانسور خود پایهگذار خودسانسوری است، پس خود بدواً عاملی برای حذف خلاقیت است.»