نگاهی به اکنون و آیندۀ ایران در پرتو آنچه در سوریه می‌گذرد

چهارشنبه, 12ام دی, 1403
اندازه قلم متن

syriaFRI.jpgرادیو بین المللی فرانسه – جمهوری اسلامی نفس‌های آخر خود را می‌کشد. این عبارت مدتی است ورد زبان بسیاری از کارشناسان و ناظران ایرانی و خارجی شده است. با نابودی حماس، زمین‌گیر شدن حزبالله و سقوط رژیم بشار اسد، جمهوری اسلامی موضع تهاجمی‌اش را به کل از دست داد و اکنون به وضع دفاعی رقت‌انگیزی دچار شده است. در ایران نیز مردم درماندگی رژیم را در برآوردن نیازهای روزمرۀ خود هر روز به چشم می‌بینند، چنان که صدای اعتراض به سیاست‌ها و عملکردهای رژیم حتی از دهان کارگزاران پیشین آن نیز شنیده می‌شود. زورگویی رژیم را بسیاری از جوانان به ویژه زنان ایرانی برنمی‌تابند و پایداری آنان در برابر نهادهای سرکوب و «پلیس امنیت اخلاقی» جهانیان را به تحسین واداشته است.

کارشناسان همۀ این داده‌ها را نشانه‌های احتضار نظام جمهوری اسلامی می‌دانند. با این حال، دربارۀ چگونگی فروپاشی یا برچیده شدن آن هم‌رأی نیستند. آیا رژیم با حملۀ خارجی برخواهد افتاد؟ آیا با قیام مردمی سقوط خواهد کرد؟ یا ترکیبی از این دو حالت به عمر رژیم پایان خواهد داد؟ بعضی‌ها معتقدند که در درون سپاه پاسداران یا دیگر نیروهای نظامی کشور کم نیستند فرماندهانی که از ناکارآمدی و بیهودگی جمهوری اسلامی به جان آمده باشند و برای دگرگون کردن آن در اندیشۀ کودتای نظامی باشند.

اما بیشینۀ مخالفان جمهوری اسلامی با این گزینه موافق نیستند و خواهان برافتادن کلیت رژیم اند. آنان سالهاست از یک «دوره گذار سیاسی» سخن می‌گویند که پس از برافتادن جمهوری اسلامی آغاز خواهد شد و با برقراری نظام جدید پایان خواهد یافت. اگر فرضِ برافتادن رژیم به هر شکلی تبدیل به یقین شود آیا می‌توان پیش بینی کرد که این دورۀ گذار چه مدت طول خواهد کشید و چه نیروهایی رهبری این دوره را عهده دار خواهند شد؟ آیا میتوان امیدوار بود که در این باره ایرانیان به نوعی اجماع یا همرأیی برسند؟

تجربه سوریه در این باره بسیار آموزنده است. زمام امور این کشور را پس از چهارده سال جنگ داخلی و کشاکش‌های خونین دینی و قومی سرانجام ائتلافی از شورشیان اسلامگرا به رهبری احمد الشرع به دست گرفت. پیروزی این ائتلاف زمانی امکان‌پذیر شد که حامیان اصلی بشار اسد یعنی روسیه و ایران توانایی دفاع از او را از دست دادند و شورشیان از پشتگرمی- و نه لزوماً پشتیبانی- بعضی قدرت‌های منطقه‌ای به ویژه ترکیه اطمینان یافتند.

البته جمهوری اسلامی با رژیم بشار اسد و جامعۀ ایران با جامعۀ سوریه قیاس‌پذیر نیست. هریک از این دو رژیم گذشته‌ای جداگانه دارد. از نظر تاریخی، فرهنگی و جامعه‌شناختی نیز دو کشور قیاس‌ناپذیرند. ایران کشوری کهنسال با فرهنگی ریشه دار و جوانانی دانش‌آموخته است. درحالی که سوریه، مانند بیشتر کشورهای عربی منطقه، کشوری است نوپدید که در اصل پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول پدید آمد. حتی کشورهای عربی منطقه نیز به رغم هم‌زبانی و همانندیهای دیگر به آسانی قیاس‌پذیر نیستند.

به گفتۀ آنتوان بَسبوس، سیاست شناس فرانسویِ لبنانی‌تبار و مدیر دیده‌بان کشورهای عرب در پاریس، میان برافتادن بشار اسد در سوریه و برافتادن صدام حسین در عراق و معمر قذافی در لیبی فرق اساسی وجود داشت. کافی است به این نکته توجه کنیم که در آن دو کشور مجسمه‌های صدام حسین و قذافی را در میدان‌های شهرها سربازان خارجی به زیر افکندند، در حالی که مجسمه‌های بشار اسد و پدرش حافظ اسد را مردم سوریه پایین آوردند. اگر در معنای سخن این سیاست شناس اندکی درنگ کنیم متوجه نکات بسیاری دربارۀ اوضاع و احوال کنونی و احتمالاً آیندۀ آن کشورها خواهیم شد.

عراق و لیبی پس از سالیان دراز هنوز روی آرامش و ثبات به خود ندیده‌اند. البته سوریه نیز معلوم نیست در آیندۀ نزدیک به ثبات و آرامش دست پیدا کند یا نه. روز یکشنبه ۲۹ دسامبر احمد الشرع، رهبر تازۀ سوریه، در گفت و گو با خبرگزاری‌های «العربیه» و «الحَدَث» گفت: برای برگزاری انتخابات در سوریه به چهار سال زمان نیاز داریم. یک سال طول خواهد کشید تا سوری‌ها شاهد تغییرات چشمگیر در کشور باشند. تهیۀ پیش‌نویس قانون اساسی تازه احتمالا سه سال به طول خواهد انجامید. انتخابات معتبر نیازمند سرشماری کامل جمعیت است.

در آن مصاحبه او افزود که قصد دارد گروه اسلام گرای «هیئه تحریرالشام» را که رهبری شورشیان را در سوریه در دست داشت، منحل کند. او با این کار می‌خواهد به گروه‌های مسلح دیگر از جمله «نیروهای دموکراتیک سوریه» زیر رهبری کردها نشان دهد که برای ایجاد ثبات در سوریه باید سلاح‌هاشان را به زمین بگذارند.

اما چندی پیش مظلوم عبدی، فرمانده کل «نیروهای دموکراتیک سوریه»، در مصاحبه با شبکۀ فرانسوی «فرانس وَن کَتر» (فرانس ۲۴) یادآوری کرد که جنگ در سوریه پایان نیافته است و گفت: ما در حال جنگ با نیرویی به نام «ارتش ملی سوریه» هستیم که از حمایت ترکیه برخوردار است. دولت ترکیه ما را تهدیدی برای امنیت خود می‌داند و حضور ما را در شهر «کوبانی» برنمی‌تابد. به همین سبب، برای پایان دادن به نگرانی‌های آن کشور آماده‌ایم نیروهای خود را از «کوبانی» خارج کنیم و آن شهر و حوالی آن را به نیروهای امنیتی زیر نظارت ایالات متحد آمریکا بسپاریم. ما این موضوع را با آمریکایی‌ها در میان گذاشته‌ایم تا به آگاهی دولت ترکیه برسانند.

در آن مصاحبه فرمانده کل «نیروهای دموکراتیک سوریه» خواسته‌های اساسی خود را به این صورت فرمول‌بندی کرد: ما خواهان جدایی نیستیم و برای سوریه رژیمی فدرال نمی‌خواهیم. ما می خواهیم بخشی از سوریه باشیم اما طرفدار سوریه‌ای نامتمرکز و مدیریت خودمختار در منطقۀ خود هستیم. ما می‌خواهیم نمایندگان این منطقه به طور کامل در تصمیم‌گیری‌های سیاسی کشور شرکت کنند تا با هم بتوانیم سوریه تازه‌ای بسازیم.

ترکیه «نیروهای دموکراتیک سوریه» به ویژه بازوی نظامی و هستۀ مرکزی آن نیروها را که زیر عنوان «یگان‌های مدافع خلق» شناخته می‌شوند، شاخه‌ای از «حزب کارگران کردستان» با نام اختصاری «پ.کا.کا» می‌داند. ایالات متحد آمریکا، اتحادیه اروپا و آنکارا این حزب را گروهی تروریست می‌شناسند.

اما مظلوم عبدی در پاسخ به پرسش خبرنگار شبکۀ تلویزیونی فرانسه در این باره گفت: ما بخشی از حزب کارگران کردستان نیستیم و هیچ ارتباطی با آن نداریم. البته ترکیه این اعتراف را نمی‌پذیرد و خواهان خلع سلاح «نیروهای دموکراتیک سوریه» است.

از تجربۀ سوریه و گیر و گرفتاری‌های رهبری جدید آن کشور، درس‌های گرانبهایی می‌توان آموخت. با این حال، بسیاری از کارشناسان معتقدند که ایران با همۀ کشورهای منطقه فرق میکند و ایرانیان، از هر قوم و مذهب و مسلکی، راه دیگری در برچیدن بساط جمهوری اسلامی و ساختن ایران آینده در پیش خواهند گرفت. طبقۀ متوسط بافرهنگ به ویژه زنان کاردان و دلیر ایران را جهانیان می‌ستایند.

از: گویا 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.