مشروعیت نظام ولایت فقیه در سالهای اخیر به شدت افت کرده است
در حالی که رژیم ایران سرسختانه تلاش میکند میزان مشارکت مردمی در انتخابات ریاستجمهوری ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ را به بالاترین سطح ممکن برساند و از تکرار تجربه انتخابات اخیر مجلس که گواه پایینترین میزان مشارکت پس از پیروزی انقلاب بود، جلوگیری کند، در چند روز گذشته دعوتها برای تحریم انتخابات به شکل بیپیشینهای افزایش یافته است.
حتی فرزندان انقلاب که از مدافعان سرسخت نظام بودهاند، اکنون از تحریم انتخابات سخن میگویند. از جمله فائزه هاشمی رفسنجانی، تحریم انتخابات را تایید کرد و اظهار داشت که انتخابات پیش رو چیزی اضافه نخواهد کرد و تغییری در وضع موجود کشور نخواهد داد.
افزون بر آن محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری پیشین ایران، در اعتراض به رد صلاحیتش انتخابات را تحریم کرد.
دعوتها برای تحریم انتخابات به این هم خلاصه نمیشود. بلکه خانوادههای کشتهشدگان چهار دهه گذشته، از جمله اعدامشدگان دهه ۶۰، قربانیان خشونتهای ۱۳۸۸، کشتهشدگان اعتراضهای اجتماعی و سیاسی آذر ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸، قربانیان هواپیمای سرنگونشده اوکراینی با موشک سپاه و کشتهشدگان درون زندانها، همه متحدانه کارزاری به راه انداختهاند و خواستار تحریم انتخابات شدهاند.
همچنین ۲۳۱ نفر از کنشگران مدنی و سیاسی از ۵۰ شهر و ۲۵ استان ایران، در نامهای از مردم خواستند که انتخابات را تحریم کنند. آنان در نامه خود، انتخابات پیش روی ایران را «نمایشی و ساختگی» توصیف کردند و ابراز داشتند که «هدف آنها از تحریم انتخابات، عبور مسالمتآمیز از نظام ولایت فقیه به یک نظام و قانون اساسی دموکراتیک، سکولار و مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر است».
البته در سالهای گذشته بارها شاهد دعوتهای متعددی برای تحریم انتخابات بودهایم، اما با این صراحت و قوتی که در این روزها شاهد هستیم، نبوده است. دعوتکنندگان تحریم در گذشته، چنین استدلال میکردند که مشارکت در انتخابات به رژیم مشروعیت میبخشد. گذشته از آن، رای مردم اهمیتی در فرایند سیاسی ندارد و جز جابهجا شدن افراد، نتیجهای مثبت به بار نمیآورد، بلکه همهچیز در چنگال رهبر است و اوست که بر همه امور سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایران تسلط دارد.
به نظر میرسد حوادث چند سال اخیر، به ویژه سرکوب شدید اعتراضهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ افزون بر سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی و بیکفایتی حکومت حسن روحانی و ناکامی مطلق او در حل بحران خفقانآور اقتصادی، از مهمترین عواملی است که به مردم جرئت داده است دایره دعوتها برای تحریم انتخابات را تا این اندازه گسترش دهند.
البته تندروان رژیم ایران میدانند که رد صلاحیت نامزدها، به ویژه نامزدهای دانهدرشت جریان موسوم به اصلاحات، ممکن است شمار زیادی از اصلاحطلبان را به کارزار تحریم بکشاند. همچنین تندروان این را هم میدانند که وجود نامزدهایی با گرایشهای گوناگون، احتمالا میزان مشارکت را بالا میبرد، اما در عین حال این واقعیت را نیز درک میکنند که رد صلاحیت تعداد زیادی از نامزدها، چه از جریان اصلاحطلب و چه از جریان میانهرو یا جریان محافظهکار، فرصت را برای پیروزی نامزد دلخواه رهبر و فرماندهان سپاه آماده میسازد.
البته روشن است که در شرایط کنونی نزدیکترین نامزد دلخواه آن هم با تفاوت بزرگ، ابراهیم رئیسی است که اگر به جایگاه ریاستجمهوری دست یابد، نیمی از راه را تا رسیدن به مقام ولایت فقیه میپیماید.
نهادها و سازمانهای نظرسنجی در ایران، بر اساس نظرسنجیهایی که انجام دادهاند، پیشبینی کردهاند که سطح مشارکت در انتخابات احتمالا پایین خواهد بود. اما عباس کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، به جای اینکه از مشروعیت نظام سخن بگوید، بر مشروعیت انتخابات تاکید کرد و اظهار داشت که مشارکت پایین هیچ مشکلی برای مشروعیت انتخابات ریاستجمهوری ایجاد نخواهد کرد.
اما واقعیت این است که اینگونه اظهارات بیانگر نگرانی مسئولان از زیر سوال رفتن مشروعیت نظام است. نگرانی از اینکه بیمیلی مردم برای رفتن به پای صندوقهای رای در انتخابات ریاستجمهوری به طور گسترده افزایش یابد و مانند انتخابات مجلس بهمن ۱۳۹۸ از آب در آید که میزان پایین مشارکت در آن رکورد شکست و به ۵۷ درصد رسید.
واقعیت این است که مشروعیت نظام ولایت فقیه در سالهای اخیر به شدت افت کرده است؛ از این رو رژیم مشارکت حداقلی در انتخابات را به عنوان جزو جداناپذیر مشروعیت خود پذیرفته و اکنون نگران آن است که وضعیت از این بدتر نشود.
اکنون که مردم ایران در نتیجه سیاستهای سردرگم و رفتار غلط و سرکوبگرانه رژیم به ستوه آمدهاند و تمایلی برای مشارکت در انتخابات ندارند، ممکن است رژیم برای تشویق مردم به مشارکت از روشها و ابزارهای مختلفی بهره گیرد. یا ممکن است، به سیاست همیشگی خود رویآورد و معترضان و منتقدان را برای رفتن به پای صندوقهای رای مجبور کند و با بهرهگیری از ارعاب و تهمتزدن، دعوتکنندگان تحریم انتخابات را به خیانت ملی، دشمنی با انقلاب و اجرای دستورهای خارجیها برای تخریب ایران، متهم کند و بدین وسیله صدای آنها را خاموش کند.
اما با توجه به انتشار گسترده دعوتها و کارزارها برای تحریم انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ در رسانهها و با توجه به پیشبینی نهادهای نظرسنجی مبنی بر احتمال پایین مشارکت و با در نظر داشتن خشم و نارضایتی عمومی نسبت به نظام ولایت فقیه و سیاستهایش و با توجه به اینکه به احتمال قوی یک رئیسجمهور تندرو در چهار سال آینده، ساکن کاخ خیابان پاستور خواهد شد، تحقق مشارکت بالا در انتخابات آینده مشابه به انتخابات ۱۳۹۶، بسیار دشوار به نظر میرسد.
وعدهها و تشویقهای رژیم مبنی بر اعطای اینترنت رایگان به رایدهندگان و تخفیف برخی از قیود اجتماعی و امثال آن نیز سودی نخواهد داشت. آنچه در ایران جریان دارد، تنها یک همهپرسی میان طرفداران نظام است و هرگز نمیتوان آن را انتخابات نامید.
از: ایندیپندنت