گفتگو از: سولماز ایکدر
پیش از آنکه «توسعه سیاسی» را از دولتی بخواهیم، باید بدانیم «توسعه سیاسی» چه مفهومی دارد. اما مهمتر از آن این است که بدانیم توسعه سیاسی در کشوری با مختصات ایران چه مفهومی دارد. غلامعباس توسلی، جامعهشناس و استاد دانشگاه مفهوم توسعه سیاسی در کشوری مانند ایران را مشارکت سیاسی، بدون ترس و نگرانی میداند. مشارکتی که با کمک احزاب و نهادهای مدنی قوی فراهم میشود و میتواند مردم را نسبت به سرنوشتشان آگاه و نسبت به آن حساس کند. پس از آن است که مردم خود را «شهروند» میدانند و حقوق خود را میشناسند.
هرچند این استاد دانشگاه و فعال سیاسی و ملی و مذهبی برنامههای دولت یازدهم درباره توسعه سیاسی را در ابتدای راه میداند، اما معتقد است برطرف شدن موانع اولیه توسعه سیاسی در برنامههای این دولت است. موانعی مانند دغدغه معیشت که تا برطرف نشود، توسعه سیاسی تنها دغدغه طبقه نخبه باقی میماند. توسلی درباره نقش دولت یازدهم درباره توسعه سیاسی به «بهار» گفت: «سر کار آمدن یک دولت مستقل و آزادمنش خود به خود احساس لزوم به مشارکت را در مردم بالا میبرد.»
توسعه یافتن کدام شاخصها در یک کشور به توسعه سیاسی آن کشور منجر میشود؟
یکی از مهمترین معیارهای توسعه سیاسی در یک کشور میزان مشارکت کیفی و کمی مردم در امور آن کشور است. لزوم مشارکت سیاسی باید به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود. در کشورهایی که از نشر سیاسی توسعهیافته هستند، مشارکت سیاسی با توجه به اهداف سیاسی و روشهای آن کشور آموزش داده میشود.
این دو شاخص را شاید بتوان با معیارهایی اندازه گرفت اما سومین معیار توسعه سیاسی که ایجاد احساس لزوم به مشارکت سیاسی در مردم یک کشور است را کمتر میتوان با معیار یا مقیاسی اندازه گرفت. اما ایجاد لزوم به مشارکت سیاسی و حساس کردن مردم نسبت به مسائل سیاسی کشور یکی از مهمترین شاخصهای توسعه سیاسی است. شاخصی که کماهمیتتر از دیگر شاخصها نیست اما کمتر میتوان به آن پرداخت زیرا مقیاسی برای اندازهگیری آن وجود ندارد.
نمود بیرونی توسعهیافتگی یک جامعه چیست؟
شاید بتوان «شفافیت» را به عنوان یکی از مهمترین نمادهای بیرونی توسعهیافتگی یک جامعه دانست. شفافیت در همه مسائل، در زمینه اخبار، اطلاعات و مسائل. ایجاد شفافیت در یک جامعه به این منجر میشود که مردم «بدانند» و دیگر ناچار نباشند مانند افرادی که در تاریکی راه میروند، تصمیمگیری کنند. زمانی میتوان گفت یک کشور از نظر سیاسی توسعهیافته است که ارکان سیاسی آن کشور مردم را تنها برای مشارکت در انتخابات نخواهند و بپذیرند که مردم پس از پایان دوران انتخابات نیز «حق» دارند و «باید» در مسائل سیاسی مشارکت داشته باشند.
جامعه نمونهای را در دنیا میتوان یافت که در آن توسعه سیاسی از روند یکسان و روبهرشدی برخوردار باشد؟
نگرانی و ترسی که در قبال فعالیتهای سیاسی، در دورههای مختلفی در اکثر جوامع وجود داشته است، در اکثر جوامع توسعه سیاسی با فراز و فرود مواجه بوده است. افراد در جوامع مختلف در دورههایی مشارکت سیاسی قابل قبولی داشتهاند اما ناگهان با موانع قانونی یا قراردادهای غیرشفاف سیاسی مواجه میشوند و جلوی فعالیت سیاسیشان گرفته میشود. معمولا پس از ایجاد انسداد موقت یا دائم سیاسی، مردم دچار دلسردی و سرخوردگی سیاسی میشوند یا حساسیتشان را نسبت به مسائل سیاسی از دست میدهند.
معمولا زمانی که درباره شاخصهای توسعه سیاسی در یک کشور صحبت میشود، ساختارها و ویژگیهای آن کشور در نظر گرفته نمیشود. در کشوری مانند ایران، با چه معیاری میتوان درباره توسعه شاخصهای سیاسی به اظهارنظر پرداخت؟
در کشوری مانند ایران احزاب سیاسی و نهادهای مدنی میتوانند دو نقش ارزنده را برای توسعه سیاسی ایفا کنند. در قدم اول میتوانند بین تودههای مردم و ارکان سیاسی کشور ارتباط ایجاد کنند. چون مردم نمیتوانند به صورت مستقیم با ارکان سیاسی ارتباط بر قرار کنند، موسسات، نهادها و احزاب سیاسی که در دوران توسعه سیاسی شکل گرفتهاند، میتوانند نقش حلقه ارتباطی را ایفا کنند. از سوی دیگر احزاب سیاسی و نهادهای مدنی میتوانند در آموزش مشارکت سیاسی به مردم جامعه و افزایش میزان حساسیت مردم کشور نسبت به مسائل سیاسی نقش ایفا کنند. از سوی دیگر احزاب در کشوری مانند ایران میتوانند در مردم احساس «شهروندی» ایجاد کنند. توسعه سیاسی امری نیست که دفعتا در کشوری ایجاد شود. توسعه سیاسی در یک کشور نیازمند گذر زمان و کسب تجربه است. با نگاهی به تجربه تاریخی ایران میتوان دریافت که مردم به مرور برای مشارکت «سیاسی» آموزش دیدهاند و به تدریج میزان حساسیتشان نسبت به مسائل سیاسی افزایش یافته است. البته هنوز توسعه سیاسی در ایران به حد مطلوب نزدیک نشده است اما با توجه به تمام شرایط تاریخی و جغرافیایی میتوان گفت که توسعه سیاسی در ایران شروع شده و تازه در آغاز راه است.
قدم اول برای آموزش مشارکت سیاسی در یک کشور، تغییر مردم آن کشور از رعیت یا شهرنشین به «شهروند» است. پس از تبدیل به شهروند شدن اعضای یک جامعه است که میتوان به توسعه سیاسی امیدوار بود تا مردم آن جامعه به حقوق سیاسی خود برسند. در کشوری مانند ایران با این میزان درک از حقوق شهروندی، سخن گفتن از توسعه سیاسی زودهنگام نیست؟
این کشور یک انقلاب مهم را از سر گذرانده است. انقلابی که اکثر آحاد جامعه در آن شرکت داشتهاند. یکی از مهمترین نتیجههای آن انقلاب نوشته شدن قانون اساسی است. در قانون اساسی ایران حقوق تمام گروههای سیاسی، قومی، مذهبی، دینی و جنسیتی دیده شده است. رعایت این حقوق مصوب میتواند تضمینکننده حقوق شهروندی مردم باشد. امروز ما به چیزی بیشتر از اجرای قانون اساسی به عنوان میزان و ملاکی که رابطه و حقوق افراد جامعه را تنظیم و مشخص میکند، نیاز نداریم. با رعایت این قانون اساسی، هر فردی در این جامعه همان جایی خواهد بود که قانون پیشبینی کرده است و همان حقوقی را دارد که باید داشته باشد.
پس از رعایت حقوقی که در قانون اساسی پیشبینی شده است، میتوان امیدوار بود که توسعه سیاسی در کشور رخ دهد. اما همانطور که بعضی از ارکان قدرت در ایران به دلایل گوناگون حقوق شهروندی ملت را رعایت نمیکنند، بعضی از مردم نیز پیگیر حقوقشان نیستند.
توسعه سیاسی لزوما عامل تهدیدکننده حیات دولتها نیست. اما بعضی از دولتها، بهویژه در کشورهای جهان سوم در مقابل توسعه سیاسی از خودشان مقاومت نشان میدهند. چرا این دولتها توسعه سیاسی را امری مخاطرهآمیز تلقی کردهاند؟
اکثرا مقاومت در قبال توسعه سیاسی در کشورهایی رخ میدهد که دولتهای آن تجربه تاریخی حکومت دارند. ممکن است اسم و نشان حکومت در طول زمان تغییر پیدا کرده باشد اما حاکمیت در آن کشور به یک نحو بوده است. دولتهایی که این تجربه تاریخی را پشت سر دارند و فکر میکنند میتوانند با همان روش بدون هیچ تغییر و هیچ اعتراضی، حکومت کنند، در قبال توسعه سیاسی از خود مقاومت نشان میدهند. در این کشورها عموما قدرت سیاسی مرکزی وجود داشته است یا نیازی به مشارکت سیاسی مردم در آن احساس نمیشده یا این مشارکت به حداقل ممکن کاهش یافته است. یکی از اولین خواستهای یک حاکمیت حفظ آرامش و شرایط موجود است. توسعه سیاسی میتواند آرامش یک حاکمیت را به مخاطره بیندازد. غالب دولتها از به وجود آمدن افراط یا تفریط و از همگسیختگی سیاسی در جامعه تحت حاکمیتشان، در صورت توسعه سیاسی، واهمه دارند. اما در بعضی از کشورها این واهمه باعث نشد که دولتها از توسعه سیاسی گریزان باشند. در این کشورها حقوق مردم رعایت شد و به همین دلیل نیز مردم خود را در قبال حقوق ارکان سیاسی نظام مسئول دیدند. به همین دلیل آن از همگسیختگی که ترس آن میرفت، پیش نیامد.
همیشه فشارهای سیاسی به دلایل روانشناختی از سوی ارکان نظام وجود دارد. این فشارها باعث ایجاد انزجار در جوامع میشود که بروز بیرونی آن آشوب و اغتشاش است. اما اگر حقوق مردم در نظر گرفته شود و طی دوران توسعه سیاسی سطح درک سیاسی مردم بالا برود دیگر فشارهای سیاسی داخلی یا در بعضی موارد خارجی، نمیتواند منجر به از همگسیختگی سیاسی در کشوری شود. نگرانی درباره استمرار حیات سیاسی حاکمیت در بعضی کشورها منجر به این میشود که در قبال توسعه سیاسی از خود مقاومت نشان دهند.
طی این دوره از انتخابات ریاستجمهوری، در کنار حل مشکلات اقتصادی، توسعه سیاسی نیز در ردیف خواستهای مردم از دولت جدید قرار میگرفت. شعارهای تبلیغاتی دولت جدید در دوران انتخابات تا چه حد ناظر بر لزوم توسعه سیاسی در کشور بود؟
متاسفانه این دولت در حد توسعه اقتصادی و فرهنگی به توسعه سیاسی نپرداخته است. البته توسعه سیاسی نیاز به زمینهسازیهایی دارد که بدون این زمینهسازیها نمیتوان حتی به بحث آن ورود پیدا کرد. در جامعه ما موانع گوناگونی بر سر توسعه سیاسی وجود دارد. موانعی که ابتدا باید مرتفع شوند و پس از آن میتوان به توسعه سیاسی به معنای واقعی کلمه فکر کرد.
در برنامههای دولت یازدهم نشانی از تلاش برای مرتفع کردن این موانع دیده میشود؟
شاید اولین مانع چالشهای اقتصادی کشور و مردم باشد که دولت برای حل آن برنامه دارد. زمانی مردم – منظور اکثر مردم یک جامعه است، نه فقط طبقهای خاص و بعضا نخبه- در پی توسعه سیاسی خواهند بود که دغدغههای معاش نداشته باشند. تا زمانی که مردم در کشور درگیرکمبود دارو، مایحتاج اولیه زندگی، تورم و غیره هستند، کمتر در پی مشارکت سیاسی خواهند بود یا تنها برای مرتفع کردن این نیازها به مشارکت سیاسی خواهند پرداخت که این مساله خود میتواند مشکل جدی سر راه توسعه سیاسی در کشور باشد.
پس از تامین حداقلهای زندگی است که مردم میتوانند به دنبال دیگر شاخصهای توسعه سیاسی در کشور باشند. تا زمانی که دغدعه اصلی مردم یک کشور، معاش است، نمیتوان از آن مردم خواست که به دنبال کتاب، روزنامه، احزاب آزاد و قوی، نهادهای مدنی و در یک کلام مشارکت سیاسی باشند.
هرچند دولت جدید تاکنون به صورت روشن، واضح و مشخص به مقوله توسعه سیاسی نپرداخته است، اما برطرف شدن دغدغههای اولیه اقتصادی مردم میتواند یکی از موانع اصلی درک لزوم توسعه سیاسی را در کشور مرتفع کند. البته دولت باید در کنار حل مسائل اقتصادی و فرهنگی کشور، که مسائلی بسیار مهم و تاثیرگذار هستند، بعد سیاسی کشور را نیز در نظر بگیرد.
آیا در یک کشور میتوان انتظار داشت یکی از ارکان آن جامعه، اقتصاد، فرهنگ یا سیاست، به تنهایی توسعه پیدا کند در حالی که دو رکن دیگر توسعه نیافته باقیماندهاند؟
این ارکان ارتباط بسیار تنگاتنگی با یکدیگر دارند. جدا از مباحث فنی و میانحوزهای مانند اقتصاد سیاسی، سیاست فرهنگی و فرهنگ اقتصادی، بدون ایجاد آن «شفافیتی» که حاصل توسعه سیاسی است، نمیتوان چندان از توسعه اقتصادی مطمئن بود.
بخشی از مسائل اقتصادی و فرهنگی هر کشوری، حاصل از مسائل جهانی است، اما بخش دیگری از این مسائل به دلیل سیاستهای داخلی یک کشور رخ میدهند. هیچ دولتی نیز نمیتواند مدعی شود برای اقتصاد برنامههایی دارد که میتواند آنها را بدون توجه به مسائل سیاسی به سرانجام برساند.
براساس برنامههای صد روزه و شش ماهه که دولت یازدهم برای حل مشکلات مردم ارائه داده است، چه میزان به توسعه سیاسی توجه شده است؟
سر کار آمدن یک دولت مستقل و آزادمنش خود به خود احساس لزوم به مشارکت را در مردم بالا میبرد. با توجه به شرایط کشور ما، بالا رفتن میزان حس شهروندی و لزوم مشارکت سیاسی مردم، ضروری احساس میشود.
با بالا رفتن حساسیت سیاسی و مشارکت سیاسی مردم در جامعه، نوعی مقاومت در قبال سختیها در کشور ایجاد میشود. مردمی که لزوم مشارکت سیاسی را درک کردهاند میدانند در صورت مشارکت با موانع غیرقابل پیشبینی مواجه نخواهند شد و نسبت به تغییرات مقطعی در حوزه اقتصادی و فرهنگی واکنش کمتری نشان میدهند. برای مثال مردمی که تحت لوای یک دولت مستقل و آزادمنش زندگی میکنند، نسبت به گران شدن بعضی کالاهای اولیه یا تورم از خود واکنشهای افراطی نشان نمیدهند و از تحمل بیشتری برای رفع موانع برخوردار هستند.
چه مدت باید به دولت جدید برای بهبود شاخصهای توسعه سیاسی در کشور مهلت داد؟
ایجاد هر تغییری در کشور به زمان نیاز دارد. هیچ تغییری به صورت دفعتا رخ نمیدهد. همانطور که مشکل تورم را نمیتوان یکشبه حل کرد، توسعه سیاسی را نیز نمیتوان ابتدا به ساکن در کشور ایجاد کرد. بهتر است به دولت جدید فرصت کافی برای ایجاد زیرساختهای لازم را بدهیم تا راهحل مناسب برای حل مشکلات کشور و توسعه در همه زمینهها فراهم شود. باید منتظر ماند و دید که تصمیماتی که این دولت اتخاذ میکند، عملی میشود یا خیر.
برای دولتها معمولا تنها مفهوم توسعه سیاسی، مشارکت مردم در زمان انتخابات است. مردم هم معمولا توسعه سیاسی را معنای بعضی آزادیهای مدنی میدانند. آیا تجربه هشت سال اصلاحات و پس از آن هشت سال دولتهای نهم و دهم، باعث بلوغ بیشتر مردم و دولتها درباره مفهوم توسعه سیاسی بهگونهای که این مفهوم مانند دوران اصلاحات قربانی بعضی مصلحتاندیشیها یا تندرویها نشود، شده است؟
این دولت باید حسن نیت خود را در قبال توسعه سیاسی به مردم ثابت کند. مردم باید باور کنند که مشارکت سیاسی در کشور خطری ایجاد نمیکند و حتی از سوی دولت مورد استقبال هم قرار میگیرد. اما مردم نیز باید باور داشته باشند که به دام افراط یا تفریط افتادن تنها توسعه سیاسی را در کشور با موانع اساسی مواجه میکند. این درک همان بلوغی است که شما انتظار آن را می کشید.
از: بهار