«شرکت در انتخابات منوط به اذن شوهر نیست»!
نظری که آقای خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، اخیرا در رابطه با حضور زنان ما در انتخاباتی نمایشی بیان کردهاند.
این زنی که آقای خامنهای پس چهار دهه حکومت اسلامی از آن صحبت میکند کیست؟
زنی که بر اساس ماده ۴ قانون اساسی حاکم بر کشورمان، بیش از چهل سال است که علیه ش تبعیض قانونی میشود؟
زنی که بر اساس احکام شرع و قانون مدنی باید در منزل شوهرش زندگی کند و محتاج اجازه او برای خروج از خانه، درس خواندن، کار کردن و سفر باشد؟
زنی که متعلق به مردان خانوادهاش است و اگر «آبروی» آنان را حفظ نکند به سادگی جانش گرفته میشود؟
زنی که موهایش فتنه به پا میکند و وجودش در عرصه اجتماعی با قوانین مجازاتیَ متعددی تحمل میشود؟
شاید در این بیش از چهل سال تلاش حکومت اسلامی بر این بوده است اما زنان ایران، چه در این دوران و چه در عمر کشورمان ایران با شجاعت و قدرت در سرنوشت کشورمان نقش آفرین بودهاند.
من در رابطه با زندگی شخصی خودم، گفتهای منتسب به ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه را همیشه روی میز کارم داشتهام که گفته بود:
چون شیشه بیشتر شکند تیزتر شود
امروز پس از نگاهی به سرنوشت تحول برانگیز زنان کشورم باوری سخت به یقین دارم که مفهوم و مصداق – چون شیشه بیشتر شکند تیزتر شود – برآیند واقعی تحولاتی ارزشمند و ارزنده ایست که تنها با نگاه به قدرت و پایندگی آنهاست که معنا میدهد.
زنان هموطن من گذشته از اینکه در درازنای تاریخ ایران همواره جایگاهی ارزشمند در سرزمین خود داشتهاند که اگر بگذشته آنان نگاه کوتاهی داشته باشیم به نام هایی چون:
آرتمیس فرمانده نیروی دریایی خشایارشاه
آذرین شاهدخت هخامنشی سردار ارتش
پانته آ سردار کوروش بزرگ
آپامه سردار ساسانی
میتراداد سردار اشکانی
میترادخت سردار اشکانی
بر میخوریم. ولی اگر با پیمودن مسیری طولانی به دوران مشروطیت که نزدیکتر به زمان حاضر است بازگردیم که به نوعی میتوان آن را سرآغاز دوران بیداری و آشنایی با تمدن و پیشرفتهای غرب دانست باید اذعان داشت که به نقش تاثیرگذار زنانی بر میخوریم که توانستهاند جایگاه خاص خود را تضمین کرده و در جامعه تاثیرگذاری خود را به ثبوت برسانند.
سالهای آغازین و بنوعی تشکل گرائی برای زنان در دوران منتهی به انقلاب مشروطیت در ایران را باید به حدود ۱۱۰-۱۲۰ سال گذشته بازگشت داد تلاشها و جنبشها در آن زمان نه فقط برای حقوق برابر زنان که بیشتر جنبههای استقلال گرایانه، ملی گرائی و در نهایت رفع ستم وبنوع دیگری میتوان از آن به یک نوع هویت طلبی نگاه کرد. از «تحریم تنباکو»، «شورش نان» و حضور ۳۰۰ زن مسلح در مجلس برای مجبور کردن نمایندگان مجلس به حراست از آزادی و تمامیت ارضی کشور تا تشکیل دادن انجمنها و برگزاری دورههای خصوصی برای بالا بردن آگاهی، حضور زنان در جامعه محسوس و فعالیتهایشان غیر خانگی شد.
مهمترین تلاش در این دوران شاید برای حق آموزش بود. با وجود این که طبق اصل ۱۸ متمم قانون اساسی در دوران مشروطه، دولت مسئول تاسیس مدارس و فراهم کردن امکان تحصیل رایگان و اجباری برای همگان شده بود به دلیل مخالفتهای موجود روحانیون بخصوص شخص شیخ فضل الله نوری و همچنین نیروهای سنتی بازار این امکان برای زنان فراهم نمیشد. بنابراین کلاس درس پشت درهای بسته و در منازل تشکیل میشد که این نیز عواقب سنگینی به دنبال داشت. از مدرسه دوشیزگان به همت بی بی خانم استر آبادی در ۱۲۸۵ تا مدرسه «ناموس» طوبا آزموده، تا مدرسه دخترانه «عفتیه» صفیه یزدی که عضو «انجمن حریت زنان» و همسر مجتهد محمد حسین یزدی یکی از حامیان تحصیل زنان بود، تا مدرسه دخترانه «ترقی» در سال۱۲۹۰ است که با تلاش ماهرخ گوهرشناس علی رغم مخالفت همسرش توسعه نیز پیدا کرد زنان کشورمان با شجاعت فراوان برای حق آموزش قدمهای مهمی را برداشتند. زنان روشنفکر و برابری طلب، صدیقه دولت آبادیها و، محترم اسکندریها راه آنان را ادامه دادند.
از تاسیس مدرسه در خانه و پشت درهای بسته، زنان فعال کشورمان موفق شدند با تشکیل دادن سازمانهای زنان و نشریات گوناگون، در کمتر از سی سال، صدای رسا داشته باشند و برای بالا بردن سن ازدواج دختران به ۱۵ سال در سال ۱۳۱۳ مبارزه کنند و پیروز گردند.
از کانون بانوان ایران، تاسیس شده در ۱۳۱۴، تا کشف حجاب ۱۳۱۷، مبارزات زنان ایران با جدیت هر چه تمامتر به داشتن حق رای در سال ۱۳۴۱ و قانون حمایت از خانواده ۱۳۴۶ که سن ازدواج دختران را به ۱۸ سال بالا برد راه خود را ادامه داد. زنان تحصیلکرده با حضور در جامعه و فعالیتهای فراوان به مقامات عالی کشوری رسیدند.
به دو نکته در اینجا باید توجه داشت. اول اینکه حق پوشش اختیاری برای زن ایرانی همیشه در گرو سیاستهای حکومتی بوده و هست ولی مهمتر از آن عواقب دیدگاه آقای خمینی در رابطه با نقش زن در جامعه و مخالفت شدید وی با حق رای زنان در سال ۱۳۴۱ است.
به فاصله دو هفته پس از انقلاب اسلامی اولین مخالفت با احکام شرع پیشنهادی بوسیله زنان ایران ترتیب داده شد و اولین اعتراضات گسترده و سازمان یافته در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ که مصادف با ۸ مارس، روز جهانی زن، بود ترتیب داده شد. از آن زمان ارعاب، سرکوب و خشونت بر ایران حاکم و بخصوص زندگی زنان را تحت تاثیر منفی قرار داد.
اما با تمام تلاش حکومت اسلامی، سیاستگذاریها و قوانین تبعیض آمیز و بازدارندهاش دختران و زنان ما به مبارزه خود برای حقوق برابر ادامه دادهاند. با گذر بیش از یکصد سال از مبارزات زنان در دوران مشروطیت همچنان برای حق تحصیل مبارزه کردهاند و بیشترین کرسی دانشگاهها را، با تمام محرومیتها و فشارهای گسترده، از آن خود کردهاند. اگر بالاترین آمار بیکاری به آنان تعلق دارد با این وجود از تلاش برای استقلال و هویت مستقل خود دست برنداشتهاند.
امروز گذشته از پیشرفتهای علمی و دانشگاهی، گذشته از جایگاه با ارزش زنان ایران در امور متعدد و متفاوت اجتماعی-اقتصادی و موارد فرهنگی و ورزشی شاهد مبارزه بحق زنان ایران در گذر چهاردهه گذشته هستیم که هیچگاه از پای ننشستهاند و همچنان بزرگترین ضربه پذیری حکومت از سوی زنان است که در زندانهای متعدد حکومت اسلامی در نقاط مختلف ایران در بند هستند.
میتوان گفت که امروز مبارزات زنان منجر به تغییراتی در جامعه سنتی شده که نه تنها دختران خانواده کمتر خود را در قید و بند سُنتهای گذشته میدانند بل خانوادهها نیز در راستای این تغییر قرار گرفتهاند که این تغییرات در لایههای تحولات اجتماعی میتواند دست آورد بزرگی باشد، طبیعی است که اینگونه مسائل در میان لایههای اجتماعی در شهر و روستا بسیار متفاوت بوده است.
در گذر ۴۲سال گذشته یکی از زمانهایی که جوانان و خاصه گروه هایی از زنان بدان دلبسته بودند «دوران اصلاحات» و آقای خاتمی بود که برای جنبش زنان باید دوران امیدها و نا امیدیها نام گذاری کنیم چرا که ازسوئی شاهد امیدهای بسیاری هستیم که با آمدن آقای خاتمی برای مردم و بیشتر برای جوانان و خاصه برای فعالان جنبش زنان ایجاد شده بود و تصور بر این داشتند که شعارهای آقای خاتمی واقعی است و زنان در «دوران اصلاحات» و استقرار جامعه مدنی خواهند توانست برابری و آزادی خود را بدست آورند و این در حالی بود که آقای خاتمی پس از لبخندها و حرف از جامعه مدنی و شعارهای آنچنانی، با صراحت هر چه تمامتر، اعلام داشت که قانون اساسی یعنی همان قانونی که اصول ۱۹، ۲۱ و ۱۱۵ آن به خوبی بیانگر دیدگاه نظام جمهوری اسلامی در رابطه با مسائل زنان است و گفت هر کسی که با قانون اساسی مخالف باشد خائن به مردم و مملکت است.
آقای خاتمی همان کسی است که اعلام داشت که اگر دموکراسی غربی بخواهد پیاده شود ما اصلن آنرا نمیخواهیم و اجازه نخواهیم داد ولی با تمامی مشکلاتی که وجود داشت در نهایت جنبش زنان توانست بازهم تلاشهای خود را دنبال کند و دست آوردهای بسیاری داشته باشد.
اگر چه در «دوران اصلاحات» بدلیل فشار افکار عمومی و تلاش گسترده زنان دریچه هائی در جامعه باز شد و هزینههای بسیاری هم برایش پرداخت گردید ولی در پایان دوران هشت ساله آقای خاتمی، تنظیم و تصویب راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب که میتوان گفت یکی از فاجعه بارترین و منفی ترین در کارنامه این دوران است و نقش مستقیمی در سرکوب امروز جنبش برابری طلبانه زنان دارد.
با چنین ایستادگی، رزمندگی و مقاومتی در زنان ایران که امروز شاهدش هستیم هیچ تردیدی نباید داشته باشیم که انقلاب بعدی ناگزیر بدست زنان ایران به انجام خواهد رسید چرا که آنها تجربههای بسیار سخت و گرانبهایی را در کوله پشتی خود دارند و از پای نخواهند نشست.
به دلیل این ایستادگی و مقاومت است که صحبتهای تاسف آور اخیر آقای خامنهای که «شرکت در انتخابات منوط به اذن شوهر نیست» باید ارزیابی شود وباور و پاسخ من در رابطه با زنان کشورم این است که
«چون شیشه بیشتر شکند تیز تر شود».
حسین لاجوردی
پاریس – ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ برابر با ۱۳ ژوئن ۲۰۲۱
دوران پس از مشروطه
انجمن آزادی زنان – ۱۲۸۶ – ۱۹۰۷
اتحادیه غیبی نسوان – ۱۲۸۶ – ۱۹۰۷
انجمن مخدرات وطن – ۱۲۸۹ – ۱۹۱۰
انجمن نسوان ایران – ۱۲۸۹ – ۱۹۱۰
انجمن نسوان وطن – ۱۲۸۹ ۱۹۱۰
شرکت خیریه خواتین وطن – ۱۲۸۹- ۱۹۱۰
اتحادیه نسوان – ۱۲۹۰-۱۹۱۱
انجمن همت خواتین – ۱۲۹۰-۱۹۱۱
شورای هیات خواتین مرکزی -۱۲۹۰ – ۱۹۱۱
دوران پهلوی
۱۳۱۸ – اولین زن خلبان ایران – عفت تجارتچی
۱۳۲۱ – جمعیت زنان و روزنامه زن امروز.
۱۳۲۲- شورای زنان با همت صفیه پیروز.
۱۳۲۲- تشکیلات زنان و نشریه بیداری وبدنبال آن تشکیلات دموکراتیک زنان از سوی حزب توده.
۱۳۳۰- جمعیت راه نو به همت مهرانگیز دولتشاهی که نماینده مجلس و اولین زن سفیر در ایران بود.
۱۳۳۰ – جمعیت طرفداران حقوق بشر صفیه پیروز.
۱۳۳۰ – مجله زنان پیشرو صدیقه گنجهای.
۱۳۳۰ – مجله قیام زنان صغری علی آبادی.
۱۳۳۱ – حقوق زنان ابتهاج مستحقق.
۱۳۳۱ – آزادی زنان ظفردخت اردلان.
۱۳۳۱ – زنان مبارز کبری صارمی.
۱۳۳۲ – جمعیت زنان ایران بدرالملوک بامداد و اُرگان آن روزنامه زنان ایران که فاطمه سیاح، زهرا خانلری، فروغ حکمت و سیمین دانشور در آن همکاری داشتند.
۱۳۳۸ – شورای عالی جمعیتهای زنان با سرپرستی اشرف پهلوی وبا عضویت ۱۷ سازمان مختلف.
۱۳۴۱ – سپاه دانش و ورود زنان به سپاه دانش.
۱۳۴۲ – مهرانگیز منوچهریان نخستین زن سناتور در ایران که دارای دو جایزه بین المللی، جایزه صلح حقوق بشر ازسوی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۶۸ و جایزه صلح مرکز صلح جهانی ازطریق حقوق در سال ۱۹۷۱.
۱۳۴۴- انتخابات سراسری که ۶ زن به نمایندگی مجلس رسیدند.
۱۳۴۵ – سازمان زنان ایران با ریاست اشرف پهلوی که بسیار گسترده بود و دارای ۳۴۹ شاخه اجرائی ۱۱۳ مرکز و ۵۵ سازمان که با فعالیتهای زنان در ارتباط بوده است.
۱۳۴۶ – تصویب قانون حمایت از خانواده که بار اول بوسیله مهرانگیز منوچهریان به مجلس ارائه شد و یکی از دست آوردهای با ارزش آن بالا بردن سن ازدواج به ۱۸ سال بود.
از: گویا