نه مشترک ما مبارک است اما چگونه می توانیم به یک آری مشترک برسیم؟
اکثریت قاطع به انتخابات مهندسی شده و فرمایشی نه گفته اند. اگر به آماری که رژیم می دهد را مبنی قرار بدهیم و اگر آرای باطله را با میزانی که رای نداده اند جمع بزنیم ۳۵ درصد به کاندیداهای حکومت رای داده اند. رئیسی در واقع در کل کشور ۲۸ درصد آرا و در استان البرز و تهران زیر ۲۰ درصد رای آورده است. این را همه حتی خود حکومت گران فهمیده اند که مردم پیروز این بار انتخابات فرمایشی بوده اند. حکومت با توجه به همه امکاناتی که در دست داشت فقط توانست برای فرد منتصب خود ۲۸ درصد رای سازی کند. تصور کنید اگر انتخاباتی آزاد بدون نظارت استصوابی بر گزار می شد دولتی به کلی متفاوت بر سر کار می آمد. مشکل کشور هم این است که ما هیچ گاه در این ۴۲ سال انتخابات آزاد نداشتیم و مردم واقعا خواهان یک انتخابات آزاد هستند. با درس گرفتن از این انتخابات باید گفت که استراتژی جدیدی برای همه آن هائی که انتخابات فرمایشی را نمی خواهند در پیش گرفته شود تا همه بحران هایی که این حکومت مسبب آن است بر طرف گردد. ما یک نه بزرگ در این انتخابات به حکومت گفتیم اما برای ادامه نیاز به یک استراتژی روشن داریم که من در این جا یک استراتژی سه مرحله ای را برای گفتگو پیشنهاد می کنم.
۱٫ مبارزه مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی حرکتی است که همه احزاب و سازمان های سیاسی ایرانی بر سر آن اشتراک نظر دارند و تلاش مشترک برای این خواست مشترک را می توان به یک حرکت ملی تبدیل نمود و فشارها به حکومت را برای آزادی زندانیان سیاسی افزایش داد. حکومت حتما در برابر این خواست مقاومت خواهد کرد اما در شرایطی که توازن قوای مردمی رو به افزایش نهد شرایط برای این خواست فراهم خواهد شد. هر چند ما این خواست را از حکومت مطرح می سازیم اما می دانیم که حضور قدرتمندانه جنبش مدنی و اعتراضی مردم ایران باید پشت این خواست باشد تا عملی گردد.
۲٫ مبارزه مشترک برای آزادی رسانه ها و آزادی احزاب شاید دشوار تر از خواست آزادی زندانیان سیاسی باشد اما گسترش مبارزات مردمی و تشکل های های مدنی می تواند برای عملی ساختن این خواست در اوج جنبش فراهم شود. بدون این که مردم بتوانند در احزاب خود متحد شوند امکان برای گذار به دمکراسی نخواهد بود و نیروهای پوپولیستی در فضای خالی ایجاد شده در شرایط ضعف حکومت مرکزی می توانند با فریب مردم به سوی کسب قدرت خیز بردارند و این همان امری بود که قبل از انقلاب ۵۷ رخ داده و کشور را به ویرانی کشید. نیروهای ملی، دمکراتیک، سوسیال دمکراتیک و چپ دمکراتیک می بایست با تشکیل یک آلترناتیو دمکراتیک زمینه رهبری جنبش اجتماعی را به عهده بگیرند. در این مرحله برای تضمین سلامت دوران گذار باید احزاب سیاسی شکل بگیرند و با برنامه مشخص وارد میدان و یا بازار سیاست شوند.
۳٫ سومین مرحله استراتژی ما می بایست مبازه مشترک برای تحمیل یک انتخابات آزاد زیر نظر یک هیات مورد قبول همه گانی به رژیم جمهوری اسلامی، برای تشکیل مجلس موسسان باشد. وظیفه مجلس موسسان می بایسستی تغییرکامل قانون اساسی باشد. در مجلس موئسسان احزاب سیاسی شناسنامه دار شرکت خواهند داشت و نباید گذاشت که منفردین پوپولیست نظم جامعه را به هم بزنند و خود را بر مردم تحمیل کنند و به همین خاطر وجود یک آلترناتیو دمکراتیک در این مرحله داریم. در مجلس موئسسان همه احزاب شناسنامه دار که معتقد به گذار پروسه ای هستند امکان حضور داشته باشند و هیچ حزب و سازمانی را نباید حذف نمود. نوع حکومت و رابطه همه احزاب و سازمان های سیاسی را مجلس موئسسان تعین خواهد کرد. هیات همه گانی برگزاری انتخابات آزاد را رهبران تشکل های مدنی سراسر کشوری، روئسای احزاب سیاسی و شخصیت های بر جسته ملی می توانند به عهده بگیرند.
از: فیس بوک نویسنده