ملیشدن صنعت نفت، انگلیس و نام محمد مصدق همیشه یادآور ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ است. چند ماه بعد و در مهرماه ۱۳۳۰ باز این سه نام به هم گره میخورند، اما اینبار پای شورای امنیت نیز در میان است. ماجرا از اینجا آغاز شد که در روز هفتم اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس شورای ملی، اجرای طرح ۹مادهای ملیشدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب کرد. رأی مثبت نمایندگان به این طرح باعث شد «فرانسیس شپرد»، سفیر انگلیس در تهران، همان روز به این اقدام مجلس اعتراض کند. اما ۲۲ اردیبهشت نیز مجلس شورای ملی و سنا، بنا بر ماده اول قانون اجرائی ملیشدن صنعت نفت، نمایندگان خود را برای تشکیل هیأت مختلط در خلع ید از شرکت نفت سابق انتخاب کردند که همین باعث شد انگلیس در پنجم مهر ۱۳۳۰ شکایتی علیه ایران تنظیم کند و به دیوان بینالمللی دادگستری بفرستد. لاهه نیز همان روز دادخواست دولت انگلیس را به وزارت خارجه ایران تسلیم کرد و در ۱۳ مهر همان سال از طرفین خواست تا صدور رأی نهایی از هرگونه اقدامی که به حقوق طرف دیگر لطمه بزند، پرهیز کنند.
محمدعلی موحد، تاریخنگار و حقوقدان، در کتاب «خواب آشفته نفت» درباره این ماجرا مینویسد: شورای امنیت سازمان ملل تصمیم گرفت در تاریخ ۲۲ مهرماه ۱۳۳۰ به شکایت انگلیس علیه ایران رسیدگی کند. البته بعضی از اعضای این شورا دخالت در این امر را خارج از صلاحیت آن میدانستند، اما اکثریت اعضا به صلاحیت شورا رأی دادند و شکایت انگلستان در دستور کار قرار گرفت. «دکتر علیقلی اردلان»، نماینده ایران در سازمان ملل، با اعلام این خبر که دکتر محمد مصدق، نخستوزیر ایران، شخصا برای شرکت در جلسه شورا به نیویورک خواهد آمد، از شورای امنیت تقاضای چند روز مهلت کرد. در تهران، نمایندگان مجلس در هفتم مهر رسما از ماجرای شکایت انگلستان و تصمیم مصدق برای حضور در جلسه شورای امنیت آگاهی یافتند، اما مخالفان دولت قول دادند تا قضیه در شورای امنیت فیصله نیافته است، از مخالفت خودداری کرده و هیچگونه عملی که موجب تضعیف دولت باشد، انجام ندهند.
نخستوزیر ایران، ۱۴ مهر ۱۳۳۰ تهران را به مقصد نیویورک ترک میکند. چهار نفر از اعضای کمیسیون مختلط نفت، یعنی آقایان دکتر شایگان، دکتر متین دفتری، اللهیار صالح و مرتضیقلی بیات به همراه دکتر کریم سنجابی که در آن زمان وزیر فرهنگ بود، مظفر بقایی نماینده مجلس و عضو جبهه ملی، جواد بوشهری وزیر راه، دکتر حسین فاطمی سخنگوی دولت و معاون سیاسی و پارلمانی نخستوزیر و حسین نواب وزیر مختار ایران در هلند، همراهان دکتر مصدق در این سفر بودند. همچنین دکتر غلامحسین مصدق، فرزند نخستوزیر بهعنوان پزشک مخصوص او، عیسی سپهبدی بهعنوان مترجم و عباس مسعودی و مصباحزاده و شجاعالدین شفا که رئیس اداره تبلیغات بود، نیز بهعنوان نمایندگان مطبوعات، جزء این هیأت بودند.
نبود «حسین مکی»، سیاستمدار و نماینده مجلس در فهرست مسافران، از اتفاقات جالب این سفر بود. مصدق به دلیل اختلافاتی که مکی و متین دفتری با هم داشتند، مکی را از فهرست سفر حذف کرده بود که باعث دلخوری او شد. حسین مکی در «کتاب سیاه» دراینباره مینویسد: «کار این مخالفت به قهر با مصدق کشیده شد. روزی که دکتر مصدق و هیأت نمایندگان ایران عازم آمریکا شدند هرچه اصرار کردند که برای مشایعت به فرودگاه بروم، قبول نکردم».
در همان روز حرکت محمد مصدق به آمریکا، سفیر این کشور در تهران به دیدار او میرود. نخستوزیر ایران از آمریکا بهشدت ناراحت بود. مصدق گله داشت چرا آمریکا با قراردادن شکایت انگلیس در دستور کار شورا موافقت کرده است. او به سفیر گفت تصمیم دارد در شورای امنیت بگوید ملیکردن نفت یک امر داخلی ایران است و شورا حق دخالت در آن را ندارد. سفیر آمریکا تلاش کرد تا مخاطرات سیاسی و اقتصادی راهی که مصدق در پیش گرفته است را گوشزد کند، اما او در این دیدار به سفیر آمریکا گفت: «این نشان میدهد که آمریکا میخواهد از موضع انگلیس حمایت کند، اگر این شیوه را ادامه دهید روسیه به حمایت از ایران برمیخیزد و مردم ایران نیز جانب روسیه را خواهند گرفت. من روحیه ملتم را خوب میشناسم. محبوبیت روسها چه بخواهیم و چه نخواهیم، رو به افزایش است».
مصدق در نیویورک
محمد مصدق ۱۵ مهر ۱۳۳۰ وارد نیویورک شد. او در همان بدو ورود اظهار تمایل کرد که با «مک گی»، معاون وزیر خارجه آمریکا، ملاقات کند، او نیز به دیدن نخستوزیر ایران میرود. مصدق در این دیدار اصرار کرد قبل از جلسه شورای امنیت با مک گی مذاکره داشته باشد و بههمیندلیل میخواهد جلسه شورا به تأخیر بیفتد. استدلال مصدق این بود که اگر در این جلسه به توافق نرسیدند او میتواند با لحن قاطعی در جلسه شورا سخن بگوید، اما مکگی معتقد بود میتوان هم در شورای امنیت با قاطعیت سخن گفت و درعینحال باب مذاکره را هم باز نگه داشت. مصدق اما گفت بریتانیا میخواهد با وقت بازی کند تا اثرات مشکلات اقتصادی در تهران به ظهور برسد.
جلسه نخستوزیر با معاون وزیر خارجه آمریکا به دلیل آمدن پزشک که میخواست مصدق را معاینه کند، تعطیل شد. فردای آن روز مک گی در بیمارستان به دیدار مصدق رفت و راجع به موضوع غرامت با هم صحبت کردند. مصدق گفت به مجلس ایران قول داده است پیش از حلوفصل مسئله غرامت به هیچ موضوع دیگری نپردازد، اما مک گی گفت بحث غرامت به زمان زیادی نیاز دارد. او همچنین گفت با توجه به اینکه انتخابات در بریتانیا نزدیک است در صورتی که مذاکرات پیش از تصمیم شورای امنیت آغاز شود، تا قبل از انجام انتخابات به نتیجه نخواهد رسید. مصدق هم گفت اگر شورای امنیت صلاحیتنداشتن خود را اعلام کند، او به مذاکرات بعد از انتخابات بریتانیا هم ادامه خواهد داد، اما اگر رأی به صلاحیتداشتن شورای امنیت داده شود او مجبور خواهد بود در مقام دفاع، شدیدترین مواضع را بگیرد و درباره انگلیس هرچه میداند بگوید. با توجه به این موضع، اگر انگلستان حاضر به مذاکره باشد، ادامه گفتوگو اشکالی ندارد و میتواند جریان را ادامه دهد.
اما ملاقات بعدی این دو با اوقاتتلخی مصدق همراه است؛ چون او متوجه شده بود انگلستان قطعنامهای را که اولینبار در تاریخ ۲۹ سپتامبر به شورای امنیت پیشنهاد کرده بود، پس گرفته و قطعنامه جدیدی پیشنهاد کرده است. قطعنامه اول از ایران میخواست که تصمیم دیوان دادگستری بینالمللی راجع به اجرای اقدامات تأمینی را به کار ببندد و بهویژه اجازه دهد که کارشناسان انگلیس در ایران باقی بمانند؛ اما در قطعنامه دوم مقرر میکرد که مذاکرات بین دو طرف هرچه زودتر با توجه به قرار دیوان دادگستری بینالمللی جریان یابد و طرفین نیز از هر اقدامی که موجب تشدید اختلاف باشد یا به موقعیت حقوقی طرف دیگر آسیب برساند، خودداری کنند.
محمدعلی موحد در کتاب خود معتقد است، آنچه مشخص بود، این است که مصدق با صلاحیت دیوان دادگستری بینالمللی مخالفت کرده بود و قطعا این عزم را داشت که با مداخله شورای امنیت نیز مخالفت کند؛ درعینحال مصمم بود که باب مذاکره را با انگلستان نبندد و امیدوار بود که سرانجام بتواند مذاکرات را با پادرمیانی آمریکا در مسیر دلخواه بیندازد.
سخنرانی مصدق در شورای امنیت
جلسه شورای امنیت در روز سهشنبه، ۲۳ مهرماه ۱۳۳۰، تشکیل شد و تا چهار روز ادامه یافت. سخنرانی مصدق در روز اول بود. او پس از نقلقول تاریخچهای از تعدیات شرکت نفت و ماجراجوییهایی که به ملیکردن صنعت نفت انجامید، از شکایات انگلیس به دیوان دادگستری بینالمللی یاد کرد و بر صلاحیتنداشتن دیوان در رسیدگی به آن شکایت تأکید کرد؛ اما گفت که ایران راجع به دو مسئله فروش نفت و غرامت همچنان آماده مذاکره است.
او نطق خود را به زبان فرانسه شروع کرد و باقی آن را اللهیار صالح از روی متن انگلیسی خواند. بخش دیگری از سخنرانی مصدق هم در آخرین روز رسیدگی ازسوی اردلان قرائت شد. متن کامل سخنرانی آقای دکتر مصدق در جلسات شورای امنیت سازمان ملل متحد به این شرح است:
«آقای رئیس، آقایان اعضای محترم شورای امنیت؛ امروز من در این شورا حاضر شده تا صدای مردم ایران را در مقابل ادعاهای بیاساس دولت انگلستان به گوش شما و مردم جهان برسانم.
هرچند ما این دعوا را به دلائلی که بعد اقامه خواهیم کرد در حدود صلاحیت شورای امنیت نمیدانیم؛ اما نمیتوانیم منکر شویم که سازمان ملل متحد آخرین مرجع و عالیترین مقامی است که مسئول حفظ صلح دنیاست.
شورای امنیت برای این درست شده که ملل کوچک با کشورهای بزرگ دور هم بنشینند و در تحت مقررات منشور و به موجب اصول مندرجه صلح دنیا و امنیت بینالمللی را حفظ نمایند. این مؤسسه وقتی موفق خواهد شد که این هدف عالی را اجرا نماید که دول بزرگ به مقررات آن احترام بگذارند و کشورهای کوچک و بزرگ آن را پناهگاه خود بدانند. جای بسی خوشوقتی است که دول اروپایی به آرزوهای ملتهای هندوستان، پاکستان و اندونزی و ملل دیگر که میل داشتند با آزادی و تساوی زندگی کنند، احترام گذاشته و سازمان ملل متحد در این راه از بذل مساعی لازم خودداری نکرد.
ملت ایران نیز از کشورهای بزرگ و از یک مؤسسه بینالمللی جز این انتظار ندارد تا آن را کمک کنند تا بتواند استقلال اقتصادی خود را به دست آورده و در سایه آن رفاه اجتماعی خود را تأمین و به این وسیله استقلال خویش را تقویت کند. اگر دولتی مسئلهای را که در صلاحیت شورای امنیت نمیباشد، در این شورا مطرح کند و شورای امنیت بنا به دلایل و جهات سیاسی تصمیم بگیرد که به آن مسئله رسیدگی کند، در این صورت شورای امنیت وسیلهای برای مداخله یک کشور در امور داخلی کشور دیگر خواهد شد و بهاینترتیب اعتماد مردم از آن سلب خواهد گردید و شورای امنیت از وظایفش که حفظ صلح جهان میباشد، باز خواهد ماند.
جنگ دوم جهانی نقشه جهان را عوض کرد، در همسایگی کشور من صدها میلیون نفر از مردم آسیا پس از قرنها زندگی در رژیم استثماری و مستعمراتی استقلال و آزادی به دست آوردند. ایران فقط حقوق خود را خواستار میباشد و از این مجمع عالی بینالمللی انتظار دارد برخلاف مصالح ایران اقدامی به عمل نیاورد. تنها ثروت ملی ما نفت است که منبعی برای تولید کار و غذا برای مردم ایران به شمار میرود. درآمد نفت باید برای توسعه صنعت و بهبود وضع مردم ایران به مصرف برسد. متأسفانه تاکنون درآمد نفت برای مردم ایران هیچ فایده و ثمری نداشته و در پیشرفت صنعت این کشور مؤثر واقع نشده است.
برای اثبات این مدعا باید گفت که پس از ۵۰ سال بهرهبرداری از نفت به وسیله یک شرکت خارجی هنوز کارشناسان ایرانی کافی در اختیار نداریم و مجبوریم که از کارشناسان خارجی دعوت کنیم. برای آنکه شّمهای از منافع انگلیس را از این قسمت عظیم برای شما مجسم کنیم، کافی است که بگویم در سال ۱۹۴۸ بر طبق دفاتر شرکت سابق نفت ایران درآمد خالص شرکت در حدود ۶۱ میلیون لیره بوده که فقط ۹ میلیون لیره آن به ایران داده شده و هشت میلیون لیره آن هم بابت مالیات به خزانهداری انگلیس تحویل داده شده است. در اینجا باید اضافه کنم مردمی که در آبادان یعنی جایگاه معروفترین تصفیهخانه نفت جهان زندگی میکنند، با فقر و پریشانی بیحدوحساب دستبهگریبان هستند و حتی از ضروریات اولیه زندگی نیز محروم میباشند. اگر بنا باشد که در آینده نیز مانند گذشته درآمد نفت ما را خارجیان ببرند، اگر قرار باشد که کارگران ایرانی در اراضی نفتخیز مسجدسلیمان، آغاجاری، کرمانشاه و تصفیهخانه آبادان در بدترین شرایط به سر برند و استثمارچیان خارجی همچنان عملا همه درآمد نفت را تصاحب کنند، مردم ایران تا ابدالآباد در فقر و پریشانی خواهند ماند. به همین دلیلها بود که پارلمان ایران به نفع ملیشدن نفت در سراسر کشور رأی داد و در واقع نظر پارلمان ایران نظر قاطبه اهالی این کشور بود که اکنون دولت انگلیس با شکایت به شورای امنیت میخواهد با نظر تمام مردم ایران مخالفت کند. جنبشی که در ایران در جریان است، مورد پشتیبانی کامل کلیه افراد ملتی است که به حقوق خود آشنایی کامل دارند. ملت ایران مصمم است از این منبع حیاتی که میراث ملی آن به شمار میرود، برای بالابردن سطح زندگی افراد خود و حفظ صلح جهان استفاده کند.
منشور ملل متحد و اصول مقدسی که در آن مندرج میباشد حکم میکند که کلیه کشورهای عضو سازمان ملل متحد در چنین روزی دست کمک به سوی ایران دراز کنند. در اینجا میخواهم نظر اعضای محترم شورای امنیت را به این حقیقت جلب کنم که ترس و تشویش یک دولت بزرگ در عملیساختن مقاصدش با توسل به چترباز و کشتی جنگی بهخوبی نشان میدهد که سازمان ملل متحد در حفظ صلح و امنیت جهان وظیفه خود را بهخوبی انجام داده است.
اگر منظور انگلستان این است که ملیشدن صنعت نفت ما صلح را به خطر انداخته معلوم نیست که چرا دولت انگلیس که این همه صنایع را ملی کرده بهعنوان اینکه اساس و پایه صلح را متزلزل کرده است به شورای امنیت دعوت نشده. این موضوع کاملا شبیه دعوای گرگومیش است.
هر نوع خطری که متوجه صلح باشد، از اقدامات انگلستان که سعی کرده با توسل به اقدامات زورگویی علنی، ما را از استفاده از حق حاکمیت بر منابع خود باز دارد ناشی خواهد شد. انگلستان اقدامات جابرانهای به عمل آورده و چترباز به نواحی مجاور ایران اعزام داشته و ناوگان جنگی را در نزدیکی آبهای ساحل ایران متمرکز نموده است. تهدیدات دولت انگلیس دایر بر پیادهکردن نیرو در ایران ممکن بود عواقب مهلکی داشته و آتش جنگ جهانی دیگری را برافروزد و دولت انگلیس بهتنهایی مسئول این عواقب میشد. ایران کشتیهای جنگی در رودخانه تیمز مستقر نکرده است. ایران مشتاق است که با روسیه مناسبات دوستی داشته باشد. کمونیستها که پس از جنگ اول جهانی حکومت روسیه را از دست تزارها گرفتند کلیه امتیازات خارجی خود را لغو و تسلیم کردهاند حال آنکه انگلستان به این اندازه سخاوتمند نبوده است.
قبل از اینکه دولت انگلیس به شورای امنیت شکایت کند، بین دولتین ایران و انگلیس به نمایندگی شرکت سابق مذاکراتی صورت گرفت که در جریان آن مذاکرات دولت متبوعه من منتهای درجه حسننیت از خود نشان داد و در مورد تقویم میزان خسارات و ترتیب فروش نفت به انگلیس پیشنهادهای صحیح و عملی از طرف ایران به دولت انگلیس داده شد و معالاسف معلوم شد که این
از رویه دوستانه خود فایدهای حاصل نخواهد شد. من میخواهم بار دیگر موکدا تکرار کنم که دولت من حاضر است به محض اینکه انگلیس تمایل حقیقی به حل قضیه نفت نشان دهد، مذاکرات مستقیم را در دو موردی که قبلا ذکر شد شروع کند.
اگر ما در بهرهبرداری نفت تأخیری روا داریم وضع اقتصادی ما روز به روز بدتر خواهد شد. ما انتظار داریم که شورای امنیت از پیشنهاد توصیههایی که موجب تأخیر در اجرای وظایفمان بشود، خودداری خواهد کرد و به ما اجازه خواهد داد تا فارغالبال مشغول عمل شویم و به فلاکت ملت ایران خاتمه دهیم».
سرانجام خوش ماجرا
بعد از سخنرانی قاطع محمد مصدق، شورای امنیت اعلام کرد براساس پیشنهاد «فرانسیس لاکوست»، نماینده دولت فرانسه موضوع شکایت انگلستان را برای رهایی از این وضعیت دشوار تا اظهارنظر دادگاه لاهه درخصوص صلاحیت خود در امر رسیدگی به اختلاف ایران و انگلیس مسکوت خواهد گذاشت که با رأی موافق اکثریت تصویب شد.
اما انگلیس در چهارم بهمن ۱۳۳۰، شکایت خود را مبنی بر مغایرت ملیشدن نفت با قوانین بینالمللی و تقاضای محکومیت ایران، به خاطر اجرای خلع ید را به دیوان دادگستری لاهه تسلیم کرد و به این ترتیب، نخستوزیر ایران و همراهانش در هفتم خرداد ۱۳۳۱ راهی لاهه شدند. محمد مصدق به حسین نواب، وزیر مختار ایران در هلند، دستور داد تا مهلت یکماههای از دادگاه درخواست کند. او نیز در این مدت لایحه دفاعی مقدماتی ایران را با کمک «پرفسور سل» تهیه کرد. پرفسور «هنری رولن»، استاد حقوق بینالملل در دانشگاه بروکسل و رئیس پیشین مجلس سنای بلژیک نیز وکالت ایران را برعهده داشت و دفاع مؤثری از ایران انجام داد. مصدق نیز در این دادگاه با تحکم از ایران دفاع کرد و گفت «اجازه نمیدهد خارجی بر سرنوشتش تسلط یابد».
سرانجام دادگاه لاهه پس از ۱۲ جلسه با ۹ رأی مخالف در برابر ۵۶ رأی موافق، حکم خود را مبنی بر عدم صلاحیت دیوان دادگستری بینالمللی در رسیدگی به دادخواست انگلستان صادر کرد و دیوان، نظر دولت انگلیس را موجه ندانست. در خلاصه رأی دیوان در عباراتی مختصر چنین آمده بود: «…دیوان چنین نتیجه میگیرد که صلاحیت رسیدگی به شکایتی را که دولت انگلیس طرح نموده است ندارد و ورود در مسائل دیگری را هم که در صلاحیت دیوان طرح شده است لازم نمیداند. طی قراری که دیوان در تاریخ پنجم ژوئیه ۱۹۵۱ صادر نمود، اعلام گردید که اقدامات تأمینه مصرح در قرار مزبور به طور موقت و در انتظار صدور رأی قطعی دیوان تجویز شده است. اینک که رأی دیوان صادر گردیده بدیهی است که قرار موقت مزبور از اعتبار ساقط است و هیچگونه اثری بر آن مترتب نخواهد بود».
بهاینترتیب، در ۳۱ تیر ۱۳۳۱ رأی دادگاه لاهه به نفع ایران داده شد. این برگ برنده بزرگی برای مصدق بود که بعد از ملیکردن صنعت نفت توانسته بود بار دیگر حقانیت ایران را در مجامع بینالمللی ثابت کند.
از: دنیای اقتصاد