اسماعیل زارعی کوشا
این تعبیر را سال ۹۶ که در صدا و سیمای خوزستان بودم در گردهمایی فعالان مجازی استان خوزستان بکار بردم و گفتم: “تجربه کار در چند استان را دارم اما انصافا مردمی قانع تر از مردم خوزستان و مدیرانی بی خیال تر و غیر پاسخگو تر از مدیران خوزستان ندیده ام.”
بنا ندارم حال که اوضاع اسف بار جلگه خوزستان و مشکلات مردم مظلوم این دیار، سر تیتر اخبار شده من هم مانند بسیاری دیگر، قضاوتی مبتنی بر اطلاعات سطحی داشته باشم ، اما حقیقتا در دو سالی که در رسانه استانی خوزستان مسوولیت داشتم ناکارامدی ها و نقائص عجیب و غریبی را از نزدیک شاهد بوده ام که نمی تواند در وضعیت امروز بی تاثیر باشد.
اطلاعات کارشناسانه ای از اینکه علت دقیق معضل اخیر چیست و اینکه آیا اگر سد گتوند احداث نمی شد یا با مختصات دیگری احداث می شد امروز شرایط بهتر بود یا بدتر! ندارم اما با همه وجود معتقدم بحران اخیر و بحران های رنگارنگ دیگر معلول جفای اصلی در حق خوزستان است و آن انتخاب برخی مدیران ضعیف از مسیر نسبت ها و روابط سیاسی و با معیار “بله قربانگویی” است ، تا بجای آنکه “موی دماغ” مدیران ارشد شده و مطالبات بحق استان را پیگیری کنند ، منویات وزرا و صاحب منصبان ملی را محقق سازند.
گاهی در این سال ها مدیریت خوزستان که حساسیت و خطورت منحصر بفردی از جهات و جنبه های گوناگون دارد و مردم آن نیز حقی تاریخی بر گردن ایران دارند بر عهده ی کسانی بوده که حقیقتا از اداره یک جلسه عادی و جمع بندی و انتاج قابل قبول عاجز بوده و در بزنگاه هایی که شرایط، مستعد بازستاندن حق مردم از مدیران و مسوولان بالاتر و اعتبارات عمومی بوده نقشی فراتر از کاتالیزور برای مسوولان مافوق ایفا نکرده اند.
با ایناوصاف طبعا خروج از بحران ها و بهره گیری مناسب از استعدادهای بی بدیل این استان نیازمند نگاهی جامع نگر و برنامه محور است و وعده رییس جمهور منتخب برای حضور استاندار خوزستان در جلسات دولت قطعا می تواند آغازی بر اصلاح روند مدیریت استان باشد و “شیشه عمر” اقتصاد کشور را بجای آنکه حیاط خلوت چند وزارتخانه گردنکلفت باشد به مسیر صحیح توسعه متوازن و پایدار با رویکرد حل مسائل پیش روی هدایت نماید.