هیچ نبرد گستردهای علیه اسرائیل در دستور کار رژیم جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران. عکس از: AFP
جای تعجب نیست که جنبش «حماس» طوری رفتار کند که گویی نبرد «شمشیر قدس»، سرآغاز تاریخ است. همچنان جای شگفتی نیست که پرسشهای بسیاری در مورد هدف استراتژیک این جنگ، نه هدف تاکتیکی آن مطرح شود که چرا حماس دست به آغاز جنگ پیشگیرانه علیه اسرائیل زد؟
آیا هدف از راه اندازی این نبرد، جاهطلبی برای به دست گرفتن رهبری فلسطین، گسترش حاکمیت از غزه تا کرانه باختری و جستوجوی «آتشبس» بیست ساله با اسرائیل بود همانگونه که شیخ احمد یاسین، بنیانگذار حماس در مورد آن صحبت میکرد، یا اینکه حماس قصد بازگشت به جنگ آزادی را داشت؟
از سوی دیگر، این پرسش مطرح میشود که پس هدف از جبهه موسوم به «مقاومت» که از ایران و یمن تا عراق، سوریه، لبنان، غزه و کرانه باختری امتداد یافته است، چیست؟ موضوع پرسش برانگیز دیگر این است که رژیم ایران در میان چه نقشی را بازی میکند؟ هدف تهران از نگهداری کارت فلسطین به بهانه اینکه کشورهای عربی گزینه نظامی علیه اسرائیل را کنار گذاشته اند، چیست؟ و تکرار شعار محو اسرائیل برای رژیم آخوندی به چه معناست؟
همه به یاد دارند که چندی قبل یکی از مقامات رسمی جمهوری اسلامی با گفتن این مقوله که «ایران قادر است اسرائیل را ظرف هفت و نیم دقیقه نابود کند»، یک «راز نظامی افسانهای» را فاش کرد. سپس همه این پرسش را مطرح کردند که پس علت تأخیر چیست و چه چیزی مانع نابودی اسرائیل میشود؟ البته هیچ کسی از این واقعیت بیخبر نیست که رژیم آخوندها به دشمنی مانند اسرائیل نیاز دارد و هرگز محو آن را نمیخواهد، به ویژه اینکه ترفند دشمنتراشی از گذشتهها تا کنون در سیاست دولتها بهکار گرفته میشود. کنستانتین کاوافی، شاعر یونانی این موضوع را در شعری خلاصه کرده و چین میگوید «چهکاری میتوان بدون بربرها انجام داد؟ زیرا آنها خود بخشی از راه حل هستند».
علاوه برآن، سردار امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران ایران با فخرفروشی گفت «هرآنچه از توان موشکی در غزه و لبنان میبینید با حمایت جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است و آنها خط مقدم رویارویی با اسرائیل هستند.» وی گفت که امروز تقاطعی از آتش، از فلسطین، لبنان و سوریه بهروی رژیم صهیونیستی وجود دارد. حاجیزاده افزود که وقتی رهبر انقلاب فرمودند «اگر غلطی از اسرائیل سر بزند، تلآویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم»، این یک فرمان سراسری بود و ما باید این قدرت را ایجاد میکردیم و این تلاش سالهاست که بهصورت شبانهروزی در حال انجام است.»
در این میان، ژنرال اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، عرصه نبرد و پیکار را گسترش داده و از «خرد کردن استخوانهای آمریکا» صحبت کرد. اما جالب اینجاست که همه مسئولان یادشده که مواضع تندی در برابر اسرائیل دارند، نمیتوانند به حملات هوایی اسرائیل علیه نیروهای ایرانی و شبه نظامیان وابسته به آن در سوریه کمترین واکنشی نشان دهند.
امروز همگان حقیقت این بازی و ماجرا را میدانند که واقعیت مسئله خارج از شعارها و تهدیدهای لفظی است و رژیم ایران از کارت فلسطین برای توسعه پروژه منطقهای خود بهرهبرداری میکند. افزون براینکه نقش نظامی ایران همواره نقش نیابتی بوده و از طریق شبه نظامیان وابسته به سپاه قدس اجرا میشود و هیچ نبرد گستردهای علیه اسرائیل در دستور کار دولت آخوندها وجود ندارد. رژیم ایران هرگز در صدد راه اندازی جنگ گستردهای علیه اسرائیل از طریق غزه، لبنان یا سوریه نیست، به ویژه اینکه روسیه دست بالایی در سوریه دارد و علاوه براینکه دوست اعراب و اسرائیل به شمار میرود، همواره به دنبال یافتن راه حل سیاسی برای مسئله فلسطین است.
در شعارهایی که تهران به نام فلسطین سر میدهد جز رد توافق سیاسی و عدم پذیرش راه حل دو کشور برای حل منازعه اعراب و اسرائیل، چیز دیگری نیست، علاوه براینکه اسرائیل از نفوذ آخوندها برای رد حل و فصل سیاسی و راه حل دو کشور توسط حماس و حزبالله، بهرهجویی میکند. تلآویو به بهانه نگرانی از گسترش نفوذ تهران در غزه یا کرانه باختری و تهدید امنیتی آن برای اسرائیل، به سیاستهای توسعهطلبانهاش ادامه میدهد. افزون براینکه سپاه قدس در سراسر منطقه دست به فعالیت میزند، اما هرگز به «قدس» نزدیک نمیشود. البته سپاه قدس، بازوی عملیات نظامی رژیم آخوندها است و مطابق با قانون اساسی جمهوری اسلامی، ماموریت «صدور انقلاب» و گسترش فعالیتهای «محور مقاومت» که نام دیگر نفوذ ایران در منطقه است را بر عهده دارد.
یوگنی پریماکوف، نخست وزیر فقید روسیه، در خاطراتش تحت عنوان «در قلب قدرت» نوشته است «بزرگترین مشکل اعراب عدم توانایی آنها در تشخیص بین توهم و واقعیت است. آنها به این باورند که برای رسیدن به یک هدف، کافی است آرزو کنند که همه چیز در جهت درست حرکت میکند و با همین آرزو و تمنا، آنها میتوانند به هدف مورد نظر خود برسند.»
البته دولت جمهوری اسلامی ایران نیز از همین ویژگی برخوردار است و چنین تصور میکند که در مسیر «ظهور امام زمان و حکومت جهانی» قرار دارد. همچنان، آمریکاییها نیز بدون اینکه درک درستی از واقعیت اوضاع و پیچیدگی شرایط موجود در منطقه داشته باشند، به افغانستان و عراق حمله کردند و بدون آگاهی از عمق بحران، در تلاش برای یافتن راه حلی برای منازعه اعراب و اسرائیل شدند و بساری از آنها تا به حال همچون کارتر و کلینتون در این توهم فرو رفته اند که درگیری و نزاع در فلسطین بر سر چند «تپه ماسهای و شنزار» است، اما آنچه در واقع اتفاق میافتد این است که عربها بهای جنگ را بدون جنگ و بهای صلح را بدون دستیابی صلح می پردازند.
از: ایندیپندنت