وبسایت war on the rocks نوشت: اسماعیل قاآنی، یکی از فرماندهان ارشد نظامی ایران، در اواخر ماه ژوئن برای جمع آوری گروهی از رزمندگان به البوکمال، شهر مرزی سوریه سفر کرد. این نوع بازدیدها غیر معمول نیست. چیزی که سفر قاآنی را قابل توجه کرد این بود که وی از لشگر فاطمیون دیدن کرد، نیروی نیابتی مورد حمایت ایران که سربازان پیاده ی افغانش از جمعیت شیعه هزاره هستند.
به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: در حالی که رزمندگان لشگر فاطمیون در سوریه فعال هستند، تا کنون آنها در افغانستان به حاشیه رفته اند. ممکن است این شرایط تغییر کند. فاطمیون یک نیروی کوچک اما قوی با روابط دیرینه و گسترده با ایران است و می تواند برای مقامات ایرانی مفید باشد زیرا آنها در حال تدوین سیاست خود در افغانستان هستند. به ویژه اگر طالبان همچنان به مزیت نظامی خود ادامه دهد، فاطمیون می تواند برای تهران مثمر ثمر باشد. در ۷ ژوئیه، رهبران سیاسی ایران میزبان گفتگوهای طالبان و نمایندگان دولت افغانستان در تهران بودند. با خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان که قرار است تا ۳۱ آگوست به پایان برسد، سیاست گذاران ایرانی در مورد راهبرد آینده خود در قبال افغانستان به صورت استراتژیک فکر می کنند. آنها با مجموعه سختی از تصمیمات روبرو هستند، از جمله اینکه چگونه روابط قوی کشورشان با اقلیت هزاره در افغانستان را با روابط دیپلماتیک تهران با طالبان و دولت افغانستان متعادل کنند.
فاطمیون از نظر تعداد و ظرفیت در مقایسه با طالبان ضعیف هستند. اما اگر طالبان و دولت افغانستان در نهایت به توافقی دست نیابند، این گروه می تواند به عنوان یک اهرم نفوذ برای ایران باشد. به این ترتیب، اگر یک جنگ داخلی همه جانبه در افغانستان رخ دهد و طالبان همچنان جامعه هزاره شیعه را در این کشور مورد هدف قرار دهد، تهران می تواند از فاطمیون بهره ببرد.
اگر درگیری های افغانستان در چارچوب رویارویی شیعیان هزاره افغان در مقابل طالبان سنی و پشتون، نقش فرقه ای تری را در پی داشته باشد، خطر قابل توجهی برای ایران وجود دارد. اگر به تاریخ درگیری های افغانستان به عنوان یک راهنما توجه کنیم، چنین سناریویی می تواند رقبای منطقه ای ایران از جمله امارات متحده عربی و عربستان سعودی را که احتمالاً از طالبان حمایت خواهد کرد، به صحنه فرابخواند. علاوه بر این، ایالات متحده قبلاً با حملات تلافی جویانه علیه نیروهای نیابتی مورد حمایت ایران در سوریه و عراق نشان داده است که آمادگی دارد از هر وسیله ای برای رسیدگی به تهدیدهای منافع آمریکا در منطقه استفاده کند. در آینده، مقامات ایرانی احتمالاً احساس خواهند کرد که باید با احتیاط با فاطمیون و طالبان به صورت همزمان ارتباط برقرار کنند.
ظهور لشکر فاطمیون
پیوندهای ایران با هزاره های افغان و پاکستان ریشه در جنگ ایران و عراق دارد. پس از حمله عراق توسط صدام حسین به ایران در سپتامبر ۱۹۸۰، دولت انقلابی ایران این جنگ را فرصتی برای شیعیان برای نشان دادن ایمان خود قلمداد کرد. بسیاری از شیعیان افغانستان با رفتن به ایران به این فراخوان پاسخ دادند و در آنجا تحت آموزش گارد انقلابی قرار گرفتند. این گارد علاوه بر آموزش جنگجویان شیعه در ایران، چندین افسر خود را به عنوان مشاوران فرهنگی و نظامی به افغانستان اعزام کرد. این افراد در قالب جنبش مقاومت که با اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی مبارزه می کردند، در این کشور حضور داشتند.
پس از خروج اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان، درگیری ها در این کشور در حالی ادامه داشت که جناح های مختلف برای قدرت مبارزه می کردند. در طول دهه ۱۹۹۰، ایران از گروه های شیعه افغان و اتحاد شمال در مبارزه با طالبان حمایت کرد. قاسم سلیمانی یکی از پرسنل سپاه پاسداران ایران بود که در این تلاش شرکت داشت. او در سال ۱۹۹۸ فرمانده نیروی قدس شد و تا زمان [شهادتش] در سال گذشته در حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا، فرمانده آن باقی ماند.
از طریق این پیوندهای عمیق و دیرینه با جامعه شیعه هزاره افغانستان، ایران در سال ۲۰۱۲ لشگر فاطمیون را به عنوان بخشی از تلاش گسترده خود برای حمایت از حکومت اسد در مبارزه با شورشیان مسلح ایجاد کرد. تحت نظارت و راهنمایی سلیمانی، سپاه پاسداران، جنگجویان خارجی هزاره افغان را برای این منظور به خدمت گرفت. همچنین تیپ زینبیون نیز متشکل از شیعیان پاکستان تاسیس شد. هزاران تن از جنگجویان خارجی پاکستانی و هزاره های افغان در قالب این واحدها برای نجات حکومت اسد جنگیدند و جان باختند.
فاطمیون علاوه بر تأثیرش در میدان جنگ، یک دارایی تبلیغاتی مهم برای سپاه پاسداران بوده است که برای متقاعد کردن جامعه شیعه در سراسر منطقه برای حمایت از دولت ایران و سیاست هایش تلاش می کند. اعلام جسارت ها و موفقیت های جنگجویان خارجی افغان در سوریه نقشی اساسی در این کمپین داشته است. تبلیغات ایران در مورد فاطمیون از روایت های استراتژیک مربوط به تفاوت در تفسیرهای سنی و شیعه از قوانین اسلامی و حکمرانی عادلانه استفاده می کند و این نگرانی را در بین هزاره ها در مورد قدرت گیری نیروهای اکثراً سنی طالبان و داعش در افغانستان و سوریه ایجاد می کند.
سلیمانی معمار و عامل اصلی استراتژی تبلیغاتی ایران بود. فاطمیون تا زمانی که یوتیوب و توییتر حساب های آنها را مسدود کردند، در این رسانه های اجتماعی فعالیت چشمگیری داشتند. با این وجود، فاطمیون در نتیجه سرمایه گذاری ایران، در سایر رسانه های اجتماعی فعال است. آنها هزاران دنبال کننده در شبکه های اجتماعی مانند تلگرام سروش دارند که از آنها برای به نمایش گذاشتن دستاوردهای خود در میدان جنگ در سوریه استفاده می کنند. جنگجویان ویدئوهای نبرد را در رسانه های اجتماعی به اشتراک می گذاشتند که ثابت شد یک ابزار موثر برای سربازگیری است. تعداد قابل توجهی از کسانی که به این گروه پیوستند، سربازان سابق آموزش دیده توسط آمریکا در ارتش ملی افغانستان و نیروهای نخبه عملیات ویژه افغان بودند.
آینده فاطمیون و رویکرد ایران به افغانستان
حتی با پایان یافتن دخالت شبه نظامیان شیعه افغانستان و پاکستان در سوریه، قدرت آنها و روایت اینکه چطور ایران به بسیج این نیروها پرداخت، طی سالهای آینده در جنوب آسیا و خاورمیانه مورد توجه خواهد بود. این امر به ویژه در مورد افغانستان صادق است، جایی که حفاظت استراتژیک ایران و کمپین چندین ساله و آرام تهران برای ایجاد نفوذ در کنار طالبان به طور چشمگیری در دستاوردهای نظامی شورشیان طی چند سال گذشته نقش داشته است.
باید دید آیا مقامات ایرانی می توانند روابط خود را با فاطمیون به عنوان نماینده شان و طالبان پس از خروج دشمن مشترک خود یعنی ایالات متحده حفظ کنند. سوالات زیادی در مورد این موضوع وجود دارد که رئیس جمهور جدید ایران چه موقع می تواند از نفوذ ایران بر ده ها هزار هزاره در افغانستان و سراسر آسیای جنوبی که به درخواست تهران برای پیوستن به جنگ سوریه نزدیک به یک دهه پیش پاسخ مثبت دادند، استفاده کند. برای رئیسی که وعده داده است احیای اقتصادی ایران را محور اصلی دوران تصدی گری خود قرار دهد، دستیابی به نتایج سیاسی در افغانستان که یکی از بزرگترین شرکای تجاری ایران است، اهمیت زیادی دارد.
نگرانی های فزاینده ای وجود دارد مبنی بر اینکه پیروزی های طالبان در زمین می تواند به احیای هدف گیری های خشن و خونین هزاره های شیعه افغان تبدیل شود. این شرایط می تواند بی ثباتی منطقه ای ناخواسته را به دنبال داشته باشد و آثار شدیدی بر اقتصاد بیمار ایران بر جای بگذارد. رویکرد ایران در برخورد با طالبان عمدتا پشتون احتمالاً در آینده نزدیک تحت نظارت رئیسی ادامه خواهد یافت. احتمالاً بازی سه طرف اصلی شامل پشتون های طرفدار طالبان، شیعیان قوم هزاره و نخبگان افغان وابسته به دولت در کابل برای رویکرد تهران در افغانستان مهم است، صرف نظر از اینکه واشنگتن در آینده چه اقدامی خواهد کرد.
سیگنال های متفاوتی که از تهران درباره مشارکت در امور افغانستان می آید، می تواند هم نشانه عملگرایی ایران باشد و هم بازتاب شکاف عمیق تری بین تندروها از یک سو و منتقدان اصلاح طلب ایرانی از طرف دیگر باشد. اختلافات بین اردوگاه های مختلف در مورد مشارکت ایران در افغانستان آشکارا در مطبوعات ایران بروز کرده است.
با توجه به اینکه ایران از دیرباز خود را به عنوان قهرمان و حامی جمعیت هزاره حاشیه نشین و شیعه افغانستان معرفی کرده است، اختلافات داخلی در مورد ارتباط تهران با طالبان نشان می دهد که روابط دیپلماتیک با طالب ها ممکن است تنها به نزدیکی موقت دو طرف منجر شود که به راحتی ممکن است از هم پاشیده شود. البته، فعلا سیاست مقامات ایرانی صبر و تماشاست.
از: گویا