در پی سقوط حکومت سابق افغانستان در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱، «طالبان» ارگ ریاستجمهوری را در اختیار گرفتند و پس از آن اعلام کردند که روش سیاسی آنها با دوره پیشین خود تغییر کرده است.
آنها در کنفرانسهای مطبوعاتی متعدد، به جامعه افغانستان اطمینان دادهاند که خطری تهدیدشان نمیکند و از خشونت خبری نیست. اما این اعتمادسازی ضمنی تاکنون نتوانسته است اعتماد عمومی را جلب کند و بسیاری معتقدند طالبان پس از کسب مشروعیت از جامعه جهانی، به سبک خود باز خواهند گشت و کشتار و اعمال محدودیت، بهویژه علیه زنان آغاز خواهد شد.
در این دوران انتقال حکومت، بسیاری از فعالان حقوق زنان و زنان روزنامهنگار زندگی مخفیانهای آغاز کردهاند و بسیاری از آنها که پیشتر ویزای کشورهای دیگر را داشته، یا از کشور خارج شدهاند یا در پی خروج هستند. اما آنهایی که هیچ ندارند، امنیت جانی خود را در خطر میبینند و به تشویق مردان خانواده یا روسای خود و یا حتی خودخواسته، مخفیانه به زیست زیر سایه طالبان ادامه میدهند.
***
«من روزنامهنگار و فعال مدنی بودهام اما این روزها بیرون رفتن از خانه برایم به کابوس بدل شده است. حتی کار روزنامهنگاری من برای خانوادهام هم دردسر شده است. زیرا هر لحظه احتمال بازداشت روزنامهنگاران، ترور آنها و اعضای خانواده را در سر داریم.»
این جملات را «سیمین» در حالی که خود را در خانهای پنهان کرده است، برای «ایرانوایر» روایت کرد.
او از نخستین روز ورود طالبان به کابل، خود را در زیرزمینی پنهان کرده است و در هراس زندگی میکند: «بودن در خانه، آنهم بدون امید به آیندهای روشن، حال روحی من را خراب کرده است. نگرانم که این فشارها آخرش من را به بیماری روانی تبدیل کنند.»
به گفته سیمین، بسیاری از همکارانش در شرایط مشابه به سر میبرند. آنها هم پس از ورود طالبان به کابل، خود را در خانه حبس کردهاند. این روزها بسیاری از فعالان حقوق زنان و زنان روزنامهنگار در تلاش هستند تا خود را از افغانستان خارج کنند اما بیشتر سفارتخانهها بستهاند و انگار راهی برای خروج نیست. برای همین، برخی سازمانها و نهادهای حقوق بشری در تلاش هستند تا رضایت دولتهای دیگر را بگیرند و بتوانند بخشی از جامعه مدنی و روزنامهنگاری افغانستان را از کشور خارج کنند.
انگار تصوری از تغییر طالبان برای بسیاری وجود ندارد. هرچند که همزمان بسیاری هم هستند که ماندن را به رفتن ترجیح دادهاند تا با مقاومت مقابل طالبها و نیروهای ذینفع، از دستآوردهای دو دهه خود محافظت کنند.
اما سیمین میگوید حاضر نیست به کار خود برگردد چون به نظر او، طالبان هیچ تغییری نکرده است و تمام آنچه آنها بیان میکنند، ظاهرسازی است: «جهان نظارهگر این نابودی است؛ خاموش و بدون هیچ اقدامی. داشتههای فرهنگی و ارزشهای نوین جامعه افغانستان نابود خواهند شد. نسل نوین افغانستان همه در فکر فرار هستند و ما هم این سرمایه اندک را از دست خواهیم دید.»
این هراس با خبر خبرگزاری «دویچهوله» تشدید هم شده است: «طالبان خانه به خانه به دنبال خبرنگار دویچهوله بودند و هنگام تعقیب اعضای خانواده او، یکی از اعضای خانوادهاش را به ضرب گلوله کشتند و یک نفر دیگر را نیز به شدت زخمی کردند. این خبرنگار اکنون در آلمان کار میکند. سایر بستگان او در آخرین لحظه توانستند از دست طالبان فرار کنند.»
البته برخی منابع به «ایرانوایر» گفتهاند که این واقعه نه به خاطر خبرنگار بلکه به دلایل شخصی رخ داده است.
از سوی دیگر، «انجمن روزنامهنگاران افغانستان» خبر داده است که تصویربرداران دو رسانه افغانستانی وقتی در استان «ننگرهار» میخواستهاند از شهروندانی که پرچم سه رنگ این کشور را حمل میکردند، تصویر بردارند، توسط اعضای طالبان مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند.
در عینحال، تصویربردار تلویزیون خصوصی «خورشید» نیز در کابل هنگام تصویربرداری از تجمع شهروندان در اطراف میدان هوایی فرودگاه کابل، توسط طالبها مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
با وجود این، مسوول فرهنگی گروه طالبان گفته است این فجایع را بررسی خواهد کرد تا عاملان آنها مجازات شوند. اما پخش خبر این وقایع در جامعه افغانستان بر هراس عمومی دامن زده است.
«مینا»، یکی از فعالان حقوق زنان در کابل نیز زندگی مخفیانهای در پیش گرفته است. او که ۲۶ سال دارد، پنج سالی میشود به جامعه مدنی افغانستان وارد شده است و برای حقوق زنان تلاش میکند. ولی حالا در اتاقی خود را حبس کرده است: «دیگر امیدی به زندگی در افغانستان ندارم. من نمیتوانم در کابل زندگی کنم. طالبان همهچیز را از ما میگیرد. تصورش را ندارم که نتوانم کار کنم یا آنطور که میخواهم، لباس بپوشم.»
پیشتر، «ذبیحالله مجاهد»، سخنگوی طالبان در نخستین نشست خبری خود گفته بود که طالبان مخالف تحصیل و کار زنان نیست اما آنها باید در چارچوب شریعت اسلامی بپوشند و فعالیت کنند.
مینا که به سختی توانسته بود به دانشگاه راه پیدا کند، حالا میگوید: «تمام رویاهایم نقش بر آب شدهاند و ممکن است دیگر نتوانم کتاب به دست بگیرم یا کار کنم.»
اگرچه مقاومت همچنان در افغانستان شکل گرفته است و بسیاری در تلاش هستند تا با ماندن در کشور، زمین بازی را تغییر دهند و طالبان را کنار بزنند یا تضمینی پیدا کنند که بتوان به گفتههای آنها اعتماد کرد اما آنچه به وضوح در حال به واقعیت پیوستن است، خروج یا تمایل به خارج شدن گسترده کنشگران و روزنامهنگاران است.
این نگرانی و هراس به دو دهه گذشته برنمیگردد بلکه مادران و زنانی که روزگار حکومت طالبان را تجربه کردهاند، چشمدیدهای خود را به نسل بعدی منتقل کردهاند؛ روزگاری که زنان حق تحصیل نداشتند، در ملاءعام سنگسار میشدند و شلاق و چوب بدنشان را خونین میکرد. حافظه جمعی مردم افغانستان همچنان زخمی از سالها حکومت طالبان بر افغانستان است؛ حافظهای مملو از مرگ، خشونت، خون و از دست دادن.