پرواز سیامک لطف الهی به ابدیت

چهارشنبه, 17ام شهریور, 1400
اندازه قلم متن

سیامک لطف الهی مبارزدیرپای راه آزادی واستقلال ایران وشخصیت برجسته  وبا فضیلت در سن ۷۹ سالگی در۱۵ شهریور۱۴۰۰ بعلت  ویروس کرونا در تهران جهان را بدرود گفت.

سیامک لطف‌اللهی متولد ۱۳۲۱ می باشد که فوتبال را با تیم سلم شروع کرد و سپس وارد باشگاه جم شد. او در بارۀ علاقه اش به ورزش می گوید: « علاوه برفوتبال ، در تمرین های تیم های بسکتبال، والیبال و دومیدانی باشگاه حاضرمی شدم و بطورجدی و منظم با بچه های هریک ازاین  تیم ها تمرین می کردم ودر بیرون ازباشگاه جم، شنا را دنبال می کردم. وعلاقۀ  من دردرجۀ اول به شنا و پس از آن به ورزش های دومیدانی مانند پرتاب  وزنه ودیسک و نیزه بود.»

زنده یاد لطف الهی درباره ی اهداف بنیانگذاران باشگاه جم که در سال ۱۳۳۶ به باشگاه شاهین آبادان  تغییر نام داد اینگونه شرح می کند:

«هدف بنیانگذاران باشگاه جم ازتأسیس این باشگاه ، تربیت و پرورش جوانان سالم، نیرومند وبا اخلاق بود. تأکید پرویزدهداری ومجید فخروئیان بر اصول اخلاقی وجوانمردی ومحیط سالم باشگاه موجب شده بود تا باشگاه  جم بین مردم آبادان ازمحبوبیت و اعتباربالایی برخوردارشود وفرزندان خود را با اطمینان به این باشگاه بفرستند. دربین مسؤلان باشگاه جم پرویز دهداری شاخص بود. پرویزاز جوانان  فهمیده، مترقی  وبا اخلاق آبادان وانسانی  بسیار برجسته بود و برروی نسل های بعد ازخود ، که من  هم جزوآنها بودم، چه در ورزش وچه درانتخاب سمت و سوی زندگی تأثیرمثبتی گذاشت. دهداری و دیگرمسئولان باشگاه نه تنها درمحیط  باشگاه بلکه درکوچه، خیابان ومدرسه هم مراقب بچه ها بودند که کارناشایستی انجام ندهند، دچارانحراف و آلودگی نشوند، با افراد ناباب رفت وآمد نکنندو … علاوه   برمسئله اخلاقی ونظم وانظباط فردی ، دهداری نسبت به تحصیل بچه ها هم حساس بود واحساس   مسئولت می کرد. همیشه به تاکید به بچه های باشگاه که عمدتاً دانش آموز بودند،  می گفت: باید درس بخوانید. نباید نسبت به تحصیل بی تفاوت باشید….  دهداری و پس ازاو فخروئیان تأثیرمثبتی بر زندگی  بچه ها ی باشگاه داشتند. با شگاه جم- که بعدً به باشگاه شاهین آبادان تغییرنام داد.»

دراینجا باید به این  موضوع مهم اشاره کردکه « به علت اعتبار ومحبوبیت باشگاه جم در آبادان، خیلی ها می خواستند این باشگاه را خریداری کنند. سرهنگ پرویزخسروانی رئیس باشگاه تاج( تهران) [ که درکودتا ننگین ۲۸ مرداد۱۳۳۲ شرکت فعال داشت]از جمله کسانی بود که می خواست باشگاه جم را دراختیاربگیرد و ضمیمۀ باشگاه تاج کند. خسروانی به دهداری گفته بود یکصد هزارتومان  می دهیم تا باشگاه جم جزو باشگاه تاج  شود. دردهۀ سی یک صد هزار تومان مبلغ کلانی بود . با یکصد هزار تومان می شد دوخانۀ ویلایی درمنطقۀ خوب تهران خریداری کرد. دهداری پیشنهاد خسروانی را نپذیرفت. اما وقتی دکترعباس اکرامی رئیس باشگاه شاهین تهران پیشنهاد کرد باشگاه جم جزو باشگاه شاهین شود، دهداری و مسئولان  باشگاه جم پیشنهاد دکتراکرامی را پذیرفتند وبدون اینکه یک ریال بگیرند باشگاه جم درسال ۱۳۳۶ ، به باشگاه  شاهین پیوست و نام آن به « باشگاه شاهین آبادان» تغییر کرد.»  

 وی « پس از اخذ دیپلم ریاضی در سال ۱۳۴۱ از دبیرستان فرخی آبادان ، در فروردین ۱۳۴۲ برای ادامه تحصیل عازم اتریش شد. درهمان سال به عضویت کنفدراسیون جهانی دانشجویان و محصلان ایرانی درآمد و همچنین عضو جبهه‌ملی سوم شد. در اوایل دهه ۱۳۴۰ شرایط مبارزات در جهان مانند جنگ ویتنام، به ثمررسیدن انقلاب کوبا و الجزایر و موضع‌گیری آلبانی و چین علیه سلطه شوروی بر بخشی از جهان، جوانان و نسل جدید آن روز حزب‌توده را بر آن داشت تا در سال ۱۳۴۲ـ۱۳۴۱ از رهبری حزب برای تشدید مبارزه علیه شاه انشعاب کنند و به‌نام «سازمان انقلابی حزب‌توده در خارج از کشور» اعلام موجودیت کرده و بعدها به‌نام «سازمان انقلابی» ادامه یافت. لطف‌اللهی در سال ۱۳۴۳ به این سازمان پیوست.

درسال ۱۳۴۷ـ۱۳۴۶ با حرکت خودسرانه عده‌ای از رهبری واعضا، کادرها وازجمله سیامک لطف‌اللهی از سازمان جدا شده و در سال ۱۳۴۸ درحالی‌که با هیچ سازمان سیاسی به‌جز کنفدراسیون دانشجویان همکاری نداشت در مرز ترکیه ـ ایران دستگیر می‌شود. صرفاً ‌به خاطرعدم همکاری با ساواک و عدم‌پذیرش مصاحبه تلویزیونی به نفع رژیم شاه با حکم زندان ابد تا سال ۱۳۵۷ در زندان بود. او با جریان‌های مختلف سیاسی ازجمله ملی‌ها مانند داریوش فروهر و… آشنا شده و در تمام دوران زندان شخصیت مستقلی بود. پس از تحمل ۹ ماه سلول دو متری زندان قزل‌قلعه و سه سال تبعید انفرادی در زندان همدان، درنهایت سال ۱۳۵۷ آزاد شد و پس از آزادی با هیچ‌یک از جریان‌های سیاسی همکاری نکرد.» و جبهه ای می اندیشید.

شادروان لطف الهی در آغاز جنگ ایران  – عراق داو طلبانه به جبهه رفت و خود می گوید « وقتی داوطلبانه به خرمشهر رفتم، بیشتر بچه های مذهبی را می شناختم که از شهر های مختلف آمده بودند یا از اهالی آن مناطق بودند. سه ماه در جبهه آبادان و خرمشهر بودم. کسانی که با صدام مبارزه می کردند، اغلب اعراب بومی آبادان و آن مناطق بودند. مثلا در گروه ما در هلال احمر خرمشهر فقط دو نفر فارس زبان بودند.»

زنده یاد سیامک لطف الهی انسانی بالنفسه نیک اندیش، میهن دوست  و مردمی بود و با استعانت اندیشه و خرد انتقادی به آزادی، استقلال و عدالت وفادار  و پیگیربود که درهستی  ژرف  انسانی خود انسان با صلابت، متعهد ، مسؤل و با اخلاق بود که درگفتار، کردار و رفتارش بخوبی متجلی شده بود.  یادش گرامی باد.  

 

جمال صفری

۱۶ شهریور ۱۴۰۰


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. روانش شاد از نسل وطن پرستان دلسوخته ای که در مقابل پرورش جوانان از هیچ کوششی دریغ نکرد و از شاگردان به حق دهداری بود که با همه ناملایمات از هدفش دور نشد رهروانش بیش باد