یک سال قبل، صبح روز ۲۲ شهریور مردم ایران خبر اعدام نوید افکاری را شنیدند. کشتیگیر جوان شیرازی که در مرداد ۱۳۹۷ در اعتراضات سراسری مردم ایران به خیابان آمده بود، به اتهام محاربه و قتل یک مامور امنیتی بازداشت و در یک دادرسی ناعادلانه به اعدام محکوم شد. نوید این اتهامها را در دادگاه نپذیرفت و اعلام کرد که برای اعتراف دروغین علیه خود، به شدت شکنجه شده است. مدارک مستدلی غیر از اعتراف زیر شکنجه علیه او وجود نداشت.
اجرای حکم اعدام نوید افکاری در حالی رخ داد که کمپینهای مختلفی در داخل و خارج از ایران با حضور قشر وسیعی از مردم، فعالان حقوق بشر، ورزشکاران، فدراسیونهای ورزشی و سازمانهای حقوق بشری برای جلوگیری از اعدام او تشکیل شد؛ اما نوید پیشبینی کرده بود که «آنها برای طنابشان به دنبال گردن میگردند.»
سازمان حقوق بشر ایران روز ۲۱شهریور۱۴۰۰ در آستانه سالگرد این قتل حکومتی بیانیهای صادر کرد و از جامعه بینالملل خواست تا آمران و عاملان اعدام نوید افکاری، از جمله «علی خامنهای» و «ابراهیم رئیسی» را در این زمینه مسئول بشناسد.
این گزارش در گفتگو با «محمود امیری مقدم»، مدیر سازمان حقوق بشر و «الی خرسندفر»، پژوهشگر جامعهشناسی تهیه شده است.
***
خبر بازداشت همراه با ضربوجرح «سعید افکاری» تنها پسر «بهیه نامجو» که در عکسهای خود اندوهی به وسعت جهان در چشم دارد، موجی از واکنش در شبکههای اجتماعی به دنبال داشت.
سعید افکاری برادر «نوید»، «حبیب» و «وحید افکاری» است که در طول یکسال گذشته بهطور مداوم از آنچه بر دو برادر دربندش، خواهر و مادر و خانوادهاش گذشته است، اطلاع رسانی کرده است.
او دو روز قبل در حساب کاربری توییتر خود نوشت که خانواده او برای اینکه در سالروز اعدام نوید مراسمی برگزار نکنند، مورد تهدید قرار گرفتهاند.
محمود امیری مقدم، فعال حقوق بشر و مدیر سازمان حقوق بشر ایران با اشاره به وقایعی که در یکسال گذشته بر خانواده افکاری گذشته است، میگوید: «در مورد پرونده نوید افکاری، حالا که به عقب نگاه میکنیم باید گفت که متاسفانه نهادهای حقوق بشری بهدلیل نبودن اطلاعات کافی خیلی دیر وارد عمل شدند. ما در همان روزها یکی از اولین نهادهایی بودیم که درباره اعترافات زیر شکنجه نوید افکاری سند و مدرک منتشر کردیم. ولی توجه افکار عمومی حدود دوهفته قبل از اجرای حکم به موضوع جلب شد. یعنی دادگاه برگزار شده بود، حکم صادر شده بود و پروسه دادرسی به پایان رسیده بود که جامعه از این موضوع مطلع شد و همین شاید موجب شد علیرغم واکنشهای گسترده حاکمیت بدون توجه به هزینههای سنگینی که اجرای این حکم اعدام به دنبال دارد، به هوای ایجاد رعب و وحشت و با این تصور که از بقیه افراد معترض زهرچشم بگیرد، عجولانه حکم را اجرا کرد.»
مدیر سازمان حقوق بشر ایران که در بیانیه خود بر تلاش جامعه بینالملل برای پاسخگو کردن آمران و عاملان اجرای حکم اعدام نوید افکاری تاکید کرده است، میگوید: «مقامهای جمهوری اسلامی قصد داشتند تا با اعدام نوید و ایجاد ترس در جامعه از اعتراضات بیشتر جلوگیری کنند. پروژهای که به خاطر شجاعت نوید و خانوادهاش شکست خورد. این اعدام به یکی از پرهزینهترین اعدامهای تاریخ جمهوری اسلامی تبدیل شد. صدای نوید به سرتاسر ایران و جهان رسید. کسی که زیر حکم اعدام بود؛ اما از قعر سلول انفرادی با صدای خودش به دنیا گفت چه بر سرش آمده است. یک سال پس از اعدام، نام نوید افکاری یادآور شجاعت و آزادیخواهی است و برای همیشه الهامبخش جوانان آزادیخواه و عدالتطلب خواهد بود. این اتفاق باعث شد مردم هر بار نام نوید را میشنوند، به یاد تصویر ناعادلانه دستگاه قضا بیفتند و این موضوع را روشنتر کرد که این چیزی که به نام قوه قضاییه در ایران فعالیت میکند، در واقع یک سیستم سرکوب است.»
در پی انتشار خبر بازداشت و ضربوجرح سعید افکاری که در ساعت پایانی روز ۲۱ شهریور آزاد شد، وکیل خانواده افکاری در توییتی نوشت که ماموران امنیتی علاوه بر بازداشت سعید، در تماس با پدرش تهدید کردهاند که اگر مراسم سالگرد نوید را برگزار کنند، به عنوان «منافق» بازداشت میشوند.
محمود امیری مقدم این رفتار جمهوری اسلامی در مواجهه با خانواده نوید افکاری را الگویی تکرارشونده میداند: «اینکه جمهوری اسلامی حق سوگواری خانواده نوید افکاری را به رسمیت نمیشناسد، برای ما عجیب نیست. بسیاری از زندانیان سیاسی که توسط سیستم قضایی در ایران اعدام شدند، حتی آدرس محل دفن یا اجسادشان به خانوادههایشان داده نشده است. در واقع حکومتی که جایگاهی در میان شهروندانش ندارد، از هرگونه اجتماعی هراس دارد. به همین دلیل هم مقابل حق سوگواری میایستد.»
این فعال حقوق بشر با اشاره به جمله نوید مبنی بر اینکه «آنها به دنبال گردن برای طناب دارشان میگشتند»، میگوید: «اینکه چرا نوید دستگیر شد و کس دیگری نه، میتواند کاملا تصادفی باشد؛ اما این یک واقعیت است که حکومت برای مصلحت نظام حاضر است دست به هر کاری بزند. خانوادههایی مثل خانواده افکاری در واقع قربانیان پروژههای امنیتی نظام حاکم هستند. تنها راه بالا بردن هزینه این پروژهها برای نظام جمهوری اسلامی اطلاعرسانی بهموقع است.»
بعد از اجرای حکم نوید افکاری جامعه در بهت و حیرت و یاس و سرخوردگی توامان بود. همان روزها، الی خرسندفر فعال مدنی و پژوهشگر حوزه جامعهشناسی در کنشی فردی تصمیم گرفت با دو هشتگ بیست و دوم هرماه و علیه فراموشی در اکانت شخصی اینستاگرام خود نوید افکاری را به مخاطبانش یادآوری کرد. او در تمامی این یکسال هر ماه یک پست را به نوید اختصاص داد و از او یا خطاب به او نوشت.
این پژوهشگر جامعهشناسی درباره علت و انگیزه چنین اقدامی به ایرانوایر میگوید: «من به واسطه فعالیت و مطالعه در حوزه جامعهشناسی میدانستم که یکی از شاخصهای جامعه ما تودهای بودن آن است. در جوامع تودهای، جامعه به سرعت نسبت به یک اتفاق واکنش نشان میدهد و با همان سرعت و هیجان هم از آن عبور میکند و ماجرا را فراموش میکند. سیستم و ساختار تمامیتخواه هم از این حافظه کوتاه مدت جوامع تودهای بسیار بهره میبرند و پاسخگویی هم طبعا به این شکل از سوی حکومت اتفاق نمیافتد.به همین دلیل وقتی نوید علیرغم همه تلاشهای مردم اعدام شد، میدانستم الان دیگر مردم این واکنش را کافی میدانند و چون به نتیجه منجر نشده، به شدت سرخورده میشوند. چیزی که باز هم به نفع حاکمیت تمامیتخواه بود.»
الی خرسندفر میگوید در این زمان به این فکر کرده که چهکار میتواند بکند که نه تنها ماجرای نوید افکاری فراموش نشود؛ بلکه اعدامهای فراموش شده را هم دوباره یادآوری کند: «در اولین پستی که بعد از اعدام نوید منتشر کردم، از مخاطبان صفحهام خواستم که اگر طی چهار دهه گذشته قربانی سیستم اعدام و سرکوب در جمهوری اسلامی بودهاند برایم بنویسند.»
این پژوهشگر میگوید میزان و حجم پیامهایی که دریافت کرده، خارج از تصورش بوده است: «با حجم زیادی از پیامها مواجه شدم و اینطور به نظرم آمد که هر کسی در ایران زندگی میکند، به نحوی دور یا نزدیک از اعدام صدمه دیده و رنج کشیده است.»
به باور الی خرسندفر، نوید افکاری به عنوان «یکی از افراد بدنه جامعه ایران که به هیچ قشر و گروه و دسته سیاسی وابستگی نداشت»، به نمادی برای همبستگی بدل شد. تعداد زیادی از روایتهای بیست و دوم هرماه در صفحه الی خرسندفر علاوه بر نوید نام و یاد یک اعدامشده دهه شصت را هم زنده کرده است.
نوید افکاری به هنگام اجرای حکم اعدام، تنها ۲۷ سال داشت. او مجرد و کارگر گچکاری بود که ورزش کشتی را به طور حرفهای دنبال میکرد و به گفته نزدیکان او، چند مدال در مسابقات داخلی آورده بود.
اتهام نوید افکاری مباشرت در قتل یک مامور حفاظت آبفای شیراز به نام «حسن ترکمان» بود که در جریان اعتراضهای مرداد ۱۳۹۷ شیراز برای مقابله با معترضان اعزام شده بود.
نوید را به قصاص و برادر او وحید افکاری را به اتهام معاونت در قتل، در شعبه یکم دادگاه کیفری یک استان فارس به ۲۵ سال حبس محکوم کردند. این دو برادر در دادگاه به کرات گفته بودند که تمام اعترافهای آنها دروغین بوده و زیر شکنجه گرفته شده است.
حبیب افکاری، برادر دیگر نوید نیز در رابطه با این پرونده بازداشت شد و همچنان به همراه وحید در سلول انفرادی بهسر میبرند.
همزمان با افزایش فشارهای امنیتی بر خانواده افکاری، بهیه نامجو، مادر نوید افکاری، در پیامی با اشاره به پرونده شکنجه و اعدام فرزندش، در پیامی مکتوب که مخاطبش «مردم جهان» هستند، نوشته است که چرخ حیات حکومت جمهوری اسلامی «با خون» میچرخد: «مردم جهان، امروز دست به دامان شما هستم. سال گذشته پسرم، جوانمردم، سرو بلند قامت سبز این میهن، بر سکوی اعدام جمهوری اسلامی، مظلومانه، بیپناه، تنها جان باخت. از آن روز یک سال است وحید و حبیبم را در انفرادی انداختهاند و به وحید گفتهاند علیه برادرت حرف بزن تا آزادت کنیم.»
این مادر داغدار نوشته است: «آیا وجدانی برای بشر مانده که دست روی آتش سوزان دل من بگذارد؟ آیا بشریت هنوز معنا دارد؟ آیا وقت آن نرسیده که به خاموشی و فراموشی پایان دهد و نوای آخر نوید من را بشنود؟»
نوید در یکی از فایلهای صوتی که از زندان به بیرون ارسال کرد گفته بود: «مردم! اگر من اعدام شدم، همه بدانند در قرن بیستویکم، با اینهمه هزینه و سازوکارهای حقوق بشری و سازمان ملل و شورای امنیت و غیره، یک انسان بیگناه در حالی که تلاش کرد و جنگید، اعدام شد.»
محمود امیری مقدم در پایان گفتوگو به نکته مهمی اشاره میکند: «ما هرچهقدر تعدادمان بیشتر باشد، آسیبپذیریمان کمتر میشود. ما به عنوان افراد یک جامعه مدنی باید صدای افرادی مثل خانواده نوید باشیم. ما باید به عنوان نهاد حقوق بشری پروندهها را دنبال کنیم، به جامعه بینالملل و کشورهایی که مدعی دفاع از حقوق بشر هستند، یادآوری کنیم و هر فرد هم صدای این خانوادهها باشیم. در هیچ دورهای در تاریخ مردم عادی اینهمه ابزار برای اینکه صدای خود را به گوش جهان برسانند، نداشتهاند. نوید اعدام شد؛ اما صدای او را نه فقط مردم ایران، بلکه بزرگترین رسانهها و بنیادهای حقوق بشری جهان شنیدند. سیاِناِن یکسال بعد از اجرای حکم نوید نوشت صدای نوید همه جا رفت. ما هرگز در طول سالهای گذشته ندیده بودیم که سیستم قضایی اینطور رسوا شود.»