آرمان ملی- احسان انصاری
تنش در مرزهای شمال غربی کشور بین ایران و آذربایجان افزایش پیدا کرده و برخی گمانهزنیها حکایت از آمادهباش نیروهای نظامی ایران در مرز با جمهوری آذربایجان دارد. ایران بر این باور است که آذربایجان زمینه فعالیت گروههای تروریستی و اسرائیل را علیه ایران در خاک خود ایجاد کرده است. این در حالی است که الهام علیاف با رد این موضوع خواستار ارائه مدرک از ایران در این زمینه شده است. از سوی دیگر پس از رزمایش فاتحان خیبر ارتش در جنوب رود ارس بهتازگی رزمایش نظامی با مشارکت آذربایجان و ترکیه در نزدیکی مرزهای ایران برگزار شده است. رزمایشی که میتواند زمینههای تنشهای جدیتری را در آینده به وجود بیاورد.
«آرمان ملی» برای بررسی و تحلیل تنش بین تهران و باکو با فریدون مجلسی تحلیلگر روابط بینالملل گفتوگو کرده است.
مجلسی در این زمینه معتقد است: «ازنظر حقوقی آذربایجان اقدامی انجام نداده که به ایران ارتباط داشته باشد. تنها اقدامی که صورت گرفته این است که مانور نظامی در کنار تصمیمات اخیر تحریککننده به نظر میرسد. در چنین شرایطی شلیک ایران به جمهوری آذربایجان به معنای جنگ سراسری با ناتو خواهد بود. سؤال مهم در این زمینه این است که آیا بنیه اقتصادی ایران پس از جنگهای فرسایشی که ایران در سوریه و یمن انجام داده بهاندازهای است که بتواند یک جنگ فرسایشی دیگر را در آذربایجان تحمل کند یا خیر؟ آیا اتفاقاتی که رخداده ارزش این را دارد که ما با ملتی که درگذشته جزئی از ملت ایران بوده وارد جنگ شویم یا خیر؟ آیا اگر ما خسارتهای عمدهای نیز بهطرف مقابل وارد کنیم خودمان از خسارتهای احتمالی مصون خواهیم بود؟».
در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
* تنش بین ایران و آذربایجان افزایش پیدا کرده است. بحران در شمال غرب کشور چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟ مهمترین اهداف آذربایجان از تنش با ایران چیست؟
این موضوع به ازسرگیری مذاکرات ایران درباره برجام ارتباط پیدا میکند. دولت کنونی در ایران که اصولگرا است و از ابتدا باکلیت برجام مخالف بودهاند در شرایط کنونی به بهانههای مختلف با به تعویق انداختن مذاکرات به دنبال این هستند که برنامه هستهای خود را ادامه بدهند تا جایی که به یک نتیجه قابل عرضه در مذاکرات دست پیدا کنند. دولت جدید در ایران در پاسخ بهشتاب کشورهای غربی برای مذاکره عنوان میکند که به دنبال مذاکره برای رسیدن به هدف است و نه مذاکره برای مذاکره. این در حالی است که در دولت گذشته شش دور مذاکره بین ایران و کشورهای غربی انجامشده است. نتایج مذاکرات صورت گرفته نیز مورد تأیید دولت گذشته قرار داشت و دولت عنوان میکرد نتایج باید به تأیید حاکمیت برسد تا توافق حاصل شود. با اینوجود این تأیید از سوی حاکمیت صورت نگرفت تا سرنوشت مذاکرات به دولت کنونی کشیده شود. دولت کنونی نیز دو راه بیشتر پیش روی خود ندارد. یا باید توافق کنند و از مواهب این توافق بهرهمند شوند یا اینکه منتظر پیامدهای عدم توافق و تهدیدهایی که صورت گرفته باشند.
درگذشته یکبار تهدیدهای کشورهای غربی شکل عملی به خود گرفت و پرونده ایران در شورای حکام مطرح شد و درنهایت به شورای امنیت سازمان ملل ارسال شد. به همین دلیل تهدیدهایی که در شرایط کنونی صورت میگیرد را باید جدی قلمداد کرد. این تهدیدها و پیامدهای آن ممکن است شرایطی را پیش بیاورد که مکانیسم ماشه فعال شود و به همان شکل که آمریکا از برجام خارج شد و دولت کنونی نیز با برجام موافق نیست بقیه طرفین برجام نیز از این توافق خارج شوند.
برجام تلاش کرد تخلفاتی که از دید شورای امنیت سازمان ملل از ایران در زمینه هستهای مانند نطنز و فردو سرزده بود را عجالتا چشمپوشی کردند تا مشاهده کنند ایران به چه میزان نسبت به برجام پایبند است. در چنین شرایطی انتظار ایران این است که در حالی است که انتظارات هستهای طرف مقابل را رعایت کرده اما طرفین برجام با خروج آمریکا از برجام همچنان به تحریم ایران ادامه دادند.
* به همین دلیل این سؤال وجود دارد که چرا باید در چنین شرایطی در این توافق باقی ماند و به تعهدات دادهشده عمل کرد؟
ایران به دنبال این است که در راستای منافع مردم خود در آینده تضمین بگیرد. ممکن است بیعدالتیهایی نیز در این زمینه صورت گرفته باشد. بااینوجود در شرایط کنونی مردم ایران از فقر و مشکلات اقتصادی رنج میبرند. در چنین شرایطی چنین سناریویی در مقابل ایران قرار گرفته و واکنش باید واکنشی باشد که به عملیات نظامی منجر شود. به همین دلیل کوشش شده ایران را محاصره کنند.
* این محاصره با چه ابزار و اهدافی صورت گرفته است؟ آیا این محاصره یک طرح از پیش طراحیشده است؟
نشانههایی از این محاصره نیز در شمال غرب کشور مشاهده میشود. مانوری که در مرزهای شمال غرب کشور مشاهده میشود یک مانور ساده نظامی نیست. این موضوع نشاندهنده اتحاد کشورهای آذربایجان، ترکیه، گرجستان و حتی ارمنستان است. هدف این اتحاد نیز این است که راههای خروجی ایران را مسدود کند. پاکستان نیز جزء این گروه است که هم با کودتایی که در افغانستان انجام داد با هماهنگی آمریکا حلقه محاصره را تنگتر کرده است. این در حالی است که ترکمنستان نیز رابطه دوستانهای با ایران ندارد. در جنوب کشور نیز کشورهای عربی حضور دارند که با پیوستن به طرح «ابراهیم» نهتنها حلقه محاصره را تنگتر کردهاند و به همین دلیل حضور اسرائیل را در این محاصره بهصورت ملموس احساس میکنیم.
در چنین شرایطی این سؤال مطرح است که چه باید کرد؟ این در حالی است که از نظر حقوقی آذربایجان اقدامی انجام نداده که به ایران ارتباط داشته باشد. تنها اقدامی که صورت گرفته این است که مانور نظامی در کنار تصمیمات اخیر تحریککننده به نظر میرسد. در چنین شرایطی شلیک ایران به جمهوری آذربایجان به معنای جنگ سراسری با ناتو خواهد بود. سؤال مهم در این زمینه این است که آیا بنیه اقتصادی ایران پس از جنگهای فرسایشی که ایران در سوریه و یمن انجام داده بهاندازهای است که بتواند یک جنگ فرسایشی دیگر را در آذربایجان تحمل کند یا خیر؟ آیا اتفاقاتی که رخداده ارزش این را دارد که ما با ملتی که درگذشته جزئی از ملت ایران بوده وارد جنگ شویم یا خیر؟ آیا اگر ما خسارتهای عمدهای نیز بهطرف مقابل وارد کنیم خودمان از خسارتهای احتمالی مصون خواهیم بود؟
این موضوعاتی است که باید در نظر گرفته شود و در رفع اساسی ریشههای بحران مورد استفاده قرار بگیرد ایران را به عرصه بینالمللی و رفع تحریمها بازگرداند. در غیر این صورت راه دیگری که باقی میماند جنگ است که باید به همه جوانب آن فکر کرد.
* چه عواملی میتواند تنشهای موجود را به سمت یک جنگ نظامی سوق بدهد؟ آیا مانورهای نظامی طرفین میتواند نشانهای برای آغاز جنگ از سوی طرف مقابل قلمداد شود؟
رجزخوانیهای صورت گرفته و ایجاد فضایی که بر آینده روابط ایران با این کشورها مناسب نیست در نهایت به جنگ منجر نخواهد شد. مردمان مسئول و آگاهی در دو طرف وجود دارند که به این نکته آگاهی دارند که این جنگ بهجز ویرانی و آسیب نتیجه دیگری نخواهد داشت. بااینوجود هنگامیکه در این بحران قرار نیست جنگی رخ بدهد و از سوی دیگر راهحل دیگری نیز وجود ندارد بهانه کردن اینکه آذربایجان خیال دارد بخشی از ارمنستان را تصرف کند قابلقبول نیست. روسیه تأمینکننده ثبات مرزهاست اما اینکه آذربایجان بخواهد جادهای را بین دو بخش نخجوان و خاک اصلی و از سوی دیگر ارمنستان بخواهد جادهای برای دستیابی به بخش ارمنینشین آذربایجان یعنی قرهباغ در دست بگیرد حق قانونی این کشورهاست و راهها را نیز قطع نمیکند.
ممکن است عناصری در داخل به دنبال ادامه این تنشها باشند و یا نوعی کوتاهبینی منجر به این شرایط شده باشد.
با تمام این اوصاف آنچه میتواند به شعلهور شدن یک جنگ منجر شود اشتباه یا سوءتفاهمی در منطقه خواهد بود. اتفاقی مانند ترور ولیعهد اتریش برای آغاز جنگ جهانی اول که باعث شد کشورهای مختلفی وارد جنگ شوند. این جنگ درنهایت به یک جنگ بزرگ بادهها میلیون قربانی منجر شد. به همین دلیل یک اشتباه در منطقه و یک شلیک ناآگاهانه در منطقه از سوی هرکدام از دو طرف میتواند به یک جنگ تمامعیار تبدیل شود. این در حالی است که جنگ آگاهانه و با تصمیم قبلی از سوی هر دو طرف منتفی است و دو طرف به دنبال جنگ نیستند.
اقداماتی که ایران و آذربایجان تاکنون انجام دادهاند در مرزهای داخلی خود صورت گرفته و بیشتر جنبه رجزخوانی و بازدارندگی دارد تا اینکه بتوان آنها را نشانهای برای آغاز یک جنگ قلمداد کرد.
* رزمایشی که آذربایجان برگزار کرده با همراهی ترکیه بوده است و به نظر میرسد ترکیه خود را وارد این ماجرا کرده است. مهمترین اهداف ترکیه از ورود به این بحران چیست؟ اردوغان با ورود به این موضوع چه اهدافی را دنبال میکند؟ چشمانداز آینده ایران و ترکیه با توجه به اتفاقات رخداده به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟
اردوغان در این زمینه دو هدف عمده را دنبال میکند. نخست ادامه از بهرهمندی بازار بزرگ ایران است. بههرحال بازار ایران برای ترکیه دارای اهمیت است و به همین دلیل این کشور قصد ندارد بهراحتی این بازار را از دست بدهد. دوم احساسات ناسیونالیستی ترک است که جوامع ترکزبان از آن استقبال میکنند و در درون خاک ترکیه نیز هوادار دارد. به همین دلیل بخشی از اقدامات ترکیه در این بحران به تحریک احساسات ترک در بین کشورهای منطقه و در درون خاک ترکیه است. انتخابات ترکیه نزدیک است و تحریک این نوع احساسات میتواند کمک بزرگی به اردوغان در فضای انتخابات است. این در حالی است که علائم و نشانههایی در درون ترکیه وجود دارد که مردم ترکیه از شرایط موجود و سیاستهای اردوغان خسته شدهاند و به همین دلیل احتمال اینکه اردوغان به هر دلیلی نتواند در انتخابات آینده این کشور به موفقیت دست پیدا کند وجود خواهد داشت. به همین دلیل قصد اردوغان از ورود به این بحران نه به دنبال اقدام علیه ایران است و نه به دنبال جنگ است. اردوغان با تحریک احساسات ناسیونالیستی به دنبال جلب آرای مردم ترکیه است که همواره از احساسات ناسیونالیستی استقبال میکنند و حول آن جمع میشوند.
این وضعیت درباره ایران نیز درباره شیعیان وجود داشته است. جمهوری اسلامی هرجایی که شیعه یا شبهشیعهای وجود داشته است و مورد تعرض قرارگرفته وارد معرکه شده و به سود شیعیان نقشآفرینی کرده است. این وضعیت درباره اردوغان و ترکیه درباره ترکها وجود دارد و هر جا که ترکها با مشکلی مواجه شدهاند اردوغان تلاش کرده وارد ماجرا شود و با تحریک احساسات ناسیونالیستی ترکها فضا را به سود خود تغییر بدهد. ترکیه منافعی را برای خود در نظر گرفته و در یک وضعیت متوقف نشده است.
در شرایط کنونی نیز ترکیه و جمهوری آذربایجان دارای روابط ویژه هستند. از سوی دیگر هردوی این کشورها با اسرائیل دارای روابط ویژه هستند. این روابط نیز بر اساس مصلحت سنجی داخلی خود انجامشده است. بههرحال هر کشوری بر اساس منافع ملی و فوایدی که ممکن است برای خود به دست بیاورد تلاش میکند با کشورهای دیگر ارتباط برقرار کند و روابط این سه کشور نیز در همین زمینه شکلگرفته است. این نکته را نیز باید در نظر داشته باشیم که این روابط از یک حد مشخص فراتر نخواهد رفت.
واقعیت غیرقابلانکار دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که بازار ایران برای ترکیه پرسود است و به همین دلیل این کشور بهراحتی این بازار را از دست نخواهد داد. ترکیه حاضر نیست به وارد شدن به تنشهایی که احتمال جنگافروزی در آن وجود دارد این بازار که به یک بازار بادوام نیز تبدیلشده را از دست بدهد. به همین دلیل بخشی از اقدامات ترکیه در بحران قفقاز هیاهو و سروصدا است و بخش دیگری از این اقدامات مصرف داخلی دارد. به همین دلیل اقدامات ترکیه را نباید خطری جدی قلمداد کرد به دلیل اینکه منافع این کشور چنین اقتضائاتی ندارد.
بههرحال هر کشوری برای ورود به یک موضوع از قاعده «هزینه- فایده» استفاده میکند که ورود یا عدم ورود به این موضوع چه پیامدهایی برای آن دارد. این در حالی است که منافع ترکیه ایجاب میکند که وارد یک تنش جدی با ایران نشود.
از: ایران امروز