ف. م. سخن: هخای ثانی، یعنی امیرعباس فخرآور و مبارزه مسلحانه علیه حکومت اسلامی؛

پنجشنبه, 29ام مهر, 1400
اندازه قلم متن

B66D9975-5259-4858-B7A1-507861E8CD31.pngهخا، یک شوخی بود. یک شوخی ناجور که حکومت نکبت آن را در جامعه مطرح کرد. شوخی هخا اما در این حد بود که چند فروند بویینگ ۷۴۷ اجاره کند و با هواداران خود به ایران برگردد و حکومت را در اختیار بگیرد.

نکته ای که در موضوع «هخا» عجیب بود، باور کردن او توسط گروهی از مردم بود. این موضوع نشان داد که وقتی ناامیدی مردم از تغییر در حکومت به حد نهایت برسد، جوک هایی مانند هخا می توانند جدی تلقی شوند.

بعد از هخا، ما شاهد پدیده ی سید محمد حسینی، دلقک صادراتی حکومت به خارج از کشور و جنبش ری استارت او بودیم.

او نیز توسط عده ای جدی گرفته شد. بازی هایی که او با هدایت دستگاه امنیتی حکومت به راه انداخت خوشبختانه از چند خرابکاری و آتش زدنِ درِ مساجد و امثال این ها فراتر نرفت.

آخرین پدیده ای که ما این روزها شاهد مطرح شدن او توسط عوامل حکومت نکبت هستیم، پدیده ی امیرعباس فخرآور است.

جوانکی که دارای اختلالات شدید روانی و سیمپتوم های وخیم خودشیفتگی است.

کتاب «رفیق آیت الله» او، و تزهای مسخره ای که در آن منتشر کرد، هر اندیشمند جدی یی را به خنده وا می دارد اما این کتاب نیز، در جامعه ی فلاکت زده ی ایران جزو پرفروش ها شد.

در باره این کتاب قبلا مطلبی به طنز نوشته ام که خوانندگان علاقمند می توانند به آن مراجعه کنند.

اگر بازی فخرآور، به همین کتاب و گفتارهای او در جاهایی مثل کلاب هاوس محدود می شد نیازی به نوشتن این مطلب نبود.

اما ما طی ماه های اخیر، بخصوص در محیط کلاب هاوس، شاهد این بودیم که عوامل امنیتی و تبلیغاتی حکومت، این جوانک را به عنوان سمبل اپوزیسیون ایران معرفی کرده و دائما در صدد طرح نام و نظرات اش هستند.

دامنه ی این موضوع به حدی گسترده شده که احساس بودن کاسه ای زیر نیم کاسه را به وجود می آورد. با ورود این جوانک به عرصه ی طرح مبارزات مسلحانه و بیان این که «اکثریت» مردم خواهان مبارزه مسلحانه با حکومت اسلامی هستند و حمله به مقر سپاه در خمین و کشتن یک پاسدار، طلیعه ی این نوع مبارزات است این کاسه ی پنهان شده رخ نمایاند و معلوم شد که باد کردن این بادکنک توسط حکومتی ها به عنوان اپوزیسیون نظام بی دلیل نبوده است.

دیشب با صحبت های فخرآور در تلویزیون کانال یک آقای شهرام همایون و این که اسراییل یک میلیارد و پانصد میلیون دلار برای مبارزه علیه حکومت اسلامی بودجه تعیین کرده و از اسراییل سلاح های بسیاری به ایران فرستاده شده موضوع وارد مرحله ی جدید و خطرناکی شد که مرا ناچار به نوشتن این مطلب کرد.

اولا دفاع از خود در مقابل عوامل سرکوب حکومت نکبت، یک اصل انسانی و طبیعی ست که ما همیشه به انجام آن تاکید کرده ایم.

اما این دفاع، ابدا ربطی به مبارزه ی مسلحانه و اسلحه به دست گرفتن مردم ندارد.

دفاع از خود در وهله ی اول به این صورت انجام می شود که معترضان سعی کنند گرفتار چنگال حکومتی ها نشوند و ساده دستگیر نشوند. این ربطی به هفت تیر کشی و مبارزه ی مسلحانه ندارد.

کسانی که دعوت به مبارزه ی مسلحانه می کنند، از جمله امیرعباس فخرآور، فرق تیر اندازی در میدان تیر اطراف واشینگتن به قوطی و سیبل کاغذی را با شلیک به طرف انسان نمی دانند.

بعید می دانم که فخرآور بریدن کله ی یک گنجشک را هم دیده باشد چه برسد به این که جرات کند به طرف آدمی تیر شلیک کند.

تیر شلیک کردن به دشمن، حتی در میدان جنگ نیاز به عوامل و شرایطی دارد که آدم های معمولی حتی اگر از حکومت نفرت تمام عیار هم داشته باشند فاقد آن هستند.

این را به عنوان کسی که دشمن را در میدان جنگ به هوا می فرستاد با قاطعیت عرض می کنم.

گیرم که هزاران اسلحه در اختیار جوانان کشور قرار گیرد. تصور می کنید که آن ها می توانند عوامل حکومت را با گلوله بزنند؟

پس حکومتی ها چرا این بادکنک را که در امریکا نشسته به عنوان مطرح کننده ی مبارزه ی مسلحانه علیه خودشان باد می کنند؟

هشدار من به جوانان داخل کشور این است که حکومتی ها با طرح این «تز»ها می خواهند زمینه های سرکوب شدید مردم معترض را در تظاهرات اعتراضی و احتمالی آینده فراهم کنند.

دروغگویی های حکومت را در مورد اسلحه داشتن مردم بی آب خوزستان به چشم دیدیم.

بچه ها مراقب باشند با طناب پوسیده ی امثال فخرآور و نوید محمد زاده و برخی رسانه ها به چاهی که حکومت برای آن ها کنده است نروند.

اگر این جریان ادامه پیدا کند، بعدا بیشتر در این باره خواهم نوشت.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۲ نظر

  1. با عرض سلام
    جناب آقای مشرق زمینی با یکایک نظرات شما موافقم و نکته ای را می خواهم تکمیل کنم و اینکه آقای فخر آور احساسات جوانان در ایران را نه تنها به بازی گرفته بلکه با گرفتن اطلاعات از این جوانان ، که می خواهند به کنگره ملی ایران بپیوندند ،یک خطر بزرگ امنیتی بزرگ محسوب می‌شود . من نمی‌دانم به چه دلیل فخراور شماره کارت ملی اعضا را جمع آوری می‌کند ؟
    آقای سخن این شخص را بایکوت کنید وبه افراد دیگر مثل آقای عباسزاده بگویید که به هیچوجه با این انسان که در بهترین حالت او را یک فرصت طلب، مزدور نامید ولی به نظر من مزدور و روان پریش تماسی نداشته باشند
    با دورد به شما

  2. این روش مفتضحانه و پوسیده حمله شخصی به افراد شگرد کهنه ملاهاست که اتفاقا نویسنده این مقاله استفاده کرده!
    اگر انگ حکومتی قراره زده بشه انگشت اتهام بیشتر به سمت نویسنده نشانه گرفته می‌شه!
    این نوشته که اگه بشه بهش گفت مقاله پر از فرافکنی و آشفته گوییه!
    از حملات شخصی گذر کنید و به سمت اسناد و واقعیت جامعه حرکت کنید لطفا، وطن فروشی کافیه