ماهنامه خط صلح – «جمعیت» کلیدواژهای است که بسیاری از مناسبات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را تحتتأثیر خود قرار میدهد. در زمان حاضر وقتی صحبت از جمعیت میشود، عموم مردم به چشم یک گزارهی سیاسی به آن نگاه میکنند؛ در حالی که افزایش یا کاهش جمعیت به طور مستقیم با معیشت، اقتصاد، امنیت و البته آیندهی یک جامعه ارتباط تنگاتنگ دارد و حاکمیت هر کشوری میتواند از این ابزار برای بهبود زندگی خود مردم و اقتصاد کشور استفاده کند.
بر اساس گزارشهای توسعهی انسانی ثروت واقعی هر کشوری را جمعیت آن کشور تشکیل میدهد و جمعیت همواره به عنوان یکی از اصلیترین مؤلفههای قدرت دولتها به شمار میرود و هنوز هم نیرومندترین دولتها از میان پرجمعیتترینِ آنها است (کاتوزیان، ۱۳۹۴).
سیاستهای کلی جمعیت و سیاستهای کلی خانواده از جمله اسناد بالادستیاند که بعد از تغییر سیاستهای جمعیتی کشور و جایگزینی سیاست افزایش جمعیت به جای تحدید جمعیت تدوین و ابلاغ شد. جدای از این دستورالعملهای کلی، جدیترین دستورالعملی که قابلیت تبدیل به قوانین اجرایی در حوزهی جمعیت را دارد، طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده است که در سال ۹۲ و در ۵۵ ماده توسط نمایندگان مجلس ارائه شد و موضوع افزایش جمعیت را با مشوقهایی برای ازدواج و فرزندآوری مورد تأکید قرار داده بود، اما این طرح بار مالی داشت و به همین خاطر نتوانست رأی موافق دولت را با خود همراه کند.
طی دو دههی اخیر ایران با چالش کاهش باروری روبهرو شده. این روند کاهشی در طول تاریخ کشور بیسابقه است و باعث شده ایران سریعترین روند کاهش نرخ باروری در تاریخ جهان را به خود اختصاص دهد (ثمنی، شهریاری، ۱۴۰۰). کمترین تعداد ولادت طی ده سال اخیر در سال ۱۳۹۸ ثبت شده که در مقایسه با سال ۱۳۹۷، دوازدهدرصد و در مقایسه با سال ۱۳۹۳، بیستودودرصد کاهش را نشان میدهد. برآوردهای صورتگرفته برای این سال به میزان کل باروری ۱.۷۷ فرزند است (سازمان ثبت احوال کشور، ۱۳۹۹). طبق آخرین بررسیها روند کاهشی فرزندآوری در سال ۱۳۹۹ ادامه داشته و شاخص میزان باروری کل به ۱.۷۶ فرزند به ازای هر زن رسیده (مرکز آمار ایران، ۱۴۰۰).
به نقل از وبسایت World Population Review در سال ۲۰۲۱ نرخ باروری و نرخ تولد برای تعیین نرخ جایگزینی یک کشور و به عنوان یکی از فاکتورهای تعیین توسعهی کشورها در نظر گرفته شده. نرخ باروری به میانگین تعداد فرزندان متولدشده از زنان در سنین باروری گفته میشود. نرخ زاد و ولد نیز به تعداد تولدهای زنده به ازای هر هزار نفر جمعیت در هر سال گفته میشود. نرخ باروری یک کشور رقمی است نشاندهندهی تعداد فرزندانی که یک زن تحت دو شرط به دنیا میآورد: اول اینکه زن باید نرخ باروری در سن خاصی را تجربه کند و دوم اینکه زن تا پایان سالهای باروری خود در قید حیات باشد. از نظر آماری، این به معنای سنین پانرده تا چهلوچهار یا در برخی موارد سنین پانزده تا چهلونه سالگی است.
به گزارش بانک جهانی (The world Bank, 2019) جمعیت جهان از سال ۱۹۶۰ تاکنون سیر کاهشی شدیدی را پشت سر گذاشته و از نرخ باروری ۵.۵ به دو رسیده. ایران در سال ۲۰۲۱ در جایگاه ۱۰۱ از میان ۱۸۹ کشور قرار داشت و نرخ باروری آن ۲.۱ گزارش شده. بیشترین نرخ باروری متعلق به نیجر با ۶.۹ و کمترین میزان متعلق به کرهی جنوبی با نرخ باروری یک است. نکتهی جالب اینکه تقریباً تمام همسایگان ایران نرخ باروری بیش از ۲.۸ دارند و نرخ باروری در همسایگان شرقی یعنی افغانستان و پاکستان به ترتیب ۴.۵ و ۳.۵ و در همسایهی غربی یعنی عراق ۳.۷ است.
سیدعلی خامنهای در اردیبهشت ۱۳۹۳ سیاستهای کلی جمعیت را بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی ابلاغ کرد. در این ابلاغیه آمده که با عنایت به اهمیّت مقولهی جمعیّت در اقتدار ملّی و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیّت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیّت و نرخ باروری در سالهای گذشته، سیاستهای کلی جمعیّت ابلاغ میشود. با در نظرداشتن نقش ایجابی عامل جمعیّت در پیشرفت کشور لازم است برنامهریزیهای جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب با سیاستهای جمعیّتی انجام گیرد؛ همچنین ضروری است با هماهنگی و تقسیم کار بین ارکان نظام و دستگاههای ذیربط در این زمینه اقدامات لازم با دقّت، سرعت و قوّت صورت گیرد و نتایج رصد مستمر اجرای سیاستها گزارش شود.
در این ابلاغ حکومتی به موارد متعددی از جمله رفع موانع ازدواج، اختصاص تسهیلات به مادران، تحکیم بنیان خانواده، نهادینهسازی سبک زندگی اسلامیــایرانی، ارتقاء امید به زندگی، فرهنگسازی برای تکریم سالمندان، توانمندسازی جمعیت در سن کار، بازتوزیع جغرافیایی جمعیت، حفظ و جذب جمعیت در روستاها، مدیریت مهاجرت و تقویت مولفههای هویتبخش اشاره شده.
علیرغم وجود اسناد استراتژیک و بالادستی متعدد نظیر ابلاغیهی فوقالذکر، ابلاغیهی سیاستهای کلی خانواده و طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده، به نظر میرسد فارغ از انجام تحولات اساسی جهت پیادهسازی سیاستهای ابلاغی، گفتمان عمومی جمعیت کشور نیز راه بیتوجهی به سیاستهای ابلاغی را در پیش گرفته.
در گفتمانی که جمعیت کم و باکیفیت را بهتر از جمعیت زیاد و بیکیفیت میداند، مردم میگویند کیفیت نسل را نباید فدای کمّیت آن کرد و جمعیت بدون کیفیت یعنی تولد فرزندان بدون وجود ساختارها و امکانات کافی در عرصههای آموزشی، فرهنگی، حمایتی، اقتصادی و غیره (عبداللهی و رحیمی، ۱۳۹۶).
بنابراین توجه به بُعد کّمی و کیفی ــهمزمان و متناظر در کنار همــ میتواند در راستای توسعه و رسیدن به اهداف مطلوب جمعیتی کشور مؤثر باشد. از این رو انتظار میرود در سیاستهای کلان و اسناد بالادستی ایران و همچنین در قوانین خُرد مرتبط با افزایش جمعیت به این دو مورد، نه به صورت دو قطب متقابل، بلکه به صورت دو قطب در کنار هم توجه شده و تعادل رشد کمّی و کیفی جمعیت هر دو مدنظر قرار گرفته باشد. (ثمنی، شهریاری، ۱۴۰۰).
همانطور که تال (۲۰۱۶) در خصوص مداخلات جمعی برای رفع مشکلات اجتماعی و زیستی در سطح جهان میگوید، حل مشکلات و موانع افزایش جمعیت در ایران نیز مانند دویدن روی تردمیلی است که همواره در شتاب است، اما در جای خود ثابت مانده و حرکت نمیکند.
بومشناسی (Ecology) به ما میآموزد که ثبات یا داشتن انعطافپذیری کافی برای حفظ تعادل جمعیت جزء حیاتی هر استراتژی پایداری را تشکیل میدهد (تیلمان و دیگران، ۲۰۰۶). همانطور که جهان به دنبال دستیابی به اهداف توسعهی پایدار سازمان ملل متحد است، به طور فزایندهای واضح است که تراکم و اندازهی جمعیت عامل مؤثر در کیفیت و کمیت زندگی در سطح جهانی و محلی است. دستیابی به ثبات جمعیتی در درازمدت یک هدف اساسی سیاست عمومی را تشکیل میدهد. در جوامعی که نرخ زاد و ولد بسیار کمتر از سطح جایگزینی کاهش یافته، میتوانند با پیآمدهای اقتصادی و اجتماعی مواجه شوند که در نهایت ممکن است باعث تضعیف دولتها شود (آلن، ۲۰۱۸). در عین حال کشورهایی که به طور مکرر جمعیت آنها بهسرعت در حال رشد است، قادر به ارائهی زیرساختهای اساسی برای سلامت نیستند. (دیروبرتیز و لی، ۲۰۱۷) شواهد تجربی تأیید میکنند که تلاشها برای پایاندادن به فقر، ازبینبردن گرسنگی، ارائهی آموزش با کیفیت، تأمین آب سالم و بهداشت یا حتی تضمین برابری جنسیتی زمانی که نرخ زاد و ولد بسیار بالا باشد، بیثمر میشود (اهرلیچ و دیگران، ۱۹۹۵).
حالا که صحبت از کیفیت شد، بلاشک واژههای فراوانی چون کیفیت زندگی، بهزیستی، سبک زندگی، شادکامی، شادی و البته افسردگی و خشم و پرخاشگری و غیره به ذهن متبادر میشود. بر اساس نتایج تحقیقات میتوان مزایا و معایب دو رویکرد افزایش یا کاهشی به جمعیت را در دو سطح جمعی و فردی بررسی کرد. در رویکرد کاهشی به جمعیت قاعدتاً این کیفیت است که در بطن توجه قرار دارد. فواید این رویکرد در سطح جمعی عبارتند از: فضای باز بیشتر، دسترسی به طبیعت، فرصتهای برابر و زیرساختهای مناسب. فواید این رویکرد در سطح فردی عبارتند از: فرصت بیشتر برای تحصیلات زنان، فرصتهای بیشتر شغلی برای زنان، روابط خانوادگی سالم، رفاه خانوادگی، فرصتهای آموزشی پیشرفته، اختصاص زمان بیشتر برای کودکان و تربیت آنها و محیط اجتماعی آرام.
حال بپردازیم به رویکرد افزایشی جمعیت و بررسی ویژگیهای آن در دو سطح جعمی و فردی. ویژگیهای این رویکرد و در سطح جمعی عبارتند از: ازدحام ناخواسته و بیش از حد، از دستدادن تنوع زیستی، تشدید شکافهای اجتماعی و تراکم بیش از حد. (ترافیک، بیمارستانها، کلاسهای درس و غیره) ویژگیهای این رویکرد در سطح فردی عبارتند از: تداوم شکافهای جنسیتی، بهخطرافتادن موقعیتهای شغلی زنان، افزایش مشکلات زناشویی، آموزشهای ناقص دوران کودکی، اختصاص زمان ناکافی برای تعلیم و تربیت کودکان و افزایش رفتارهای خشونتآمیز. این دو رویکرد و ویژگیهای ذکرشده جملگی بر گرفته از مقالهای است با عنوان (Positive psychology as a strategy for promoting sustainable population policies) که در سال ۲۰۲۰ در نشریهی Heliyon منتشر شده.
یکی از موارد تصریحشده در سیاستهای کلی جمعیت ترویج و نهادینهسازی سبک زندگی اسلامیــایرانی و مقابله با ابعاد نامطلوب سبک زندگی غربی است. نکتهی جالب اینجا است که به گفتهی دکتر قاسمی، نویسندهی و پژوهشگر در حوزهی جمعیت (۱۳۹۹) حداقل شصتوپنجدرصد از کشورهای دنیا سیاستهای جامعی برای حمایت از خانواده و فرزندآوری در حال اِعمال و اجرا دارند و به اشکال مختلف از خانواده و فرزندآوری حمایت میکنند.
با نگاهی اجمالی به کشورهای شرقی و آسیایی میتوان نتیجه گرفت که آنها نیاز به سیاستهای انقباضی دارند و پرواضح است که غربیها در این زمینه هم پیشرواند. Do it for Denmark یک کمپین تبلیغاتی و رسانهای دانمارکی است که برای افزایش نرخ تولد در این کشور طراحی شده. این کمپین که توسط آژانس مسافرتی دانمارکی Spies Rejser راهاندازی شده، تلاشی است برای جذب دانمارکیها برای رزرو هتل و سفررفتن در تعطیلات به عنوان راهی برای جلوگیری از کاهش جمعیت؛ چراکه طبق مطالعهای در دانمارک مشخص شده که سیدرصد از بارداریهای زوجهای جوان دانمارکی در سفر اتفاق افتاده. آژانس مسافرتی مذکور اعلام کرده که تا سه سال تمام لوازم کودک متولدشده در سفری را که با آژانس آنها انجامشده، تامین میکند. کوتاه سخن اینکه ارکان اجرایی کشور حتی نتوانستهاند در حد یک آژانس مسافرتی مشوق مردم خود باشند و هرچه کردند، آنقدر بیکیفیت و بیبرنامه و خالی از محتوا بوده که در عمل اثر معکوس نیز داشته و منجر شده به همان گفتمان رایج فرزند کمتر، زندگی بهتر.
در انگلیس به محض اینکه خطر کاهش جمعیت احساس شد، بلافاصله سیاستهای تشویقی فرزندآوری تصویب کردند و برای زوجهای کمدرآمد، حقوق ماهیانه و خانههای اجتماعی در نظر گرفته شد. در سوئد نیز اگر زن شاغلی فرزندی به دنیا بیاورد، دو سال مرخصی با حقوق به او تعلق میگیرد. این در حالیست که در کشور ما هنوز بر سر شش ماه و نه ماهبودن مرخصی زایمان زنان شاغل مسئله وجود دارد.
نکتهی جالبتر دربارهی ایران عزیز این است که آییننامهی اجرایی بند الف تبصرهی ۱۴ قانون بودجهی سال ۱۳۹۹ کل کشور موضوع «منابع و مصارف هدفمندی یارانهها» را تصویب کرد و در بخشی از این آییننامه بهرهمندی موالید جدید از عواید هدفمندی یارانهها، به سه شرط: «تأیید وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی»، «وجود منابع» و «تشخیص سازمان هدفمندی یارانهها» منوط شده.
پرواضح است که ما همهچیزمان شبیه همهچیزمان است و کسی یا نهادی دلیلی هم برای توضیح نمیبیند. امان از اختلال فراگیر پارادوکسیکالی که به غایت سفت یقهی عنقریب در حال شرحهشرحه شدن ما را گرفته و راهمان را دائما به سوی ناکجاآباد کج میکند.
بنابراین به نظر میرسد در همهی کشورهای دنیا مانند ایران بر اینند که اولاً در حال تجربهی فرآیند کاهش شدید جمعیت، کاهش جمعیت جوان و نیروی کار، افزایش جمعیت سالمندان وغیرهاند و باید به فکر چارهای برای افزایش جمعیت خود باشند. دوماً همهی کشورهای دنیا و مِن جمله ایران بر این باورند که در استراتژیهای جمعیتی و سیاستهای افزایشی خود باید کمیت و کیفیت را لحاظ کنند؛ با این تفاوت که در ایران عزیز توجه به کیفیت صرفاً در حد ابلاغ و چند مقاله باقی مانده. (دویدن روی تردمیل) اما در سایر کشورها اقدامات عملیاتی نیز انجام میشود.
به عنوان مشت نمونهی خروار، مدیرکل دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت در سال ۱۳۹۳ به خبرگزاری مهر گفته که یکی از اصلیترین موانع بر سر راه افزایش نرخ باروری در جامعه، کمبودن تعداد ازدواجها در مقایسه با جمعیت در آستانهی ازدواج است. ایشان یکی دیگر از موانع را افزایش طلاقها در پنج سال اول زندگی ذکر کرده و مانع دیگر را وجود سهمیلیون زوج نابارور در کشور دانستهاند. حال سئوال اساسی این است که در سطوح سلامت فردی و اجتماعی چه وقایعی در حال رخدادن است و کار به کجا رسیده.
در جایی دیگر رئیس مرکز پژوهشی «مبنا» در گفتوگویی با خبرگزاری رسمی حوزه گفته که مردم وعدهی خدا دربارهی رزق و روزی را باور ندارند و این مسئله باید توسط رسانهی ملی و حوزههای علمیه تبیین شود؛ البته ایشان خواستار تبیین و نهادینهکردن فرق لذتگرایی و راحتطلبی با احساس خوشبختی و لذتطلبی اعتیادآور و خوشبختی آرامبخش نیز شدهاند و فرمودهاند که در بسیاری از موارد فقرا خوشبختتر هم هستند.
پایان سخن این که کار ما دیگر از تعجب هم گذشته و شنیدن اظهار نظرهای عجیب و غریب و متناقض در اسناد بالادستی و عملیاتی، بیتوجهی به معیشت مردم، مقابله با اعتراضهای مردمی به نام آشوبگر، نبودن ثبات سیاسی و اقتصادی و غیره عادت شده و احتمالاً اگر تغییر کند، با چالشهای جدی رو به رو خواهیم شد. خداوند رحمت کند روح مرحوم مازلو را که یک هرم ساده را ترسیم کرد و همهی دنیا به جز کشور ما را وامدار خود کرد که همهی پذیرفتند و فهمیدند که ارضای نیازهای بشری یک سلسله مراتب ساده دارد و کسی که محتاج سقف و نان است، غرابتی با امنیت، احترام، عشق و شکوفایی ندارد.
متأسفانه هنوز نفهمیدهاند که با ابلاغ و دستور نمیشود کار را درست کرد، نمیشود قیمت ارز و دلار را کنترل کرد، نمیشود با فساد سیستمی مقابله کرد، نمیشود سلاطین ارز و دلار و طلا و دارو و غیره و اختلاسگران را مجازات کرد و ایضاً نمیتوان نرخ رشد جمعیت را بالا برد. این کار زیرساخت میخواهد، آرامش میخواهد، آموزش میخواهد، اقتصاد پویا میخواهد و ثبات.
از: هرانا