رادیو فردا
با گذشت دو سال از شلیک دو موشک پدافند سپاه پاسداران به پرواز پیاس ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین و جانباختن تمامی ۱۷۶ سرنشین آن، حالا ابعاد جدیدی از دروغگویی مقامهای جمهوری اسلامی درباره آن روشن شده است؛ دروغهایی که به طرز قریبی، شگفتا همچنان گفته و منتشر میشوند.
«غیرممکن و جنگ روانی است»
نخستین بازیگر این داستان، علی عابدزاده، رئیس وقت سازمان هواپیمایی کشوری ایران است که ساقط شدن هواپیما در اثر برخورد موشک را «از نظر علمی غیرممکن» و «شایعاتی غیرمنطقی» توصیف کرد. او حتی پا فراتر نهاد و گفت که «آمریکا به خاطر ضرر هنگفت شرکت بوئینگ طی ماههای اخیر، چنین ادعاهایی را مطرح میکند».
او البته بعدها به سبب پیشقدم شدن در پاشیدن خاک بر چشمان حقیقت، از سوی سپاهیان مورد حمایت قرار گرفت: «عزیزان ما در سازمان هواپیمایی کشوری این خبر را بر اساس دانستههای خودشان رد میکردند».
ابوالفضل شکارچی، سخنگوی ارشد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، عصر روز واقعه، از «شایعه» اصابت موشک به هواپیمای مسافربری اوکراین به عنوان «توطئهای دیگر در جنگ روانی» یاد کرد و گفت: «کاملاً دروغ محض است؛ هیچ کارشناس نظامی و سیاسی این موضوع را تأیید نمیکند».
همزمان، حسن رضاییفر، رئیس کمیسیون بررسی سانحه سازمان هواپیمایی کشوری نیز در واکنش به انتشار تصاویری از قطعات موشک در محل سقوط هواپیما گفت: «ما در محل سایت سانحه، اصلاً هیچ قطعهای از موشک پیدا نکردیم».
مسئولانی دولتی هم، بویژه در وزارتخانه راه و شهرسازی، آستین بالا زدند و علت «حادثه» را «آتشسوزی در موتور هواپیما» و «نقص فنی» اعلام کردند.
علی ربیعی معروف به «برادر عباد»، به عنوان سخنگوی دولت حسن روحانی اما تندتر از سایر دولتیها وارد صحنه شد و حتی لب به تهدید گشود: «در آینده که مشخص شد این ادعای دروغ عاری از حقیقت است، هیچکس مسئولیت این دروغ بزرگ را بر عهده نخواهد گرفت».
دستگاه رسانهای و تبلیغاتی سپاه پاسداران پس از اعتراف به شلیک، به طور کلی، سعی کرد که فاجعه را تا حد «اشتباه یک پرسنل» تقلیل دهد. در این بحث، «میدان» و «دیپلماسی» هرکدام گوشهای از کار را برعهده گرفتند؛ آنچنانکه جواد ظریف، وزیر وقت امور خارجه در توئیتی نوشت: «من و بسیاری دیگر تأکید کردیم که تمام احتمالات، از جمله نفوذ خارجی و مداخله الکترونیکی، باید مورد تحقیق قرار گیرد. نهایتاً خطای انسانی به عنوان عامل شناسایی شد».
اما ظاهراً در اتخاذ این نوع لاپوشانی، با همه مسئولان نظام هماهنگی لازم صورت نگرفته بود. اولکسی دانیلوف، دبیر شورای دفاع و امنیت ملی اوکراین میگوید که در جریان سفر به تهران در زمستان سال ۱۳۹۹ علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، از شلیک «عمدی سپاه» به هواپیمای اوکراینی خبر داده است.
دانیلوف از شمخانی نقل میکند: «بعد از قتل قاسم سلیمانی همه در انتظار یک جنگ تمامعیار میان ایران و آمریکا بودند. اما، بعد از ساقط شدن هواپیمای اوکراین، این جنگ تمامعیار از اولویت اول به اولویت دهم تنزل یافت».
سخنان آن روزهای این مقام اوکراینی، تأییدی است بر روایت اخیر محسن اسدیلاری و زهرا مجد، والدین دو جانباخته هواپیمای اوکراینی درباره دیدار فرمانده سپاه با این خانواده: «ایشان [حسین سلامی] با معاونش آمد و چقدر گریه و زاری و اینها… میگفتند میدانید اگر اینها نبودند، چه جنگی میشد؟ اگر که این اتفاق نمیافتاد، ۱۰ میلیون جمعیت کشته میشدند و این واقعه باعث شد که این جنگ رخ ندهد».
قطعات مربوط به پازل «شلیک عمدی سپاه به هواپیمای اوکراینی» زمانی تکمیل میشود، که بر اساس گفتوگوهای صورت گرفته در جلسه کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی با وزیر وقت راه و شهرسازی در دولت روحانی (که اکنون رئیس سازمان انرژی اتمی در دولت رئیسی است)، این هواپیما پیش از پرواز و همچون هر هواپیمای دیگری، در سه مرحله از پدافند هوایی اجازه پرواز خود را دریافت کرده بود.
دیگر نهادها، سازمانها و قوای حکومتی نیز در رقابت دروغافشانی، کم نگذاشتند. از جمله خبرگزاری میزان، متعلق به قوه قضائیه روز ۲۰ دیماه «بیانیه جمعی از دانشآموختگان مهندسی هوافضای دانشگاه صنعتی شریف» را روی خروجی خود قرار داد که در آن، با برشمردن «۱۰ دلیل» مفصل، اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی را «جنگ رسانهای» توصیف کردند که هدف آن، «عوض کردن جای قاتل و مقتول» است. در این بیانیه، نام هیچ یک از این «دانشآموختگان مهندسی هوافضا» ذکر نشده است.
موضوع بستهنشدن حریم هوایی کشور نیز خود به تنهایی آبستن دروغها و تناقضهای آشکاری در میان مقامهای مسئول در حکومت ایران است. امیرعلی حاجیزاده، فرمانده هوافضای سپاه ادعا میکند که «چندین بار» درخواست کرده تا آسمان ایران «کلیر» شود اما چنین تصمیمی گرفته نشد: «عزیزان ما به ملاحظه برخی مسائل، این موضوع را دنبال نکردند».
در واکنش، تورج دهقانی زنگنه، رئیس سازمان هواپیمایی در بهمن ماه سال گذشته صراحتاً گفت که اساساً چنین درخواستی دریافت نشده: «از ما نخواستند که آسمان را ممنوع اعلام کنیم؛ هماهنگی لازم برای اعلام ممنوعیت آسمان ایران، صورت نگرفت».
اگر -به فرض- سپاه درخواست کرده بود تا حریم هوایی ایران بسته شود، چه نهاد یا کسی با آن مخالفت کرد؟ نهاد «بالاتر از سپاه» کجاست؟
«میتوانستیم انکار کنیم»
دستگاه دروغپردازی نظام به طرزی باورنکردنی، همچنان به کار خود ادامه داده است. از جمله آنها، عبدالعلی پورشاسب، معاون وقت قرارگاه مرکزی خاتمالانبیای ستاد کل نیروهای مسلح در شهریورماه سال گذشته، شلیک به هواپیمای اوکراینی را به یک «جنگ الکترونیک از سوی آمریکا» نسبت داد: «حدس من این است که توسط آمریکا یک جنگ الکترونیک صورت گرفت».
او البته تنها به چنین فرضیهای اکتفا نکرد و افزود: «احساس میکنم عناصر نفوذی بودند که کارهایی انجام دادند».
کمتر از یک ماه بعد، محمدرضا نقدی، معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران در تلویزیون دولتی ایران ظاهر شد و گفت: «ما میتوانستیم خودمان را به قرائن بسیاری آویزان کنیم و بگوییم اشتباهی انجام نشده و دشمن جنگ الکترونیک کرده است».
او افزود: «فلان قرائن میتوانست مستمسک قرار بگیرد که این قضیه را منکر شوید، در حالیکه ما با مردممان صادقیم».
چنین اظهاراتی چندان جای تعجب ندارد و مسبوق به سابقه است؛ چرا که خود سپاه پاسداران نیز در دیماه سال گذشته و نخستین سالگرد این فاجعه، با صدور بیانیهای مدعی شد که «این اتفاق تلخ، در پی ماجراجوییهای ضدانسانی و اقدامات تروریستی آمریکا در منطقه به وقوع پیوست».
تأکید بر «لطف» سپاه در اعتراف به سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی البته از همان نخستین روزهای بعد از فاجعه شروع شد که حسین سلامی، فرمانده سپاه در جلسه غیرعلنی مجلس شورای اسلامی گفت: «اگر ما مطرح نمیکردیم هیچکس نمیتوانست متوجه شود».
در همین راستا، آبانماه گذشته ویدئوی سخنانی از امیرعلی حاجیزاده منتشر شد که در آن، وی گفت: «ما خودمان جزو متهمان هستیم؛ نمیتوانستیم بگوییم گوشهای از حادثه بر عهده دیگری است، پس همه مسئولیت را پذیرفتیم». این سخنان حاجیزاده نیز عاری از حقیقت است چرا که براساس ابلاغیه دادسرای نظامی تهران، برای او و نیروی تحت امرش در هوافضای سپاه -همچون بسیاری از دیگر افراد و نهادهای متهم به دست داشتن در این پرونده- «قرار منع تعقیب» صادر شد.
حاجیزاده در سخنانی دیگر تأیید میکند که ظرف دو روز، بالاخره مسئولان نظام از شلیک سپاه به این هواپیما باخبر شدند: «۴۸ ساعت طول کشید تا جمعبندیهای اولیه اتفاق افتاد. همه قانع شدند که این اتفاق افتاده و قطعاً باید بگوییم». این در حالی است که ستاد کل نیروهای مسلح، بعد از «سه روز» پنهانکاری به سرنگونی هواپیما با موشک سپاه اعتراف کرد. این بدان معنی است که از روز دوم تا سوم، همه مسئولان نظام با آگاهی از اصل ماجرا، به انکار حقیقت ادامه دادند.
این دروغها و تکذیبها همچنان ادامه دارند و به روزرسانی میشوند…
مرزهایی که جابهجا شدند …
در آن سوی فاجعه اما خانوادههای عزادار ۱۷۶ سرنشین این هواپیما هستند که داغ از دست دادن عزیزانشان، با شنیدن این دروغها، تهدیدها و صحنهسازیها شعلهورتر میشود؛ داغی که البته تنها محدود به این خانوادهها نیست و به گستره یک ملت و تاریخ، پهن شده است.
دروغ سیستماتیک جمهوری اسلامی درباره فاجعه شلیک سپاه به هواپیمای اوکراینی، بیشک، تنها محدود به موارد یادشده نیست؛ چه بسیار کارشناسان سیاسی، نظامی و هوایی که یکشبه در خروجی خبرگزاریهای دولتی نشستند و بر چهره فاجعه، رنگ بیگناهی و ناگریزی پاشیدند و دیگر، خبری از آنها نشد. چه بسیار بیانیهها و تحلیلهایی از «دانشآموختگانی» بینام که برای همیشه بینام ماندند و میمانند؛ بینامهای همیشگی.
در این میان اما قطعاً مرزهایی جابهجا شده است؛ مرز دروغ، شرم و وقاحت.