روز چهارشنبه ۲۹ دی مقامات ایرانی از جمله سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت خارجه، و استاندار سیستان و بلوچستان و سفارت ایران در کابل با بوق و کرنا و با شعف و شادی اعلام کردند بعد از سفر وزیر خارجه افغانستان به ایران، طالبان موافقت کرده اند دریچه های سد کمال خان را برای سرازیر شدن حقابه هامون بسوی ایران باز کنند. اما ملا عبدالطیف منصور وزیر آب و برق حکومت طالبان ساعتی بعد با انتشار ویدیویی اعلام کرد این آب به درخواست کشاورزان ولایت نیمروز و برای سیراب سازی زمینهای آنان رهاسازی شده و مقصدش هامون نیست. مولوی اختر محمد نصرت، سخنگوی وزارت انرژی و آب طالبان نیز مجددا تاکید کرد که این آب برای ایران نیست. اما مقامات ایرانی به نادرستی طبق معمول از دیپلماسی پویا و “مثمرثمر” خود سخن گفتند، و وعده دادند که بین ۴۸ تا ۷۲ ساعت دیگر آب وارد خاک کشورمان خواهد شد.
اما روز یکشنبه ۳ بهمن بعد از گذشت ۵ روز انتظار، نماینده سیستان در مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستور خود عملا این ادعای “متولیان دیپلماسی” کشور را “تبلیغ دروغ” خواند. زیرا جز سراب همیشگی در آنسوی مرز تشنه لب سیستان آبی در کار نیست. با توجه به بارندگی شدید و سیلاب و “برفباری” فراوان در افغانستان و سرریز شدن سد کمال خان از کناره های آن، حدس و گمان نگارنده بر این بود که طالبان به ناچار بخشی از “آب اضافی” را به مصداق بارز “روغن ریخته شده را نذر امامزاده کردن” رها کرده اند. اما شوربختانه طالبان آنقدر ضد ایرانی و ضد شیعه می باشند که حاضر نیستند حتی روغن اضافی بر زمین ریخته شده را نذر “امامزاده” کنند. تا مبادا چشمداشت و توقع ایرانیان از همسایه شرقی خود فزونی گردد. در حقیقت طالبان، نه برای تامین حقابه هامون که با سد کمال خان حدود۸۰ کیلومتر فاصله و دهها انشعاب فرعی به مزارع خشخاش و زمین های کشاورزی و دریاچه ها دارد، بلکه برای کنترل و همچنین تامین آب مزارع خشخاش در مسیر رودخانه، دو دریچه سد را موقتا گشودند.
اکنون که ثابت شده است بر خلاف ادعاهای نادرست و “تقیه گونه” مقامات جمهوری اسلامی، مقامات طالبان از جمله ملا منصور و مولوی اختر بلافاصله بعد از باز شدن دریچه های سد کمال خان، حقیقت را گفته اند که این آب برای ایران باز نشده است؛ چرا مسئولین جمهوری اسلامی از مردم به خاطر وعده های دروغین عذرخواهی نمی کنند؛ و اینکه برنامه دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی، آنهم در مقابل طالبان منزوی و مطرود، در اخذ حقابه رودخانه و تالاب بین المللی هامون چیست؟ نماینده زابل نیز این سوال را در مجلس طرح کرده است.
بیش از ۸ سال پیش در مقاله ای بنام “چه کسی برای دریاچه هامون خواهد گریست؟” نوشتم که ضعف و بی تدبیری جمهوری اسلامی در طی بیش از سه دهه گذشته عملا چوب حراج به منافع ایران از هر چهار طرف زده است”. ضعف و جبونی و سر فرود آوردن و تمکین نوکرمنشانه جمهوری اسلامی در مقابل چین و روسیه که دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل هستند، اگرچه غیرقابل قبول است اما می توان آن را در چارچوب رفتارهای ضد منافع ملی جمهوری اسلامی درک کرد. ولی این همه بزدلی و تسلیم و گردن نهادن تحقیرآمیز در مقابل طالبان حقیقتا حیرت آور و غیرقابل درک است؛ علاوه بر میزبانی بیش از سه میلیون پناهنده افغانی در ایران، بخصوص اینکه افغانستان محصور در خشکی به بندر چابهار و بندر عباس و ترانزیت و سوخت، برق و حتی آب شرب شهر زرنج (پایتخت ولایت نیمروز) به ایران وابسته است.
شوربختانه در طی ۴۳ سال گذشته همه رئیس جمهور های ایران به سیستان سفر کرده اند و در مورد حقابه هامون به مردم وعده دروغین داده اند. ابراهیم رئیسی نیز در شهریور ماه سال جاری به سیستان سفر کرد و در زابل طبق روال اسلاف خود قاطعانه گفت: “از حقابه منطقه نه ما می گذاریم و نه مردم“. بقول فردوسی این حکایت خلف وعده مکرر مسئولین و تشنگی سرزمین سهراب و رستم یکی داستان است پر آب چشم؛ که مصداق بارز آن گفته معروف است که “ای پادشاه وعده لباس گرم تو، مرا از پای درآورد”.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
doshoki@gmail.com