قدرت، نفوذ و اعتبار دموکراسی

سه شنبه, 17ام اسفند, 1400
اندازه قلم متن

دموکراسی الگوی بی‌عیبی برای حکمرانی نیست. برای نخستین‌بار در تاریخ، فلاسفه یونان بر نواقص و ضعف‌های دموکراسی انگشت گذاشتند و پس از آنها نیز این مدل از حکومتداری همواره منتقدانی داشته است. مشکل منتقدان دموکراسی از یونان باستان تا عصر کنونی اما همواره این بوده است که خود نتوانسته‌اند جایگزین بهتر و خردمندانه‌تر برای دموکراسی ارایه کنند و عموم الگوهای بدیل آنها، از تمامیت‌خواهی و اقتدارگرایی و استبداد سر بر آورده و به همین علت، نوع بشر را نسبت به ارزش و فواید دموکراسی بیش از پیش دلبسته و راسخ کرده است.

اینکه در جنگ روسیه علیه اوکراین، اغلب مردم جهان از دولت ولادیمیر پوتین اظهار انزجار و نسبت ‌به دولت ولادیمیر زلنسکی اظهار همدلی و همدردی می‌کنند، نه خیلی به پوست سفید و چشم آبی ربطی دارد و نه لزوما به منطقه‌ای که جنگ در آن شعله‌ور شده است؛ به واقع تمام ماجرا به قدرت و نفوذ و اعتبار دموکراسی مربوط می‌شود.

نظام سیاسی حاکم بر روسیه گونه‌ای اقتدارگرایی است که ماهیت واقعی خود را در زورق انتخاباتی پوشالی و غیررقابتی پنهان می‌کند. در مقابل، نظام سیاسی حاکم بر اوکراین، دموکراسی معتبری است که بر مبنای رقابتی عادلانه و آزاد و انتخاباتی منطبق با معیارهای شناخته شده بین‌المللی استوار شده است.

اغلب مردم جهان، تجاوز نظامی یک کشور اقتدارگرا به یک کشور دموکراتیک را برنمی‌تابند و در مقابل آن به هر نحو ممکن واکنش نشان می‌دهند، زیرا از نگاه آنان یک دولت دموکراتیک هر چند معیوب و ضعیف، از حمایت واقعی مردم خود برخوردار و بنابراین مشروع است، اما یک دولت اقتدارگرا هر چند توانا و قدرتمند، نتیجه اراده و رای آزاد مردم خود نیست و بدین دلیل از بحران مشروعیت رنج می‌برد.

در حقیقت، مشروعیت دولت‌ها کم و بیش مشابه عدالت افراد است. همان‌طور که یک فرد عادل یا شهره به عدالت، مورد علاقه دیگران است، دولت مشروع متکی به رای آزاد اتباع نیز احترامی در چشم مردم پیدا می‌کند. افزون بر این، همان‌طور که داوری و قضاوت بین دو فرد عادل و ظالم، راحت و آسان است، داوری بین یک دولت دموکراتیک با دولت تمامیت‌خواه یا اقتدارگرا نیز سهل و آسان می‌نماید.

معمولا در جایی که داوری آسان باشد، عموم مردم کمتر دچار شک و تردید می‌شوند و با قطعیت و حرارت بیشتری داوری می‌کنند. این همان چیزی است که در جنگ روسیه علیه اوکراین پیش آمده است. اگر اوکراین مانند بلاروس دارای دولتی اقتدارگرا بود، به نظرم واکنش جهانی نسبت به جنگ علیه آن تا این اندازه وسعت نمی‌یافت. همین‌طور اگر دولتی دموکراتیک بر روسیه حکومت می‌کرد، تجاوز آن به خاک اوکراین هم تا بدین پایه مورد انزجار مردم جهان قرار نمی‌گرفت.

راز بی‌تفاوتی نسبی مردم جهان در برابر جنگ علیه برخی کشورهای خاورمیانه را نیز می‌توان در همین مفهوم جست‌وجو کرد. اگر رژیم اولیه طالبان در افغانستان بویی از دموکراسی برده بود یا صدام به جای سرکوب قهرآمیز مردم خود، بر مبنای رای آزاد آنان حکومت می‌کرد، به نظرم واکنش جهانی به اقدام نظامی امریکا علیه کشورهای آنها، بسیار متفاوت می‌شد. در واقع بسیاری از مردم جهان، علاقه‌ای به حمایت از رژیم صدام یا طالبان نداشتند و نگران آن بودند که مخالفت شدیدشان با حمله امریکا به عراق و افغانستان، به حمایت از دولت‌های جبار حاکم بر آنها تعبیر و تفسیر شود.

در چنین شرایطی معمولا مردم عادی برای داوری و قضاوت دچار تردید می‌شوند و هنگامی که پای تردید پیش ‌آید، عمل قاطعی صورت نمی‌گیرد. این داستان در مورد سایر نزاع‌های منطقه‌ای مانند سوریه و یمن نیز کاربرد دارد.  خلاصه آنکه دموکراسی به عنوان پایه و اساس مشروعیت دولت‌ها، نفوذ و اعتبار جهانی و به عبارتی قدرتی نامریی دارد و نظام‌های سیاسی مبتنی بر آن را در چشم جهانیان چنان محبوب می‌کند که در صورت تجاوز قدرت‌های بیگانه، همدلی و همدردی پرشوری نثار آنان می‌شود.

منتشر شده در روزنامه اعتماد

از: ایران امروز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.