در روزگارانی نه چندان دور، یکی از چماقهایی که علیالدوام محافظهکاران در ایران بر سر مخالفانشان میکوبیدند آن بود که «ببینید شما چه کردهاید که غربیها دارند از شما دفاع میکنند؟» یا میگفتند «ای شرم بر شما که مواضع شما با مواضع غربیها یکسان است و آنها هم دارند همین حرفهای شما را تکرار میکنند.» و گزارههایی از این دست. نه اینکه حالا این دست تحلیلها خیلی مهم بودهاند یا اساسا میتوان آنها را از نظر سیاسی صحیح دانست. اینکه موضع یک گروه و جریان سیاسی اتفاقا با موضع این یا آن دولت غربی یکسان شود، نه جنایت است و نه نشانهیی از کفر و شرک یا مزدوری و وابستگی.
اما برخی گروههای اصولگرا این اشتراک مواضع را محکم بر سر مخالفان و منتقدینشان میکوبیدند و آن را حجتی بر انحطاط مخالفان میگرفتند. اما چرخ گردون چرخیده و چرخیده و اینبار این مواضع اصولگرایان تندرو است که از قضای روزگار با مواضع تندروترین جریانات غربی همسو و یکسان شده است.
از همان روزی که آقای روحانی انتخاب شد و پای مسامحه و مذاکره و آشتی با دنیا به میان آمد، نتانیاهو، نخستوزیر دستراستی اسراییل به همراه تندروترین و ضد ایرانیترین جریانات محافظهکار در امریکا شروع کردند علیه مذاکرات با ایران موضعگیری کردن. آنان به اوباما و سایر رهبران غربی زنهار و هشدار دادند که مبادا فریب رییسجمهور جدید ایران را بخورند. منتخب مردم ایران را به گرگی تشبیه کردند که در لباس میش درآمده و تعابیر دیگری از این دست.
در حالی که میلیونها ایرانی که نگران آینده کشورشان و سرنوشتشان هستند با بیم و امید مشتاقانه در انتظار نتایج مثبت مذاکرات ژنو لحظه شماری میکنند، آقای نتانیاهو یکبار دیگر دارد به غربیها هشدار میدهد که اگر با ایران به توافق برسند بزرگترین اشتباه و خبط تاریخی را مرتکب شدهاند. نتانیاهو و لابیهای پرنفوذ طرفدار اسراییل به همراه برخی رهبران محافظهکار عرب و بالاخره جمهوریخواهان تندرو که به چیزی کمتر از سرنگونی کامل نظام اسلامی ایران رضایت نمیدهند، کاملا نگران شدهاند که مبادا میان ایران با غرب توافقی حاصل شود. جان کری، وزیر خارجه امریکا وقتی روز جمعه همه برنامههای قبلیاش در اردن را کنسل میکند و با عجله به ژنو پرواز میکند، قبل از پرواز به دیدار نتانیاهو میرود و سعی میکند که اضطراب و نگرانی او را در قبال توافق با ایران برطرف کند.
همه اینها قابل فهم است. این کاملا قابل فهم است که چرا جریاناتی که خواهان محو نظام اسلامی ایران هستند اینقدر نگران شدهاند که مبادا میان غرب و ایران توافقی صورت بگیرد. چرا که نیک میدانند که اگر در ژنو توافق تاریخی صورت بگیرد این به معنای کوبیده شدن میخ بر تابوت همه کسانی است که در انتظار سرنگونی ایران اسلامی به سر میبرند. اما آنچه این وسط واقعا حیرتانگیز است و باورنکردنی، نگرانی و ناراحتی تندروهای خودمان از احتمال رسیدن به توافق با ۱+۵ است. انسان میتواند مواضع نتانیاهو، برخی رهبران محافظهکار عرب، جمهوریخواهان تندرو، سلطنتطلبها و سایر مخالفان و دشمنان قسمخورده نظام را درک کند اما آنچه واقعا غیرقابل درک است و انسان را متحیر میکند آن است که تندروهای خودمان به نظر میرسد خیلی از توافق با غرب احساس رضایت نمیکنند. آیا واقعا رقابت یا دشمنی با هاشمیرفسنجانی، روحانی، سید حسن خمینی، سید محمد خاتمی و اصلاحطلبان آنقدر اهمیت دارد که حاضر شویم مملکت و نظام آسیب ببیند و در عوض هاشمی و خاتمی جلو نیفتند؟ آیا واقعا برای آنکه حریف و رقیب سیاسیمان در ژنو پیروزی به دست نیاورد، ما حاضر هستیم مملکت فدا شود؟
از: اعتماد