توافق غرب با ایران در پرونده اتمی طی مذاکرات نوامبر ۲۰۱۳ در ژنو، بیانگر یک پیروزی بزرگ برای غرب و عقب نشینی مهم حکومت اسلامی در زمینه فعالیت اتمی نظامی و حفظ برخی امتیازات برای ایران است. پرونده اتمی ایران، یک بحران دیپلماتیک اتمی بین المللی بوده و میباشد. امضا قرارداد ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ فروکش موقتی در این تنش سنگین است
مذاکرات برای خروج از بن بست
چرا این مذکرات آغاز و به امضا رسید؟ دولت آقای روحانی در استراتژی جدید ولایت فقیه در پی تخفیف بحران درآمد. شرایط مشخص کدامست؟ تلاش رژیم ایران برای مذاکرات و تفاهم با غرب ناشی از درماندگی و بحران اقتصادی و مالی است و تمایل غرب بویژه آمریکا برای اجتناب از یک بحران حاد سیاسی و نظامی است. غرب حکومت اسلامی را در تنگنای دشوار و بیسابقه قرارداد. سی و پنج سال دروغ و مخفی کاری رژیم در مناسبات دیپلوماتیک دیگر نمیتواند کارساز باشد و فعالیت اتمی ایران در برابر یک چرخش بزرگ قرارمیگیرد. جمهوری اسلامی مجبور به عقب نشینی است. برای غرب این پرسش مطرح شد حاکمان ایران به چه قیمتی و تا بکجا امتیاز خواهند داد؟ حاکمان قصد ساختن اولین بمب شیعه را دارند، آنها خواهان اعمال سیادت در منطقه هستند، آنها میخواهند نشان بدهند که طبقه روحانی ودر راس آن ولایت فقیه دارای قدرت است، ولی این آرزوهای اتمی با صف آرائی محکم غرب و اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس مواجه شد.
دور اول مذاکرات علیرغم برخی تفاهمهای عمومی و با خوشبینی به پیش رفت، ولی با توجه به مخالفت فرانسه و فشار اسرائیل و عربستان سعودی در بن بست قرار گرفت. علیرغم تمایل موافق و خوشبینانه امریکا و انگلیس و ایتالیا و آلمان و روسیه برای امضاء قرارداد در مرحله ابتدائی، کار به سرانجام نرسید. مسئله مرکزی دولت اوباما اجتناب از حمله نظامی و جنگ است، ولی آمریکا میداند که حکومت آقای خامنهای به نرمشی دست میزند که بیان پایان خط اتمی نیست. این نرمش بمعنای تاکتیکی برای سبک کردن فشار بحران اقتصادی وجمع آوری ارز برای بودجه سپاه وارتش و پروژههای اتمی و سایر هزینههای کشور و نیز ایجاد شرایط وحفظ امکان برای ادامه کاری اتمی میباشد.
در دور دوم گفتگوهای ژنو دو فرضیه در برابر هم قرار گرفت: تشدید فشار و تقاضای وسیعتر غرب برای امتیازات بیشتر از جانب ایران مانند کاهش ذخیره اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی و کاهش سانتریفوژها و شفافیت کامل و تضمین محکمتر از یکسو واز سوی دیگر زیر سئوال رفتن خط قرمز یعنی غنیسازی، مخالفت خامنهای و پایان مذاکرات. در ابتدای مذاکرات دور دوم یکی از مسائل گرهی مخالفت شدید غرب با امر غنی سازی است. امرغنی سازی با سانتریفوژها برای برخی کشورها قابل تفسیر و مورد اختلاف میباشد. آنها مطمئن نیستند و برآنندکه حکومت اسلامی میتواند مخفیانه غنی سازی اورانیوم با سانتریفوژها را بسمت فعالیت نظامی سوق دهد. این اختلاف چگونه قابل توضیح است؟
پیماننامه منع گسترش سلاحهای هستهای
«قرارداد منع گسترش سلاحهای اتمی» مخالف توسعه سلاحهای اتمی است، ولی استفاده از اتم برای سوخت صلح آمیز را حق همه کشورها میداند. حال آیا این قرارداد بین المللی از تکنولوژی غنی سازی از طریق سانتریفوژها صحبت به میان میاورد؟ باید گفت که چنین صراحتی وجود ندارد و بنابراینجای تفسیرها باز میماند. پیماننامه منع گسترش سلاحهای هستهای، معاهده عدم اشاعه هستهای «انپیتی»، کشورهای جهان را به دو طبقه، کشورهای دارای سلاح هستهای و فاقد سلاح هستهای تقسیم میکند. جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای و پی گیری مذاکرات خلع سلاح هستهای یکی از اهداف مهم پیمان مزبور به شمار میرود. همچنین یاریرسانی به کشورهای غیر هستهای در راه به کارگیری فناوری صلح آمیز هستهای یکی دیگر از اهداف این پیمان بینالمللی است.
«قرارداد منع گسترش سلاحهای اتمی» موافقت نامهای است که در ژوئیه سال ۱۹۶۸میلادی برپایه قطعنامههای سازمان ملل به منظور محدودسازی سلاحهای هستهای منعقدگردید. قرارداد منع گسترش سلاحهای هستهای در ۱۱ماده تنظیم گردید. به برخی از این مواد نگاهی بیاندازیم. مادهٔ یک طرفین معاهده را به دو گروه، کشورهای دارنده و ندارنده جنگ افزارهای هستهای تقسیم و آنها را متعهد میکند که از گسترش آن به سایر کشورها ممانعت به عمل آورند. مادهٔ دو، کشورهای غیر اتمی را متعهد کرده که به تعهد خود به آژانس احترام گذاشته و از دستیابی به این گونه سلاحها خودداری کنند. مادهٔ سه، یاد آوری میکند که این پیمان در تضاد با خواست و حق هیچ کشوری در زمینه «تحقیق و تولید و استفاده انرژی اتمی صلح آمیز» نمیتواند باشد. مادهٔ چهار، همکاری جهت توسعهٔ صنایع هستهای صلح آمیز است. مادهٔ پنج، اقداماتی را پیش-بینی کرده که طرفهای دارای سلاحهای هستهای، منافع بالقوهٔ حاصله از استفاده صلحجویانه از انفجار هستهای را در اختیار کشورهای غیر هستهای قرار ندهند. مادهٔ شش، تلاش برای توقف مسابقهٔ تسلیحاتی را در بر میگیرد. ماده هفت، گسترش مناطق عاری از سلاحهای هستهای را تشویق میکند.
از مهمترین اهداف معاهدهٔ NPT میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. جلوگیری از توسعهٔ سلاحهای هستهای برای مصارف نظامی و کاهش تهدید جنگ هستهای در جهان.
۲. افزایش همکاریهای بینالمللی در زمینهٔ انرژی اتمی برای مصارف صلح آمیز با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
۳. حق استفادهٔ صلحآمیز از انرژی هستهای برای تمام کشورهای عضو پیمان NPT.
۴. تعهد کشورهای هستهای به عدم واگذاری سلاحهای هستهای به کشورهای غیر هستهای عضو.
در این پیمان که از حق کشورها برای تحقیق و تولید و استفاده از انرژی اتمی صلح آمیز صحبت میکند، از چگونگی تولید سخنی به میان نمیآورد. آیا این تولید برپایه اورانیوم غنی نشده باید انجام شود یا اورانیوم غنی شده توسط سانتریفوژها، سوخت اصلی را تشکیل میدهد؟ این پیمان بین المللی در مورد تکنولوژی راه دستیابی چیزی نمیگوید. بنابراین مخالف و موافق، میتوانند به تفسیر بپردازند.
موضع و منافع آمریکا
چندی پیش جن پساکی، سخنگوی وزارت خارجه امریکا، گفت: من فکر میکنم که ما همه گزینهها را در نظر داریم و میخواهیم ببینیم که آیا پیمودن یک مسیر دیپلماتیک امکانپذیر است یا نه. اینجایگزین به نظر ما بهتر از مسیر جنگ است. وی افزود: من فکر میکنم که مسیر دیپلماسی، راه بهتری است. کاخ سفید دربیانیهای میگوید رئیس جمهوری درجلسه که اعضای تیم امنیت ملی او، ازجمله جان کری وزیرامورخارجه و سوزان رایس مشاورامنیت ملی نیزحضور داشتند، روشن ساخت دست یابی به راه حل صلحجویانهای که ایران را ازتهیه تسلیحات اتمی بازدارد بطور عمیق بسود امنیت ملی آمریکا است. آقای اوباما نیزگفت گام اولیه شش ماهه گروه ۵ بعلاوه یک پیشرفت برنامه اتمی ایران را متوقف خواهد کرد و آنرا درجنبههای اصلی به عقب بازخواهد گرداند. او تاکید کرد درنبود چنین گامی، ایران با افزایش ظرفیت غنی سازی، افزودن موجودی اورانیوم غنی شده، نصب سانتریفیوژهای پیشرفته و پیشرفت درکارهای مربوط به تولید پلوتونیوم دررآکتور اراک، به پیشرفت دربرنامه اتمی ادامه خواهد داد.
آمریکا خواستار قراردادی در گام اول برای محاصره سیاسی ایران است و میداند همه امتیازات را یکباره نمیتواند بدست آورد. توافق ژنو برای امریکا یک پیروزی بزرگ محسوب میشود. جان کری میگوید: «این فقط یک گام اول است اما مهم است چون نمیگذارد فعلا برنامه هستهای ایران به جلو حرکت کند تا ما در گامهای بعدی به توافق اساسی بر سر برنامه هستهای ایران برسیم. در برابر ما بخشی از تحریمها را تعلیق و بخشی از اموال و پول ایران را به این کشور باز میگردانیم.» او اضافه میکند: «این توافق مهمترین بخشهای برنامه هستهای ایران را متوقف میکند. ما به تاسیسات کلیدی ایران دسترسی خواهیم داشت. ایران توافق کرده که همه غنی سازی بالای ۵ درصد را متوقف کند و ذخیره غنی شده خود را کاهش دهد. یعنی در شش ماه آینده این ذخیره به صفر خواهد رسید.» وبالاخره میگوید: «ما به توافقی رسیدیم که به موجب آن برنامه هستهای ایران از این لحظه به طوری که برای کشورهای منطقه تهدیدی تلقی شود، ادامه نخواهد یافت و در حقیقت برنامه هستهای ایران را به عقب خواهد برد و این یعنی امنیت برای متحدان ما در منطقه و اسرائیل.»
موضع و منافع فرانسه
پس از دوران بحران قرارداد «ارودیف» و تروریسم، فرانسه در زمان ژاک شیراک، دوباره همکاری استراتژیکی را با ایران شروع کرد؛ در آخرین ملاقات شیراک و خاتمی در بهار ۱۳۸۴ شیراک گفت متاسفم بگویم ما دیر ایران را درک کردیم و ایران دارای ظرفیتهای ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک است. در تمام دوران مجازاتها فرانسه امتیازات زیادی را از دست داد و فرانسه با بحران اقتصادی خود نمیتوانست بیتفاوت بماند و بعلاوه این کشور نقش لیدرشیب سیاسی خودرا نمیتواند رها کند. فرانسه که در صورت بهبود روابط ایران و امریکا جایگاهی چون گذشته در ایران نخواهد داشت سعی کرد در طی مذاکرات رهبری جبهه مخالفان شامل اسراییل، عربستان، امارات و قطر را بر عهده گیرد تا شاید جایگاه سیاسی محکمتری در خاورمیانه به دست آورد و با کسب پروژههای اقتصادی و با فروش جنگافزار، اقتصاد ناتوان فرانسه را نجات دهد. پیششرطهای فرانسو اولاند، رییسجمهور فرانسه در پارلمان اسرائیل در اواسط نوامبر ۲۰۱۳ چنین بودند: نظارت بینالمللی فوری تاسیسات اتمی ایران، توقف غنیسازی اورانیوم، کاهش ذخایر غنیسازی شده و توقف ساخت راکتور آب سنگین اراک. فرانسه با نزدیکی با اسراییل، عربستان، امارات و قطر رادیکالترین موضع را در مذاکرات اتخاذ نمود، ولی زیر فشار آمریکا و با توجه به نتیجه مذاکرات، در عمل از بعضی خواستهای خود مانند توقف غنی سازی، عدول میکند.
ایران در بازی برد و باخت
ایران سی و پنج سال به تعرض خود در فعالیت اتمی ادامه داد، با مخفی کاری کامل به ساخت مراکز اتمی جدید ادامه داد، تعداد سانتریفوژها را به ۱۹۰۰۰ رساند، تولید اورانیوم ۲۰ درصدی را تحقق بخشید، ابزارهای جنگی مانند موشکهای شهاب را بمنظور حمل سلاح اتمی توسعه بخشید و با تبلیغات سرسام آور جهانی، جنگ تبلیغاتی را علیه غرب ادامه داد. نتیجه این سیاست اتمی بزیان حکومت اسلامی و نیز جامعه ایران و مردم ایران تمام شد. مردم ایران با سیاست اتمی حکومتی بازندگان بزرگی بودند چون منابع ایران و منافع مردم ضایع شد. حکومت نیز زیر فشار تحریمها از آزادی بازرگانی و منابع مالی خود محروم گشت و تعداد بیشماری از مسئولان حکومتی در لیست سیاه بین المللی قرارگرفتند.
این وضع نمیتوانست دوام بیاورد و استراتژی جمهوری اسلامی شکل جدید بخود میگیرد. حکومت نمیخواهد و نمیتواند این فعالیت را بطور کامل ببندد و این امر در راستای ادامه فساد و جاه طلبیهای حکومتی معنا پیدا میکند. مذاکرات مخفیانه بین آمریکا و ایران از ماه مارس ۲۰۱۳ آغاز میشود. ایران در صدد است تا اصل غنی سازی برسمیت شناخته شود و بتواند مراکز سانتریفوژها را حفظ کند، او در تنگناست و باید به محاصره حاد اقتصادی و مالی خود پایان دهد. با چنین وضعیتی است که مذاکرات ایران باسرپرستی آقای ظریف آغاز میشود ودر ژنو بالاخره قرارداد امضا میشود. در تفسیر این قرارداد آقای ظریف تاکید میکند که در این توافقنامه «دست کم در دو بخش» به حق ایران برای غنی سازی و استفاده از انرژی هستهای اشاره شده است. او همچنین میگوید که در منطقه خاورمیانه کسی «نباید نگران باشد» چرا که امنیت و تعامل در خاورمیانه از الویتهای ایران هم هست. «بدنبال این گفتار باید اضافه نمود که براین اساس، تحریمها علیه تجارت طلا و پتروشیمی تعلیق خواهد شد و بیش از چهار میلیارد دلار از صد میلیارد داراییهای بلوکه شده ایران به این کشور بازگردانده خواهد شد.
آقای خامنهای به سخنرانی چند هفته پیش خود و به کار گیری عبارت نرمش قهرمانانه در آن سخنرانی اشاره کرده و میگوید» عدهای نرمش قهرمانانه را دست برداشتن از آرمانها و عقبنشینی از اصول تعبیر کردند، اینها خلاف و بدفهمی بود. نرمش قهرمانانه، مانور هنرمندانه و استفاده از روشهای متنوع برای دستیابی به مقصود است. «مقصود حکومت اسلامی چیست؟ اگر نجات خود وادامه سلطهگری مستبدانه دینی علیه مردم، کسب اسلحه اتمی و اعمال سیادت منطقهای جزو این هدف میباشد، امضا قرارداد ژنو یک نرمش است. دولت ایران عقب نشینی نمود و امتیازات زیادی به غرب داد. براساس این توافق، جمهوری اسلامی متعهد میشود:
غنی سازی اورانیوم بالای پنج درصد را متوقف کند؛
ذخایر اورانیوم غنی شده بین پنج تا ۲۰ درصد را «خنثی» کند؛
هیچ سانتریفیوژ جدیدی در تاسیسات اتمی خود وارد مدار نکند؛
نیمی از سانتریفیوژهای موجود در تاسیسات نطنز و سه چهارم سانتریفیوژهای موجود در تاسیسات فردو را غیر فعال کند؛
تولید سانتریفیوژهای جدید را به تعویض دستگاههای از کار افتاده محدود کند؛
به تعداد تاسیسات غنی سازی اورانیوم موجود نیافزاید؛
میزان ذخایر اورانیوم غنی سازی شده در حد ۳. ۵ در صد را در طول شش ماه آینده افزایش ندهد، بدین ترتیب اورانیوم غنی شده بیشتر از ذخایر موجود باید به اکسید اورانیوم تبدیل شود؛
فعالیتها در تاسیسات اراک را معلق کند، چه در خصوص سوخت رآکتور و چه در خصوص انتقال آب سنگین؛
به ماموران آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه بازدید روزانه از تاسیسات نطنز و فردو بدهد؛ و همچنین اجازه بازدید از تاسیسات تولید قطعات سانتریفیوژ، تاسیسات ساخت و نگهداری سانتریفیوژ و همچنین بازدید از معادن اورانیوم کشور؛
اطلاعات مورد درخواست آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص رآکتور اراک را در اختیار آژانس بگذارد و امکان بازدید مرتب از رآکتور را تسهیل کند؛
در مذاکرات ژنو توافق شد که ایران و گروه ۱+۵ یک کمیسیون مشترک تاسیس کنند که نظارتهای آژانس بین المللی انرژی اتمی از تاسیسات اتمی ایران را تسهیل کند و به پاسخگویی ایران به سوالات آژانس در خصوص ابعاد احتمالی نظامی برنامه تحقیقات هستهای آن کشور کمک کند.
در مقابل این امتیازات، غربیها متعهد میگردند:
تا شش ماه آینده تحریم جدیدی در خصوص برنامه تحقیقات هستهای ایران اعمال نکنند؛
صادرات نفت ایران را از طریق تنگتر کردن حلقه تحریمها به سطحی پایینتر از میزان صادرات فعلی کاهش ندهند؛
برخی تحریمهای خرید و فروش طلا و فلزات قیمتی را معلق کنند؛
تحریم صنایع خودروسازی ایران و همچنین صادرات محصولات پتروشیمی ایران را معلق کنند؛
بازرسی ایمنی و تعمیرات هواپیماهای شرکتهای مسافربری ایرانی را تسهیل کنند؛
۴۰۰میلیون دلار از داراییهای ایران را برای پرداخت شهریههای دانشجویان ایرانی در دانشگاههای خارجی آزاد کنند وخرید مواد غذایی، دارویی و تاسیسات پزشکی توسط دولت ایران را تسهیل کنند.
حال پرسش اینجاست که برنده اصلی بین دو مذاکره کننده کیست؟ غرب با بردی بسیار چشمگیر به پایان مذاکرات میرسد و حکومت اسلامی با توجه به متن قرارداد در مدیریت کل روند فعالیت اتمی میزان زیادی از آزادی عمل و تسلط کامل خود را در مورد سانتریفوژها از دست میدهد. بطور مسلم حکومت همه امتیازات را از دست نمیدهد، ولی بروشنی حریف غربی با امتیازات بسیار بالا دور اول بازی را به پایان میرساند.
حرف آخر اینکه استراتژی اتمی حکومتی همیشه یک اشتباه اساسی بوده است، زیرا ایران ما و استقرار دمکراسی نیازمند سیاست اتمی نیست و این امر جز فلاکت بیشتر، زیان سنگین، هزینه هنگفت و سرکوب جامعه نتیجه دیگری نداشته است. ما به اتم احتیاجی ندارم، ما به دمکراسی و آزادی نیازمندیم.
جلال ایجادی
استاد دانشگاه و کارشناس محیط زیست – پاریس
از: گویا