ضمن احترام به جناب علیجانی متأسفم که هنوز هم نیروهای ملی مذهبی که در صداقت و میهندوستی آنها شک ندارم نسبت به هدف ها و برنامه های خمینی و روحانیت همچنان دچار سوء تفاهم اند و نمی خواهند بپذیرند که خمینی آمده بود که قدرت سیاسی را صاحب شود و قرار نداشت که چنین قدرتی را جز با گروهی از خشن ترین و فرصت طلب ترین و جاه طلب ترین بخش روحانیت شیعه و باز ماندگان و میراثداران گروه تروریستی فدائیان اسلام تقسیم کند. او خود از همان آغاز اقرار کرد که خدعه کرده بوده است و همه وعده های او در باره آزادی و همه ادعاهای او در باره آزاد بودن صاحبان همه اعتقادات در حکومت آینده فریب و تقیه ای بیش نبوده است و البته روشن است که انقلاب نتیجه صد سال کوشش و رنج و زندان و خون دادن ها و آرمانخواهی های گرو ه های بیشماری از ایرانیان آزادی خواه روشنفکر و چپ و لیبرال و دموکرات و آزادیخواهان معتقد مذهبی و غیر مذهبی از همه طیف ها بود و آنها نمی توانستند بپذیرند که یک ملا به نام آزادی و با صورتک آزادیخواهی بیاید و از گرد راه نرسیده به کمک اوباش و بخشی از ملاها و بازاری ها قدرت را قبضه کند و حکومت ولایت فقیه تشکیل بدهد.
همه طیف ها و اقشار ایرانی به آرمان های خود و به آرزوهایی که در سر می پروراندند و برای آن از هست و نیست خود گذشته بودند پایبند بودند و برای تسلیم شدن به یک راهزنی ی تاریخی آمادگی نداشتند. مردمی که انقلاب را از آن خود می دانستند روش خمینی و ملاها را که با وقاحت بر نا آگاهی و عواطف دینی مردم تکیه کردند تا از طریق فریب آنان پلیدترین نوع استبداد (که همان استبداد دینی ست و آقای طالقانی هم در سخنرانی معروفش به آن تأکید داشت) را به جای استبداد شاهی بنشانند نمی پذیرفتند. بنابرابن مقاومت طیف های گوناگون مردم ایران (مثل زنان، روزنامه نگاران و روشنفکران و … ) در برابر پیمان شکنی و راهزنی تاریخی ملاها یک مقاومت آزادی خواهانه و مشروع بود که البته هرگز با خشونت همراه نبود بلکه خشونت از سوی عوامل سر از بیغوله ها بیرون آورده ای اعمال می شد که سر نخشان به دست روحانیت حواریون خمینی و ملایان و همدستان آنان بود که غالبا از میان اوباش و مردم نا آگاه و تحریک شده سربازگیری می کردند. خمینی قاعده بازی را به هم زده بود و ملاها ی همدست و حواری وی و به ویژه شخص او به نیکی می دانستند که برای آن که چنین هدفی مقرون به موفقیت باشد و بتواند حکومت ملایان را در ایران بر قرار کند و آنرا استحکام بخشد، به ناگزیر و بی چون و چرا می بایست بی رحمانه کشتار کنند. و این کار را پیش از انقلاب در سینما رکس شروع کرده بودند و از همان روزهای اول در مدرسه علوی و بعد در سراسر ایران ادامه دادند و تا امروز ادامه داده اند زیرا آسیاب قدرت حکومت دینی و ولایت فقیه فقط با خون می گردد و می بینید که همین امروز که با نام تدبیر و اعتدال سرِ ملت را شیره می مالند طی سه ماه بیش از صد تن را اعدام کرده اند.
آقای رحمانی نمی باید بیش از این در باره چنین نظامی ایجاد سوء تفاهم کرد. به خصوص این کار نمی باید بیش ازین از سوی نیروهای مذهبی نزدیک به قدرت (طیف نهضت آزادی) که دست خون آلودی ندارند صورت گیرد. ملت ایران و تاریخ از افرادی چون شما انتظار دارند که بیش ازین خمینی را در هاله دست نیافتنی فرهمندی و تقدس قرار ندهید. منشاء شر او بوده است و حرص سیری ناپذیر او به قدرت و هدف اصلی او به تحمیل حاکمیت ملایان بر ملت ایران. این حقیقت تاریخی را نخست می باید کسانی به روشنی و وضوح با مردم بگویند که زمانی گوشه چشمی به او و درنتیجه نقش در تداوم قدرت اهریمنی ملایان حکومتی داشته بوده اند و ازین بابت به لحاظ وجدانی و تاریخی خود را در برابر ملت ایران و در برابر قربانیان این نظام کشتار مدیون احساس می کنند.
از فیس بوک م.سحر