آرام بختیاری
خرافات،- از عهد عتیق تا ولایت فقیه.
افشای خرافات مقدمه روشنگری است. اشاعه روشنگری، شیپور و بانگ خروس انقلاب و تربیت یا زایش انسان نوین است. خرافات ریشه در ادیان دارد، منبع و بخش مهم آنان است. خرافات در جوامع طبقاتی نماد ناتوانی انسان برای درک و جدل با محیط اطراف و با پدیدههای طبیعی است. ریشه خرافات مانند دین در نادانی و جهالت عمومی پیرامون پرسش های مربوط به طبیعت، جامعه، انسان، و قانونمندی آنان است. خرافات توضیحی غیرعلمی، خیالی، توهمی برای پدیده های اجتماعی و طبیعی است که بشکل منطقی و صحیح فهمیده نشده اند. خرافات عقیده ایست عامیانه، پوچ، غلط، منحرف، و گمراه. خرافات عقایدی هستند که از نظر دینی یا تجربی بشکل منفی قضاوت و ارزشیابی میشوند. از قرن ۱۵ میلادی واژه خرافات برای عقاید عامیانه که تطابقی با الهیات رسمی و با راسیونالیسم علوم تجربی نداشتند، بکار برده میشد. از نظر معنی لغوی عنوان خرافات در فرهنگ یونانی لاتین به معنی ورای عقیده، یا پیرامون عقیده و ایمان، است. آن گاهی بشکل توهین آمیز، بی ارزش، و تحقیرآمیز به عقاید و باورهای پیش از مسیحیت گفته میشود. از موضع ادیان جزمی و مطلق گرا، خرافات یعنی عقیده غلط.
در عصر اوج اشاعه علم، رونق خرافات از طرف حکومتهای ارتجاعی و قرون وسطایی، باقیمانده فرهنگ جامعه و طبیعت شناسی اولیه و ساده لوحانه است. ادیان جهانی نیز بر اساس باورهای خرافاتی بنا شده اند. هگل در قرن ۱۸ میلادی در کتاب “مبارزه روشنگری با خرافات” نوشت خرافات عقیده ایست دینی مخالف عقل و خرد و مذهبی بودن عقلگرایانه. در جوامع طبقاتی خرافات دینی در میان استثمارشدگان و توسری خوردگان و میان تودههای ناآگاه مدام تغذیه شده و از طرف طبقه حاکم استثمارگر حمایت میشود. سکولار دمکراتها ادیان ابراهیمی، مخصوصا در دوره قرون وسطا را ادیان خرافاتی میدانند. در زمان بحرانهای روحی روانی اجتماعی، انسانهای از خودبیگانه و در حال غرق شدن به هر پر کاهی مانند خرافات می چسبند. در عصر رشد سریع علم و صنعت و در زمان حضور امپریالیسم، موجب پناه و توسل انسان از خودبیگانه شده، به انواع خرافات و اسطورههای باور می یابند. در فلسفه سوسیالیستی خرافات مترادف است با دین، یعنی عقیده ای ضد شناختی و معتقد به باورهای ماوراء الطبیعه. آگاهی و عقیده دینی نیز یکی از اشکال خرافات است. انسان در دوره زوال فرهنگی سلطه امپریالیسم، قربانی تبلیغات خرافاتی و ابزار آن مانند باور به فالگیری، تعبیر خواب، باور به ارواح و اجنه، باور به ستاره شناسی فالگیری، انجام عرفانهای توهمی، و غیره میگردد. از جمله وظایف مهم روشنفکران سکولار دمکرات، افشاگری علیه هرگونه خرافات دولتی و شخصی میان مردم است.
از جمله نشانه های عقاید خرافاتی باور به نبروها و تاثیراتی است که با تجربیات معمولی انسان و قوانین شناخته شده طبیعت همخوانی ندارند. خرافات قبوله های متضاد و متناقض ماوراء الطبیعی واقعیات و جریانات طبیعی، و معلول دلایل آسمانی هپروتی مرموز و ناشناخته هستند. خرافات ضد دین نیستند بلکه ضد تئوری و ضد شناخت هستند، عقیده نیستند بلکه شناختی وارونه، منحرف و گمراه هستند. برای شناخت خرافات منحرف از تصورات جزمی دینی، شناخت جهانبینی های ماقبل علمی و کهن، که مفهومی دیگر از واقعیات، قوانین طبیعی، و نوع دیگری از تصورات مفهوم زمان و مکان داشتند، ضروری است. خرافات باوران فکر میکنند میتوانند مانع تخریب و آسیب از طرف نیروهای مرموز و ناشناخته شوند و آینده را یشکل مناسب و مفید برنامه ریزی کنند.
یکی از شاخه های خرافات، آنیمیسم یا روح باوری است که براساس آن، انسان در وضعیت کابوس یا خواب و رویا، یا حالت بیماری، به وجود روح خود پی میبرد. مدعیان این پدیده بر این باورند که واقعیت و هر ارگانی از بدن انسان، اجسام، و نباتات دارای روح هستند. روح محوری، تصور ساده لوحانه از طبیعت و جهان روح دار، یکی از منابع ایده آلیسم فلسفی است. خرافات باوران با تکیه بر جهانبینی های سحر و جادویی فکر میکنند میتوانند روی نیروهای ماوراء الطبیعه اثر بگذارند، چون تمام اشیاء دارای روح هستند. یونانیان باستان نیز باور به طبیعت خدایی داشتند. افراد خرافاتی مدعی هستند که پدیدههای زنده یا بی جان جهان را نمیتوان فقط از نظر مکانیکی توضیح داد، بنابراین اجزاء درون و بیرون بدن انسان باید دارای روح باشند. روح باوری یک اصل مهم زندگی انسان ایده آلیستی و خرافاتی است. خرافات در نظریه فلسفی دوئالیستی جسم-روح، نزد خلق ها و فرهنگهای طبیعی اولیه جوامع نخستین روح باور وجود داشته، گرچه نظریه وجود عقاید مذهبی انسانهای نخستین، امروزه اعتبار خود را از دست داده است و کسی به آن باور ندارد.
خرافات متکی است به افکار ایده آلیستی، و معتقد به سحر و جادو و رمز و راز، و نه متکی به عقل و خرد و دگم های دینی. خرافات باوران فکر میکنند انواع ظواهر پدیدههای طبیعی مانند وضعیت ماه و ستارگان در آسمان، و حوادث طبیعی روی سرنوشت و امور روزانه انسان مفلوک تاثیر دارند. باور به نقش نیروهای ناشناخته ماوراء الطبیعی و خرافات روی عقاید و فرهنگ و آداب و رسوم بخشی از مردم اثر میگذارد و آنها را تشویق به انجام دعا و عبادت و فلگیری و خواندن ورد و نزری یا باور به اعداد خاص و به فلگیری با قهوه و پاسور و نماز شاه پریان و غیره میکند. از نظر سیستم جزمی و سختگیرانه دینی، خرافات بخشی از عقاید ادیان غیرخودی، و باقیمانده تاریخی آن ادیان است. صحنه های نقاشی شکار در غارها ، امامزاده سازی، سفرهای زیارتی، جادوگری، جن زدایی و غیره از جمله عقاید انسانهای کهن یا انسانهای امروزی و ادیان طبیعت گرای آنان بوده و هست.
باور به فالگیری از طریق وضعیت ستارهها، کوشش های کیمیاگری، کف دست خوانی، فال قهوه و غیره، حتی امروزه طرفدارانی دارد. باور به سنگهای شفابخش و انگشتر و بازوبند و گردنبند و دعاهای قرآنی، غیر از حنبه استتیک و زیباشناسی، ریشه خرافاتی دارند. کیش شخصیت و اشیاء خاص، رهبرپرستی و قهرمان دوستی، باور به صفات فرضی و فوق العاده شاه و شیخ و رهبر و مرید و مرشد، نوع دیگری از خرافات و باورهای غیرمنطقی است. عقیده به گیاهان و حیوانات خاص، به فرشته و ملائک نیز بخشی از خرافات مدرن است. اصطلاحاتی مانند چشم شور و چشم حسود و آدم و کودک خوش قدم، و جستجوی حالت و وضعیت خلسه و نشئگی در میان گروههای طرغدار عرفان بودیستی شرقی، استفاده ابزاری یا فرهنگی دارد.