میهمان این هفتۀ «چهرهها و گفتگوها»، امیرحسین گنجبخش، هرچند بر کشتیِ دانش و پژوهش ناخدائی میکند، اما در آبهای گاه پُرتلاطم و گاه خُفتۀ سیاست نیز میراند و آن یک را همواره با این دیگری همراه کرده است. اگر یافتههای علمی او در بارۀ کاربردهای درمانی فتونیک از اعتبار و توجۀ جهانی برخوردار است و دریچههای تازهای به دانش انسانی گشوده، نوشتهها و گفتههای وی در باب رویدادها و تحولات جامعۀ ایران نیز از نگرشی روشن به پهنۀ سیاست و اجتماع حکایت میکند. این گفتگو برای نخستین بار در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۸ از رادیو بینالمللی فرانسه پخش شد و اینک پادکست آن در اختیار کاربران تارنمای این رادیو قرار میگیرد.
«چهرهها و گفتگوها» امروز میزبان فیزیکدانی است که در دایرۀ بیولوژی و پزشکی پژوهش و آموزگاری میکند. او مهندس الکترونیک، دکتر در مهندسی پزشکی، پژوهشگر ارشد در موسسۀ ملی سلامت آمریکا، رئیس بخش کاربردهای بیوفتونیک در موسسۀ ملی سلامت کودک و رشد انسانی و استاد دانشگاه مریلند است.
دکتر امیرحسین گنج بخش اما، چنانکه پیش از این آمد، در کنار اینهمه، از دیرباز دستی بر آتش سیاست نیز دارد. او در روزگار دانشجوئی، چنانکه آن هنگام حال و هوای چیرۀ زمانه در دانشگاههای ایران بود، به افکار و اندیشههای چپ رادیکال کشش یافت و پس از چندی هموند سازمان پیکار شد. او هنگامی که در پی «گریز ناگزیر» از ایران به پاریس آمد به جامعۀ دفاع از حقوق بشر در ایران، که در پایتخت فرانسه پایه گذاری شده بود، پیوست و سپس همراه چند تن دیگر اتحاد جمهوری خواهان ایران را بنیاد نهاد و دیرتر همپای هماندیشانی چند، سازمان جمهوری خواهان ملی ایران را پایه گذاشت که همچنان از مسئولان آنست. او یکی از تدارک بینندگان راهبرد انتخابات آزاد برای گذار مسالمت آمیز به یک نظام دموکراتیک در ایران است و در بارۀ آن بر این باور که «اهمیت استراتژی انتخابات آزاد در خود آن نیست، بلکه در پیش شرطهای آنست که عبارتند از آزادی احزاب، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی». او تاکید میکند که «شرط گذار مسالمت آمیز، عقب کشیدن حکومت است و هیچ نمونهای در جهان وجود ندارد که اینگونه گذار بدون عقب نشستن حکومت صورت گرفته باشد». او «بزرگترین مانع توسعۀ سیاسی را نهاد ولایت فقیه و سازمانهای وابسته نظیر شورای نگهبان» میداند و یادآوری میکند که برای برگزاری انتخابات آزاد نیز، باید نخست این مانع اساسی را از سر راه برداشت.
امیرحسین گنج بخش در بارۀ پرداختنِ همزمان به کار علم و سیاست و انگیزههای خود در هر یک از این دو زمینه، «تحقیق و تدریس در حوزۀ تحصصی» خود را «مسیر کار و زندگی» خود میداند، اما بیان چگونگی افتادن در رودخانۀ سیاست را «پیچیده» میداند و میگوید بخشی از آن «شرایط در دانشگاههای آن زمان بود که حال و هوای بسیار سیاسی داشت و خواه ناخواه به آن فضا کشیده میشدید». آن هنگام، این گفتار که «حکومت شاه، حکومتی است مستبد، حکومتی است وابسته به خارجی، غیرعادلانه و غیره هر جوانی را به سمت سیاست میکشید و اتفاقی هم که روی داد این بود که دوران جوانی ما با [برآمدن] انقلاب همزمان شد و این ایده و فکر که قرار است تغییر و تحولات بزرگی در ایران به سمت مثبت رخ دهد و ایران به یک کشور بسیار قدرتمند و با عدالت و مستقل و غیره و غیره بدل شود، هیجانانگیز مینمود، اما [این تصور] بسرعت عوض شد.» او در بارۀ پایداری این کشش در خود میگوید «سیاست امری هیجان انگیز است» در مورد من، انگیزۀ پرداختن به سیاست دلبستگی به ایران است. او تاکید میکند که «وقتی مملکت خود را در موقعیت و شرایط کنونی میبینید، واقعاً باعث دل سوختن است» و نمیشود از پرداختن به آن پرهیز کرد.
امیرحسین گنج بخش در بارۀ توافق اتمی ایران که اینک به دیوار دشواریها برخورد کرده، بر این باور است که «برجام پنجرهای بود که به رغم مخالفت بسیاری نمایندگان دموکرات و جمهوری خواه در دوران اوباما گشوده شد و بخت او این بود که مخالفان دو سوم آراء لازم را برای وتو کردن تصمیم رئیس جمهوری در اختیار نداشتند». او یادآوری میکند که «آقای خامنهای از روز اول با برجام مخالف بود و قصد برهم زدن آن را نیز داشت» و هنگامی که سخن از برجام دوم به میان آمد، او «با زهرخندهای خاص خود» هشدار داد که چنین خبری نیست و «ما رفع خطر کردهایم»، زیرا هدف اساسی ایران در این زمینه دور کردن خطر جنگ بود، وگر نه «به کار خود [در حوزۀ اتمی] ادامه دادند».
امیرحسین گنج بخش میگوید آیتالله خامنهای «اینک دیگر خود را رهبر مسلمین میداند و یک ارتش متشکل از لبنانی، پاکستانی، افغانی و ایرانی بر پا کرده است و [برای تامین] آن عمق استراتژیک [مورد نظر خود در برابر] آمریکا و اسرائیل» تلاش میکند.
او بر این باور است که اگر منافع ایران در نظر باشد، برای این کشور «تنها یک راه وجود دارد و آن اینست که هر چه زودتر از سوریه خارج شود و برجام ۲ و ۳ را که جز داشتن رابطۀ معقول و منطقی با جهان و دست برداشتن از مناسبات استعماری [با برخی کشورها و گروهها] چیز دیگری نیست، بپذیرد».
از نظر امیرحسین گنج بخش سیاست کنونی مقامات ایران، «اقتصاد این کشور را ورشکسته کرده و امنیت ملی را به میزان زیادی به خطر انداخته است».
او تاکید میکند که جمهوری اسلامی ایران «به جای اینکه از نیروی انسانی و منابع زیرزمینی و موقعیت ژئوپولیتیک خود به عنوان قوی ترین کشور منطقه به نفع رشد اقتصادی و برقراری مناسبات خوب با کشورهای همسایه از جمله اسرائیل استفاده کند، آنها را به [ابزار] جنگ افروزی و ایجاد تنش و در افتادن با بزرگترین نیروی نظامی جهان تبدیل کرده است و این خود نمونۀ کاملی از دید ولی فقیه است که شهید کردن ایران برای او پیروزی است. امنیت ملی ایران، پیش از همه از سوی آقای خامنهای مورد تهدید قرار دارد».
امیرحسین گنج بخش تاکید میکند که «نه عربستان، نه اسرائیل و نه آمریکا، هیچیک دشمن ایران نیست و علی خامنهای دشمن تراشی را ابزار حفظ خود کرده است». او یادآوری میکند که برنامۀ «غنی سازی اورانیوم در ایران از آغاز نیز توجیه اقتصادی نداشت و در دورۀ جنگ با عراق به امید دست یافتن به سلاح اتمی آغاز شد» و پس از جنگ «کوشش کردند پیگیری آن را با داشتن منافع اقتصادی توجیه کنند، اما در واقع منافعی ندارد».
بگفتۀ او «قدرت ایران در دست یافتن به سلاح اتمی نیست، بلکه در حضور دولتی سه هزار ساله است که با پادشاهان خوب و بد، وزیران خوب و بد، اما همواره در آن سرزمین پا بر جا بوده و اینک عامل عمدهای که قصد نابود کردن آن را دارد، همین نهاد ولایت فقیه است».
امیرحسین گنج بخش در این گفتگو، چنان که سنت این برنامه است، به کودکی و جوانی خود نیز اشاره دارد و میگوید او «به دلیل شغل پدر که دیپلمات بود» در پاکستان به دنیا آمده و تا سه سالگی در این کشور بزرگ شده است. او تحصیلات خود را در مدرسۀ فرانسه زبان رازی در تهران انجام داده، سپس به دانشکدۀ علم و صنعت رفته و پس از آن برای ادامۀ تحصیل به فرانسه آمده است. امیرحسین گنج بخش در این گفتگو به فضای خانوادگی و فضای سیاسی آن دوران بویژه در دانشگاههای ایران اشاره دارد و به «توهمات سیاسی دوران انقلاب» نیز میپردازد.
او همچنین از طرحهای پژوهشی خود در زمینۀ «بیوفتونیکس» که استفاده از نور در پزشکی است یاد میکند و برخی از آنان را برمیشمارد.
این گفتگو را میتوانید در اینجا گوش کنید…