خاطره سپانلو از بازداشت فروغ فرخزاد به علت پخش اعلامیه جبهه ملی

دوشنبه, 25ام آذر, 1392
اندازه قلم متن

mohammad ali sepanloo

سایت ملیون ایران: جبهه ملی همواره برای آزادی و تحقق حقوق مردم مبارزه کرده و در این راه بسیاری از انسانهای فرهیخته کشور از آن پشتیبانی نموده اند. خاطره زیر از محمدعلی سپانلو شاعر و نویسنده نه تنها نشان دهنده پشتیبانی شاعره شهیر و آزاده ایران فروغ فرخزاد از تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران و پخش اعلامیه جبهه ملی در آنجاست بلکه همچنین معرف پشتیبانی مردم از دانشجویان با رساندن نان و غذا به آنان هنگام تظاهرات است.

به گزارش ایسنا محمدعلی سپانلو شاعر و نویسنده، خاطره‌ای از بازداشت دو ساعته فروغ فرخزاد روایت کرده است.

به گزارش ایسنا به نقل از ماهنامه نمایه تهران، سپانلو می‌گوید: «من خاطرات زیادی از تهران دارم که گاهی خودم را درونش حل می‌کنم و گاهی خاطرات در افکار من حل می‌شود و شاید بهتر باشد که این خاطرات با یک اسم شناخته‌شده و در لحظه منتشر شود.

اوایل دهه ۴۰ بود و ما دانشجویان جوانی بودیم در دانشگاه تهران که پس از هشت سال خاموشی که به خاطر وقایع ۲۸ مرداد اتفاق افتاد بود، ساواک هر نوع شرایط دانشجویی را یک تظاهرات سیاسی تلقی می‌کرد و هر نوع شلوغی را پلیس تهران به همراه ساواک و کماندو‌ها محاصره می‌کرد.

در‌ همان حال و احوالات بود که ما در دانشگاه تهران حضور داشتیم و حتی شب‌ها تا صبح آنجا می‌ماندیم و یادم هست که مرحوم شمشیری برای ما یک بار غذا فرستاده بود و آن هم چه غذایی؛ چلوکباب، که من خیلی هم دوست داشتم. اما پلیس آن را توقیف کرده بود ولی این مردم تهران بودند که نان می‌خریدند و از آن طرف دیوار‌ها پرت می‌کردند درون محوطه دانشگاه برای ما که شب‌ها در دانشگاه می‌ماندیم تا گرسنه نمانیم.

در همین روزگاران بود و فروغ فرخزاد که سرش همیشه برای این‌جور مسائل که باید بگویم خیلی خیلی صادقانه درد می‌کرد و دوست داشت که همیشه وسط این قیل و قال‌ها باشد، برایش این مساله به وجود آمده بود که چطور اعلامیه‌های «جبهه ملی» را که «جبهه ملی دوم» بود (و اتفاقا هنوز مصدق زنده بود) برای ما جابه‌جا کند. فروغ آن وقت‌ها یک فولکس واگن قورباغه‌ای داشت و ما که از او خواستیم یک بسته از اعلامیه‌ها را پخش کند، نه گذاشت و نه برداشت و یک‌راست رفت سمت پلیس و گارد، این اعلامیه‌ها را پخش کرد. فروغ را دستگیر کردند و بردند به پاسگاه کلانتری. کل ماجرای دستگیری فروغ دو ساعت بیشتر طول نکشید که او را آزاد کردند.
آن موقع هنوز بگیر بگیر ساواک به آن شکل‌ها نبود و مردم تازه عادت کرده بودند به تظاهرات و شلوغ‌بازی. این ماجرای دستگیری فروغ برای او شده بود یک داستان جالب و هر وقت ما را می‌دید می‌گفت: «یک بار حبس رفتیم؛ آن هم به خاطر شما».

این یک خاطره از تهران شلوغ و تازه جهنده دهه ۴۰ بود که فروغ را در بخشی از خاطرات تهران من ثبت کرد. این نکته را هم بگویم، در آن سال‌ها تهران هنوز پل هوایی نداشت اما فروغ فرخزاد را داشت. حالا تهران پل هوایی دارد اما فروغ فرخزاد را ندارد. آن موقع وقتی سر چهارراه‌ها یک تظاهرات می‌شد و جمعیتی جمع می‌شد، پلیس هم سریع با کامیون‌هایش سر و کله‌اش پیدا می‌شد. در این تهران پخش کردن اعلامیه‌های جبهه ملی توسط فروغ فرخزاد یک یادگاری از تهران دهه چهل بود که من تقدیم شما کردم.»


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۲ نظر

  1. ای کاش شاعران دهه هشتاد و نود به جای سکوت یا جریده رفتن یا به خاطره نویسی بسنده کردن، به اندازه فروغ دهه چهل ،برای آزادی اعلامیه پخش کرده بودند. البته فروغ خودش گفته بودکه آبستن کردن خط خشک زمان کار هر مسافر ی نیست.