حامد اسماعیلیون و جدل‌های حاشیه‌ای!

سه شنبه, 10ام آبان, 1401
اندازه قلم متن

هنگامه افشار

نام حامد اسماعیلیون بعد از کشته شدن مهسا امینی بین جامعه ایرانی گل کرد. وی با فراخوان ایرانیان خارج از کشور به برگزاری بی‌نظیر تظاهرات سرتاسری علیه جمهوری اسلامی، ذهن بخشی از جامعه را به جدل‌های حاشیه‌ای کشانیده است!

طول چهل‌ و سه سال گذشته، ایرانیان جلای وطن کرده صدها و هزاران تظاهرات خیابانی و میدانی علیه جمهوری آخوندی در خارج از کشور برگزار کردند؛ از گروه‌های کوچک و ریز گرفته تا نام‌های بزرگ و درشت، با تبلیغات رسانه‌ای سعی در به خیابان کشاندن ایرانیان از خانه‌ها به خیابان‌ها شدند اما هیچ کدام از نظر کمیت و کیفیت در ابعاد فراخان حامد اسماعیلیون برای تجمع نبودند!

هر چه برکثرت مهاجرین افزوده و هرچه جنایات آخوند‌ها در درون کشور گسترده‌ترمی‌شد، ایرانیان مقیم خارج از کشور، همچنان تکه‌تکه، لرزان و در جمعیت‌های قلیل تجمعات خیابانی خود را انجام می‌دادند و در ارائه، تدارک و برنامه‌ریزی صفوف عظیم خیابانی در حد دلخواه توانا نبودند که البته بحث و قضیه آوردن پرچم و نوع پرچم، پیوسته از عوامل شکاف و ترک بین گردهم‌آئی‌های اعتراضی ایرانیان برون مرز بوده است.

وضعیت چنان به سراشیبی و گونه‌ای از انفعال می‌رفت، که ایرانی از ایرانی، واخورده، ناامید و دلسرد شده بود و پیوسته به هم‌وطنش لقب بی‌عرضه، بی‌خیال، بی‌حوصله و خوش‌نشین می‌داد تا اینکه آتش زیر خاکستر با کشته شدن مهسا امینی چنان شعله کشید که زمین ایران را به لرزه در آورد و حامد اسماعیلیون که  طی دو سال سخنگوی خانواده قربانیان هواپیمای ۷۵۲ اوکراینی بود به صحنه‌ی مبارزه آمد و توانست صفوف اعتراضات خارج از کشور را در سطحی وسیع و چشم‌گیر، زیر پیام و شعارهای مشترک، برگرفته و هم‌خوان با شعارهای درون مرز و بدون تنش و نزاع در میدان، یکی بعد از دیگری برنامه‌ریزی و مدیریت کند که در پیامد، موجی از مخالفت علیه او نیز شکل گرفت!
ایران ما خاستگاه اندیشه‌های رنگارنگ و زادگاه ایدئولوژی‌های متفاوت بوده است. ذهنیت کمونیزم کارگری و حقوق حقه کارگر، در دوران سلسله ساسانیان در ایران رویید و از ایران نیز رخت برکند؛ ناگاه در اوائل قرن بیستم توسط مارکس و انگلس در اروپا و اتحاد جماهیر شوروی تولد یافت و تخم‌اش به سراسر جهان پاشیده و دگر بار به زادگاه مادری‌اش ایران بازگشت…

البته مشخص نیست ایدئولوژی‌های متفاوت در هنگامه‌ی شکل‌گیری، پرچم یا بیرق خاص خود را که معرف طرز فکر‌شان بود داشتند یا به مرور زمان و با ورق خوردن برگ‌های تاریخ، طراحی و دوخته شد؟!

بهرام مشیری محقق و تاریخ‌دان بر این باور است که امروز پس از قرن‌ها جنگ و صلح، زمان آن رسیده که  ایرانیان به جایگاه اولیه و ریشه‌ای خود باز گردند و در صورت تمایل برای آوردن بیرق‌های صنفی، عقیدتی، استانی و قبیله‌ای کنار پرچم سه رنگ شیر و خورشید که به عنوان پرچم ملی ایرانیان، قدمت قرن‌ها را دارد، بی‌نزاع و بی‌در‌گیری، شعار‌های مشترک یک‌پارچگی و آزادی برای ایران سر دهند؛ به تعریف روشن‌تر بهرام مشیری می‌گوید: اجازه ندهیم که رژیم به اهداف شیطانی خود دست یابد و با اظهارنظرهای مغالطه‌آمیز و فریب‌کارانه به الگوهایی که در عمل به وحدت و هم‌پیمانی ما می‌انجامد، انگ تجزیه‌طلبی بزند!

کنش و نقش حامد اسماعیلیون در شرایط خارق‌العاده و استثنای امروز می‌تواند با تیمی کردن همه نوع طرز فکر زیر پیامی مشترک به نفع ایرانیان درون مرز به چنین سمت و سوی ابداع‌گرانه سوق داده شود؛ یک آزمون تاریخی که حتی تصورش بر خیال ما چنگ می‌اندازد!

وی ضمن ایستادن مقابل ترکش انتقادهای شدید از جانب مخالفین‌اش، تا این مرحله از مبارزه موفق بوده است. علیرغم عدم برخورداری از پیشینه‌ی هر گونه فعالیت سیاسی، برش کار را می‌داند. خونسرد و بی‌ادعا دستجات را صلح‌آمیز کنار هم قرار می‌دهد. زیبایی کارش در هم‌سازی و نمایش بافت رنگین همه اندیشه‌های مورد نزاع و درگیر ایرانیان پراکنده در سرتاسر شهر‌های جهان بوده است. او در زمانی به  مبارزه پیوسته که هم ایرانیان مهاجر از گسیختگی عاجز و درمانده شده‌اند هم جهان ناظر ظرافت‌های یک انقلاب ویژه جهانی است نظیر، نخستین انقلاب زن در تاریخ، نخستین انقلاب نوجوانان و جوانان و انقلابی که از دل سیاه گرسنگی و دین و مذهب شعله کشیده اما فقط عطش به آزادی را سرلوحه قرار داده است!

حامد اسماعیلیون چگونه اتاق فکری دارد!؟ چرا ما و دیگران اتاق فکر نداشته باشیم! چرا به یکدیگر پیوند نخوریم؟ آیا طول چهل و‌ سه سال خارج‌‌نشینی، ما داشتن چنین شخصیتی را کنار هم‌وطنان خواهان نبودیم؟ بهره‌گیری از فردی که درد کشیده است، همسر و دخترش را در سقوط هواپیمای اوکراینی از دست داد، سخنگو و مدافع حقوق خانواده‌های داغدار در مجامع جهانی شد و بین بسیاری خوش‌نام و محترم جلوه کرد… حال که او در برهه‌ی طلایی تاریخی، با لیاقت و با نگاه ملی، صف آرایی می‌کند و  توجه‌ها را در سطح بین‌‌المللی جذب کرده، برش کار را می‌داند و می‌‌رود تا با پشتیبانی ما از این خیزش استثنایی، سیلی ویرانگر به خیمه‌‌های سیاه و شکنجه‌گر آخوندی سرازیر گردد، چرا جامعه دوپاره می‌شود و پاره‌ای سعی در تخریب و تضعیف او و مخالفت با طریق رهنمونی‌اش را دارند؟!

وضعیت بحرانی داخل ایران تا مرزی خطرناک است که مخالفت‌های سلیقه‌ای ما با یکدیگر جز سرکوب بچه‌های مبارز، محصول دیگری بار نخواهد داد! چاره‌ای نداریم جز اینکه اجازه دهیم هر کس به فراخور استعداد و انرژی‌اش کاری را که بلد است انجام دهد. با یک دست که نمی‌شود چند هندوانه برداشت!

تا حلقه در حلقه و زنجیر‌وار راستای یک هدف نکوشیم، سرنگونی رژیم سیاه و چرکین آخوندی امکان پذیر نخواهد بود رفقا! قبل از طرح هر نقشه‌ باید به اتفاق اژدهای هزار سر ایران را سرکوب کرد تا بلکه نسیم آزادی و رهایی در نفس هر ایرانی بپیچد…

از: ایران امروز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.