دهه هشتادی‌ها؛ شکست نظام تربیتی ایران به روایت مجله مجمع تشخیص

یکشنبه, 29ام آبان, 1401
اندازه قلم متن
 
نخستین تحلیل‌ها و ارزیابی‌های امنیتی و جامعه‌شناسی، حکایت از آن دارد که شکاف عمیق نسلی و شکست سیستم تعلیم و تربیت نظام، و پیوند خوردن نسل‌ نوجوان و جوان با ارزش‌های جهانی، در بروز این بحران عمیق هویتی و امنیتی موثر بوده‌اند.
نخستین تحلیل‌ها و ارزیابی‌های امنیتی و جامعه‌شناسی، حکایت از آن دارد که شکاف عمیق نسلی و شکست سیستم تعلیم و تربیت نظام، و پیوند خوردن نسل‌ نوجوان و جوان با ارزش‌های جهانی، در بروز این بحران عمیق هویتی و امنیتی موثر بوده‌اند.

انقلابی که در ایران از دو ماه پیش آغاز شده را نسل دهه هشتادی رقم زد، که بسیاری از نهاد‌های اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی نه زبان آن‌ها را می‌فهمند، و نه پیش‌بینی می‌کردند که این نسل موجد یکی از بزرگ‌ترین حرکت‌های اعتراضی در تاریخ جمهوری اسلامی شود.

مجموعه نظام، از این رفتار نسل دهه هشتاد دچار سردرگمی و گیجی شده است و دقیقا نمی‌داند با نوجوانان ۱۴ تا ۲۰ ساله چه برخوردی کند و با چه ترفند و تهدیدی آن‌ها را به خانه باز گرداند.

نخستین تحلیل‌ها و ارزیابی‌های امنیتی و جامعه‌شناسی، حکایت از آن دارد که شکاف عمیق نسلی و شکست سیستم تعلیم و تربیت نظام، و پیوند خوردن نسل‌ نوجوان و جوان با ارزش‌های جهانی، در بروز این بحران عمیق هویتی و امنیتی موثر بوده‌اند.

فصلنامه «راهبرد» وابسته به مجمع تشخیص مصلحت نظام، در تازه‌ترین شماره خود تحقیقی با عنوان «تحلیل راهبردی شایستگی‌های نظام حکمرانی آموزش‌وپرورش ایران» منتشر، و به بررسی ریشه‌های این شکست تاریخی نظام تربیتی در جمهوری اسلامی پرداخته است.

این تحقیق، مهارت‌ها و شایستگی‌‌های حکمرانی در حوزه آموزش‌و‌پرورش را در سه بخش تحلیلی، عملیاتی و سیاسی و سطوح فردی، سازمانی و سیستمی مورد مطالعه قرار داده است.

این تحقیق در بخش ​​«مهارت‌ها و شایستگی‌های تحلیلی» نوشته است در حال حاضر مدیران حوزه تعلیم و تربیت رسمی به دلیل عدم تخصص، نداشتن توانمندی‌ها و مهارت‌های مدیریت آموزشی و ضعف دانش حرفه‌ای در مساله‌یابی، انتخاب راهکارها، اجرا، پایش و ارزیابی سیاست‌های پایداری آموزش‌و‌پرورش از بینش، نگرش، صلاحیت و دانش تخصصی سیاستی و آگاهی‌های تخصصی برخوردار نیستند.

این تحقیق در حوزه قانون‌گذاری نوشته است نمایندگان مجلس فاقد دوراندیشی، انسجام و جامع‌نگری در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های آموزشی‌و‌پرورشی هستند و در بعد سازمانی هم، بن‌مایه تصمیم‌گیری‌ها در حوزه تعلیم و تربیت اغلب مبتنی بر آرزوها و آمالی است که با واقعیات فاصله دارد.

این تحقیق اضافه می‌کند که در حال حاضر، نظام تعلیم و تربیت ایران در بسیاری از حوزه‌های مرتبط با چشم‌انداز کلان آموزشی عملکرد ضعیفی دارد، چرا که در حوزه نیروی متخصص، کاردان و ماهر، با چالش‌های فراوانی مواجه است.

نداشتن تخصص کافی و لازم وزرای آموزش‌و‌پرورش در چهار دهه اخیر، کم‌توجهی به انتصاب مدیران شایسته، و نبود سیستم نظارت و پایش ضعف‌ها و رفع و رجوع آن‌ها، از مهم‌ترین مصادیق ناکارآمدی در سیستم تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی است که در این تحقیق به آن اشاره شده است.

ضعف نرم افزار‌ها و سخت افزار‌های سازمانی در بهره‌گیری از فن‌آوری اطلاعات، نداشتن اطلاعات جامع و به‌روز و سردرگرمی کارکردی، از دیگر مصادیق آشفتگی در سیستم تعلیم و تربیت نظام جمهوری اسلامی است که در این تحقیق از آن‌ها سخن به میان آمده است.

«مهارت‌ها و شایستگی‌های عملیاتی» از دیگر بخش‌های مورد توجه در این تحقیق است که به کاستی‌‌ها در ترسیم اهداف پایداری آموزش‌و‌پرورش، پیش‌بینی نکردن امکانات و الزامات مورد نیاز برای تحقق اهداف سیاستی، توان اندک در بسیج منابع انسانی، مالی و اداری در سیستم تعلیم و تربیت در ایران اشاره دارد.

این تحقیق، کمبود ۲۵۰ هزار معلم در سال ۱۴۰۰ و پیش‌بینی افزایش این آمار به ۴۵۰ هزار معلم در سال ۱۴۰۴ و نداشتن شایستگی عملیاتی تمامی نهاد‌های مرتبط با سیستم تعلیم و تربیت را، از مصادیق و کاستی‌ها در این بخش اعلام کرده است.

در بخش دیگری از این تحقیق آمده که در حال حاضر از هر سه دانش‌آموز دوره ابتدایی، یک نفر به حداقل استانداردها نمی‌رسد، یعنی خواندن و نوشتن را بلد نیست.

این تحقیق در این بخش همچنین اضافه کرده است نظام حکمرانی آموزش‌و‌پرورش در جمهوری اسلامی، در زمینه دسترسی به مناسب با مشکلاتی دست به گریبان است و با کمبود شدید بودجه و اعتبارات دست و پنجه نرم می‌کند.

چالش در ایجاد هماهنگی میان نهادهای درون‌بخشی و برون‌بخشی باعث شده که سازمان‌های سیاست‌گذار متکثری متولد شده و تقسیم کار دقیق و شرح وظایف شفافی میان آن‌ها در این حوزه تعریف نشود.

این تحقیق اضافه کرده است تعداد نهادهای تصمیم‌گیرنده آموزش‌وپرورش ایران در نگاه کلان حاکمیتی و از منظر حکمرانی خوب، نیاز به بازاندیشی و تامل دارد و راه اساسی نجات از این وضعیت آشوبناک و مشکل‌ساز کنونی، ساماندهی و کاهش این تنوع نهادهای تصمیم‌گیر، ایجاد هارمونی میان نهادهای سیاست‌گذار است.

«مهارت‌ها و شایستگی‌های سیاسی» سومین بخش مهم این تحقیق است که در آن آمده است از لحاظ شایستگی‌هایی سیاسی سطح فردی، نظام حکمرانی آموزش‌وپرورش با چالش‌ مواجه است، به طوری که افراد سیاست‌گذار تعلیم و تربیت رسمی، در زمینه برخورداری از دانش لازم و مهارت‌هایی چون شبکه‌سازی، ائتلاف‌سازی و تعامل با ذی‌نفعان، و ایجاد بستر و فضای آزاد برای گفت‌وگوی ملی درباره مشکلات تعلیم و تربیت کشور، و نظام‌مند ساختن تقاضا‌های ذی‌نفعان، به میزان کافی برخوردار نیستند.

یافته‌های این تحقیق در این بخش می‌‌گوید سطح سازمانی نظام حکمرانی آموزش‌وپرورش ایران در زمینه شایستگی‌های سیاسی، به‌ویژه در اقناع‌سازی و جلب اعتماد و مشارکت ذی‌نفعان با چالش‌های جدی مواجه است.

دهه هشتادی‌ها؛ شکست نظام تربیتی ایران به روایت مجله مجمع تشخیص

این تحقیق در بخش دیگری از مطالعات خود، یافته‌های خود را با گروهی از متخصصان و کارشناسان در میان گذاشته و نظر آن‌ها درباره نقش هر یک از این عوامل در سیستم تعلیم و تربیت را جویا شده است.

این متخصصان مهم‌ترین چالش‌ها و کاستی‌هایی شایستگی‌های نظام حکمرانی آموزش‌وپرورش ایران، به تفکیک سطوح و ابعاد و براساس اولویت و امتیاز را چنین صورت‌بندی کرده‌‌اند:

«سطح فردی- تحلیلی»: پایین بودن دانش تخصصی و مهارت‌های مدیریت آموزشی و ضعف دانش حرفه‌ای سیاست‌گذاری افراد تصمیم‌گیرنده، کوچک شمردن اهمیت نظام آموزش‌وپرورش از سوی افراد سیاست‌گذار و ضعف شایستگی‌های گوناگون سیاست‌گذاری قانون‌گذاران.

«سطح فردی- عملیاتی»: ناکارآمدی در بودجه‌ریزی و تخصیص منابع برای آموزش عمومی و تعلیم و تربیت رسمی، و ضعف در برنامه‌ریزی‌های  آموزشی به‌ویژه در حوزه تربیت نیروی انسانی.

«سطح فردی- سیاسی»: لزوم ارتقای مهارت‌های ارتباطی مدیران آموزش‌وپرورش، اهمیت مهارت‌های ارتباطی در ارائه الگوی شایستگی‌های مدیران آموزش‌وپرورش و نیاز به توسعه شایستگی‌های کارآفرینی راهبردی مدیران ارشد.

«سطح سازمانی- تحلیلی»: کم‌توجهی به شایستگی‌های حرفه‌ای در انتصاب مدیران عالی، ضعف در پردازش و سنجش اطلاعات و ترسیم چشم‌انداز‌های سیاستی بدون توجه به الزامات اجرایی و واقعیت‌‌های موجود.

«سطح سازمانی- عملیاتی»: توان اندک در اجرای اسناد تحولی و تامین آموزش‌وپرورش با کیفیت، موانع و چالش‌های دسترسی مناسب مالی، و جزنگری و بی‌توجهی به مرجعیت کارشناسی شورای عالی آموزش‌و‌پرورش.

«سطح سازمانی- سیاسی»: ضعف در جلب مشارکت متخصصان و بی‌توجهی به ایده‌ها و نظرات خبرگان آموزش‌وپرورش و عدم دخالت ذی‌نفعان در تبیین اهداف اسناد سیاستی بالادستی.

«سطح سیستمی- تحلیلی»: نداشتن نگاه بلندمدت حاکمیتی، ابهام و سردرگمی کارکردی دولت در نیل به پایداری در آموزش‌و‌پرورش، توانایی پایین در تولید داده‌های پایه‌ای سیاست‌گذاری و زمان کوتاه سیاست‌های عمومی.

«سطح سیستمی‌ـ عملیاتی»: پایین بودن مهارت‌های عملیاتی کردن سیاست‌های عمومی، ضعف مشروعیت بخشیدن به راهبردهای تنظیمی در اسناد سیاستی بالادستی و مراکز متعدد و ناهماهنگ در سیاست‌گذاری آموزش‌و‌پرورش.

«سطح سیستمی- سیاسی»: ساخت سیاسی متمرکز نهاد دولت و سیاست‌های یک‌سویه حکومت در حوزه تعلیم و تربیت رسمی و پایین بودن مهارت هماهنگ‌سازی برای اجرای قوانین.

با جمع‌بندی این یافته‌هاست که می‌توان به چرایی و چگونگی شکاف نسل‌ها از سیستم ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در جامعه ایران پی برد. شکافی که سال‌ها پیش، از در پی شکست گفتمان حکمرانی روحانیون شیعه حاکم بر ایران در همه ابعاد به خصوص تعلیم و تربیت آغاز شد و امروز، خود را در خیابان‌های ایران و در قالب ضرورت عبور از جمهوری اسلامی نشان می‌دهد. 

از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.