بهنام قلیپور
اعتراضهای ادامهدار در ایران پلیس جمهوری اسلامی را خسته کرده است
ماموران نیروی انتظامی (پلیس) که حلقه نخست سازمان سرکوب میدانی در جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند، به مرحله خستگی ناشی از ماموریتهای طولانیمدت همراه با فشارهای شدید فردی، اجتماعی و خانوادگی وارد شدهاند. آنها بیش از ۶۰ روز است در حال آمادهباشاند و برخی واحدهایشان در شهرهای مختلف پیوسته در حال سرکوب معترضاناند و اینک آثار ناکامی در خاموش کردن اعتراضها، بهتدریج در عملکرد و کارایی این نیروها نمایان شده است.
علیرضا ادیانی، نماینده علی خامنهای در فراجا، بهتازگی در این باره گفت: «نیروهای انتظامی که در صحنهاند، از چند نظر تحت فشار قرار دارند.» به گفته ادیانی، «این نیروها از نظر معیشتی مانند همه مردم، مشکلاتی دارند. برخی هم به این نیرو زخمزبان میزنند. آنها بیخوابی دارند و در این روزها تلاشی مضاعف میکنند».
علیرضا پناهیان، یکی از سخنرانان برنامههای بیت رهبر جمهوری اسلامی، هم از زاویهای دیگر به نقد و بررسی عملکرد ماشین سرکوب نظام پرداخت و از ناهماهنگی میان اجزای آن انتقاد کرد. او از اینکه در ردههای پایینتر از رهبر، «بین نیروهای انقلابی هماهنگی نیست و برای برنامهریزی و فرماندهی، مرکز مشترک وجود ندارد»، اظهار تاسف کرد. پناهیان در سخنان خود، خطاب به آن دسته از نیروهای حامی جمهوری اسلامی که میگویند در شرایط حاضر نمیخواهند وارد میدان شوند و تیر بخورند و شهید شوند، گفت: «تو به خدا ایمان نداری! والا اگر ایمان داشته باشی، میگویی تا مرگ من فرا نرسیده باشد، گلوله نمیخورم.»
این اظهارات در کنار پیام محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، به نیروهای بسیج، از آغاز دور تازهای از سازماندهی نیروهای سرکوب در جمهوری اسلامی خبر میدهد. باقری در پیام خود که به بهانه فرا رسیدن هفته «بسیج» منتشر کرد، از بسیجیان بابت سرکوب اعتراضها قدردانی به عمل آورد.
نیروهای بسیج که چندی است به آنها «همیاران پلیس» گفته میشود، سالها است که در کنار نیروهای یگان ویژه، در سرکوب اعتراضها شرکت دارند. بخشی از لباسشخصیها و نیروهای ناشناس حاضر در میدان سرکوب هم جزئی از سازمان بسیج محسوب میشوند.
ماشین سرکوب میدانی جمهوری اسلامی را چهار دسته نیرو شامل نیروهای رسمی سپاه و نیروی انتظامی، نیروهای نیمهرسمی بسیج و نیروهای غیررسمی یا گمنام لباسشخصی تشکیل میدهند. البته در پارهای موارد، حضور بخشی از نیروهای ارتش هم در کنار این نیروها، گزارش شده است.
نیروی انتظامی
در این میان، نیروی انتظامی با دو نیروی یگان ویژه و پلیس شهری، در راس این ماشین میدانی سرکوب قرار دارد که اعضای آن را کسانی تشکیل میدهند که در ازای دریافت پول، مامور سرکوب اعتراضها شدهاند. محدودیتهای قانونی، سازمانی و تشکیلاتی این نیروها در مقایسه با سایر نیروهای حاضر در میدان، تجهیزات سنگین فردی، طولانی بودن مدت زمان ماموریت و در صف اول رویارویی با معترضان قرار داشتن، در کنار بسیاری از عوامل ریز و درشت جغرافیایی و فردی و روانی، از جمله عواملیاند که فرسودگی شغلی این نیروها را به دنبال داشتهاند.
نتایج یک تحقیق درباره نیروی انتظامی استان کردستان که در حال حاضر با همکاری سایر اجزای سازمان سرکوب در حال کشتار معترضان در شهرهای مختلف این استان است، نشان میدهد نیروهای یگان ویژه پلیس این استان با مشکلات فردی و خانوادگی مواجهاند و داوری مردم در نحوه اجرای ماموریت آنها تاثیر میگذارد. آنها گفتهاند از اینکه در برخی موارد حمایت فرماندهان و مقامهای بالادستی خود را ندارند، رنج میبرند و در سازمان خود، وجود تبعیض را حس میکنند.
نتایج یک تحقیق دیگر که بهتازگی در فصلنامه پژوهشها و سیاستهای اقتصادی منتشر شد، نشان میدهد پول در تقویت انگیزه نیروهای پلیس برای سرکوب نقش مهمی بازی میکند و میتواند به کاهش فرسودگیها، خستگی و ناامیدی این نیرو کمک کند.
بر اساس این تحقیق، شدت سرکوب معترضان با درآمد نیروهای سرکوب به خصوص نیروی انتظامی رابطه مستقیم دارد و این نیروها زمانی که از درآمد خود راضی باشند، برای سرکوب مردم معترض آمادگی بیشتری دارند و احتمال سرپیچی آنان از فرمان مافوق، در زمانی که از درآمد خود ناراضیاند، بیشتر است.
از آنجا که سرکوب، مهمترین وظیفه نیروهای پلیس و یگان ویژه است، رضایتمندی و تامین مالی در آن نقش مهمی دارد و هرگونه خلل میتواند در کیفیت ماموریت آنها تاثیر منفی بگذارد. شرایط جغرافیایی، مدت زمان اعتراضها، گستردگی و پراکندگی و جنسیت معترضان، علت بروز اعتراضها و قدرت و ابتکارعمل معترضان در کنار مجموعه عوامل فردی و میدانی و روانی، از دیگر شاخصهای تاثیرگذار بر رفتار نخستین حلقه سرکوب میدانی در جمهوری اسلامی برشمرده شدند.
نتایج تمام تحقیقاتی که نهادهای مطالعاتی این سالها درباره یگان ویژه، ماموریتها، محدودیتها و ساختار درونی آن منتشر کردهاند، نشان میدهد این نیروها برخلاف تصوری که از آنها در افکار عمومی شکل گرفته است، بهشدت در معرض انواع آسیبها و فشارها و فروپاشیهای روحی و روانی قرار دارند.
سپاه
آسیبپذیری بالای نیروی انتظامی با وجود پوستاندازی عمیقی که بعد از سال ۱۳۸۸، با هدف تقویت بخش سرکوب پلیس رخ داد، در جریان خیزش سراسری اخیر مردم ایران یک بار دیگر آشکار شد و ضرورت استفاده بیشتر از نیروهای سپاه پاسداران، بسیج و لباسشخصیها را برای نظام دوچندان کرد.
این سه نیروی کمکی در ساختار ماشین سرکوب، نیروهای رسمی و نیمهرسمی و غیررسمی و حتی گمنامی محسوب میشوند که در سرکوبها، اختیارات بیشتر و مصونیتهایی نانوشته دارند که دست آنها را برای اعمال شدیدترین برخوردها باز میگذارد.
گردانهای مختلفی که سپاه پاسداران برای سرکوب اعتراضهای شهری در این سالها سازماندهی کرده، از جمله این نیروها است که مشهورترین آن گردان «امام علی» نام دارد و اعضایش در این زمینه، آموزشهای تخصصی دیدهاند.
بسیج
نیروهای بسیج هم زیرنظر سپاه پاسداران عمل میکنند و بخش نیمهرسمی سازمان سرکوب جمهوری اسلامی را تشکیل میدهند. آنها به طور معمول، در دو پوشش نظامی و لباسشخصی سازماندهی و وارد میدان میشوند و یک فرمانده واحد نیز در محل استقرار آنها را هدایت میکند. بسیجیها معمولا مستقل اما هماهنگ با نیروی انتظامی عمل میکنند و بخش قابل توجهی از کشتار معترضان در ایران را این نیروها مرتکب شدهاند. سپاه پاسداران و سایر نهادهای حاکمیتی هم از آنها حمایت میکنند و در صورت کشته شدن، «شهید» محسوب میشوند و برایشان حسابی تبلیغ میشود.
حضور نیروهای بسیج در میدان سرکوب برخلاف پلیس و یگان ویژه، اجباری نیست و آنها ساعات کار روشن و مشخصی ندارند. تجهیزات فردی و پیشرفتهای هم در اختیارشان نیست و بخشی از آنها تنها با شستوشویی مغزی راهی این میدان میشوند و بابت کشتار و سرکوب پولی دریافت نمیکنند. نیروهای بسیج ایدئولوژیکترین نیروی میدانی سرکوب در جمهوری اسلامیاند و با کمترین امکانات زرهی، اما مسلح به سلاح جنگ شهری، وارد میدان میشود و سهلتر از پلیس کشتار میکنند.
این نیروها ذیل مجموعه سپاه پاسداران تعریف میشوند و به آنها نیروهای «بسیج محلی یا عادی» هم گفته میشود. درون سازمان بسیج، عضویت و سطح و نحوه همکاریها دارای طبقهبندی خاصی است.
لباسشخصیها
لباس شخصیها را مجموعهای از نیروهای هیئتهای مذهبی و سازمانها و نهادهای حاکمیتی و انقلابی تشکیل میدهند که به فراخور مسئولیتی که دارند، میتوانند مسلح هم باشند. آنها به واسطه مسلح بودن و روابط فردی با سایر بخشهای سازمان سرکوب، میتوانند بهراحتی به نیروهای میدانی سرکوبگر اضافه شوند و به تشخیص خود مردم را سرکوب کنند.
گمنامترین بخش سازمان سرکوب جمهوری اسلامی را همین نیروها تشکیل میدهند که چند ساعتی در میدان سرکوب حاضر و بسیاری از آنها بیآنکه رسما با نهاد، سازمان یا تشکیلاتی هماهنگ باشند، به تشخیص خود وارد عمل میشوند و در کشتارها، با خیالی امن و راحت نقش ایفا میکنند.
در میان لباس شخصیها، مجموعهای از لاتها و اراذلواوباش هر شهری هم سازماندهی شدهاند که مسئولیت آنها را سپاه پاسداران و سازمان بسیج برعهده دارد. فرماندهان سپاه پیشتر در اینباره با افتخار اطلاعرسانی کرده و آن را جزئی از موفقیتهای خود برشمردهاند.
این چهار نیروی پای کار سرکوبها در نظام جمهوری اسلامی حالا با گذشت بیش از ۶۰ روز از آغاز اعتراضها دچار خستگی، فرسودگی و اختلاف و ناامیدی شدهاند و مجموعه اقدامهای تشویقی و حمایتی صورتگرفته هم نتوانسته است به کارامدی آنها برای مقابله با تشدید و خاموش کردن کامل اعتراضها کمکی کند.
از: ایندیپندنت