پیروزی رنسانس انقلابی ایران و تحقق دموکراسی از جمله مشروط است به جلب هرچه وسیع تر مردم به جنبش و فهم آن که هر کس امروز میخواهد به اندازه ظرفیت خود در کنار جنبش علیه رژیم مبارزه کند، صرفنظر از گذشتهاش و اشتباهات و لغزشها و حتی همراهی گذشتهاش با رژیم حاکم مورد استقبال قرار گیرد. چرا که بدون چنین فرهنگ مدارا و عاقلانهای هرگز جنبش اعتراضی علیه رژیم به قدر کافی فربه و نیرومند نخواهد شد. و تا زمانی که جنبش سراسری کنونی، تودههای میلیونی را به خود جلب نکند سرکوب آن هزینه کمتری به رژیم تحمیل میکند و در ارگانهای سرکوب شکافی که به فروپاشی منجر شود پدید نمیآید.
بدون فرهنگ مدارا و شعارها و ادبیات خاص آن، بخش خاکستری و مردد مردم و نیز کسانی که در گذشته کنار رژیم بودهاند، اما امروز دل و جانشان با جنبش اعتراضی است اکثرا در تردید و انفعال باقی میمانند و این به نفع تروریسم حاکم است. شوربختانه و بدبختانه در این جنبش سراسری امید بخش، کسانی که تعدادشان هم کم نیست رویکردی تنگ نظرانه، دفعی و حتی چماقدارانه نسبت به آنهائی که به اندازه خودشان رادیکال نیستند و یا لغزشی از آنان سر زده، دارند. و خیلی راحت به دشنام و طرد و دفع متوسل میشوند. و از این طریق در زمین رژیم بازی میکنند چرا که باعث تفرقه و تضعیف جنبش میشوند.
برای نمونه برخورد با خانم گوگوش که خود از قربانیان سرشناس رژیم و از هنرمندان محبوب مردم ایران است برخوردی تفرقه آمیز و شرم آور بود. فرض کنیم که او خطا کرده و در شرایطی که ملت ایران داغدار است کنسرت خود را در استرالیا لغو نکرده. او را “بی شرف” نامیدن و نسبت دادن واژه هایی که شایسته رژیم است به هنرمندی مثل گوگوش نه فقط کمکی به جنبش انقلابی کنونی نمیکند، بلکه به آن آسیب میرساند، و بسیاری از مردمی که به این هنرمند علاقه مندند از جنبش نومید میکند.
یک نمونه بسیار مهم دیگر چگونگی برخورد با تیم ملی فوتبال است. بله عدهای از افراد این تیم زیر فشار رژیم وادادند و با رئیس جمهور رژیم جنایتکار ملاقات کردند که طبعا کار بسیار زشتی کردند و باید هم محکوم شود. اما اولا اینها همه افراد تیم ملی نبودند، ثانیا در این تیم افرادی مثل سردار آزمون عضویت دارند که از آغاز قاطعانه در کنار مردم ایستادهاند، ثالثا در نخستین مسابقه تیم ملی که با انگلیس برگزار شد اکثریت قریب به اتفاق اعضای تیم ملی از خواندن سرود جمهوری اسلامی امتناع کردند، ثالثا احسان حاج صفی در مصاحبهاش که از طرف همه تیم صحبت کرد سخنان خود را با “به نام خدای رنگین کمان” که اشاره به کیان پیرفلک کودک کشته شده بود آغاز کرد و گفت که ما در کنار مردم و در کنار خانوادههای داغدیده هستیم.
رضائیان که دومین گل ایران را به تیم ولز زد اعلام کرد آن گل را به مردم ایران بویژه خانوادههای اخیرا رنج دیده تقدیم میکند، با این همه عدهای با فحاشی و “بی شرف” نامیدن تیم ملی و برخوردهای دفعی به انفعال و تفرقه در میان مردم کمک کردند، و عملا تیم ملی را تیم جمهوری اسلامی خواندند و رژیم مستاصل هم به خوبی از آن بهره برداری کرد. در صورتی که میتوانستند پس از مصاحبه احسان حاج صفی شیوه مدارا نسبت به تیم ملی اتخاذ کنند و یا حداقل در این باره سکوت کنند. تیم ملی فوتبال ایران تیم جمهوری اسلامی نیست، هرچند کسانی در میان آنان همراه با جنبش مردم نباشند.
و یا مثلا برخورد بسیار زننده با خانم گل شیفته فراهانی از جانب فردی متعصب بخاطر سخنانی که در مورد پرچم گفته بود که به نظر من هم صحبتهای خانم گل شیفته فراهانی درست نبود.
با خانم مسیح علی نژاد نیز برخی برخوردهای خصمانه میکنند و از کاه اشتباه او کوه میسازند. این برخوردها انرژیها را که باید تماما علیه تروریسم حاکم به کار گرفته شود تلف میکند و بسیاری را از جنبش اعتراضی نومید میکند. مثالها در این باره کم نیست. و به اعتقاد من حتی جاسوسان رژیم نیز میکوشند به این گونه گرایشهای جاهلانه و ناخردمندانه در جنبش آزادیخواهانه که باید سمبل فرهنگ مدارا و نمونه تلاش برای از میان بردن تفرقهها و سوء تفاهمها به سوی اتحاد ملی باشد دامن بزنند.
ما نه تنها نباید کسانی که هیچ سنخیتی با رژیم نداشته و ندارند، بخاطر لغزشهای آنان و سوء تفاهماتی که پیش میآید به برخوردهای توهین آمیز متوسل شویم بلکه باید همان گونه که اشاره رفت برای هر کس که تا دیروز با رژیم بوده و امروز با پشیمانی به سوی جنبش مردم میآید نیز فرش قرمز پهن کنیم، ما باید کاری کنیم که افراد مردد و همکاران پشیمان رژیم که هزاران هزار ایرانی را تشکیل میدهند یا به سوی جنبش بیایند و یا دست کم بیطرفی اختیار کنند، ما باید از فرهنگ مبتذل دشنام گویی دوری کنیم و همواره با نگرش مدارا برخورد کنیم که رژیم هرچه منزوی تر شود و در بدنه نیروهای سرکوب شکاف ایجاد شود. ما باید با ایمان به فرهنگ مدارا و اتخاذ روشهای جذاب و جلب کننده از هرگونه انتقام گیری و تحقیر بری باشیم تا پشیمان شدگان را به مبارزه با رژیم تروریستی حاکم و به سوی این جنبش جلب کنیم. ما بدون چنین فرهنگی و چنین نگرشی چگونه میتوانیم رژیم تا دندان مسلح جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم؟ فراموش نکنیم که “بی شرف”، “خائن” و همه واژه هایی در این سطح فقط شایسته رژیم مذهبی حاکم و مزدوران آدم کش آن است.
و اگر از این گونه واژهها و روشها بر علیه ایرانیان با هر لغزشی که از آنان سرزده باشد، استفاده کنیم ظرفیت و اعتبار جنبش را خدشه دار میکنیم و این مطلقا بازی در زمین رژیم و به سود رژیم است. و مرز میان تروریسم حاکم بر کشور را با بخش خاکستری، مردد، و همه آنانی که در مراحل مختلف جنبش به این نتیجه میرسند که باید حساب خود را از رژیم جدا کنند، مخدوش میکند.
از: گویا