بیشک نمونههای اخلاقمداری در گوشه و کنار ایران کم نیستند و همانطور که گفته شد، هر کدام میتواند محرک توجه عمومی به اخلاق و انجام رفتارهای مسئولانه در بین عموم مردم باشد.
شاید بیراه نباشد اگر ادعا شود که برای خیلی از ما ایرانیها و لااقل برای بسیاری که در دهههای ۵۰ و ۶۰ به دبستان میرفتند، درک مفهوم «مسئولیت نسبت به همنوع»با نام ریزعلی خواجوی، دهقان فداکار آذری گره خورده است. مردی که با برافروختن مشعلی که از پیراهنش ساخته بود، جان مسافران قطاری را نجات داد. این داستان از کتاب درسی نسل جدید حذف شد، همچنان که شواهد از روح باختن اخلاقگرایی در جامعه خبر میدهد. اینکه چه شد که روزمرگیهای بزرگسالیمان از ستایش دهقان فداکار و نکوهش چوپان دروغگو تهی شد و به کودکانههای دیروزمان پیوست، حتما مستلزم بحث چندوجهی و پیچیدهای درباب عوامل موثر بر زوال اخلاق مسئولانه در جامعه است و از حوصله این متن خارج است. ضمن اینکه به نظر میرسد پرداختن به اینکه چگونه میتوان و باید بارقههای اخلاقی را به عرصه عمومی کشاند، ضروریتر باشد.
هفته گذشته گزارش رفتار انسان دوستانه معلم دبستان شیخ شلتوت مریوان، محمد علی محمدیان، از طریق طرح در شبکههای اجتماعی به محافل رسانهای راه یافت. معلمی که میتوانست بیتفاوت از کنار شاگرد بیمارش بگذرد، نوعدوستی را انتخاب کرد. تحت تاثیر قرار گرفتن عرصه عمومی چنان قوت گرفت که مسئولان را هم به نوعی درگیر ماجرا ساخت و این تاثیر همگانی بسیار بیشتر از رسالت یک معلم کردستانی میتواند باشد. داستانی مشابه از توجه عمومی به اخلاق ماه پیش و به واسطه رفتار زیست محیطی مسئولانه نوروز حیدری، دامدار لرستانی اتفاق افتاد، جوانی که از کشتن پلنگی که دهها راس از دامهایش را دریده بود با وجود امکان انتقام، امتناع کرد. معلم مریوانی و دامدار لرستانی بهسان دهقان فداکار آذری، آدمهای معمولی این جامعهاند که درس انسانیت و نوعدوستی میدهند. راهی فرارو قرار میدهند که از ایمان و عدالتی که بهواسطه متون و آموزههای مقدس اسلامی میدانیم و گاها عمل نمیکنیم، سرشار است. مشعلی که هر کدام از این آدمها بر افروختند، میتواند مسافران زیادی را در قطار زندگی این سرزمین از خشونت طلبی، علاقه مفرط به جستوجو در زندگی محرمانه اشخاص، توهین و تمسخر قومیتها، افغانیها و صفحه اجتماعی لیونل مسی حتی، نجات دهد.
بیشک نمونههای اخلاقمداری در گوشه و کنار ایران کم نیستند و همانطور که گفته شد، هر کدام میتواند محرک توجه عمومی به اخلاق و انجام رفتارهای مسئولانه در بین عموم مردم باشد. کار سختی نیست که از عمل هر انسان مسئول این چنینی، محور یک داستان برای درج در کتاب درسی کودکان، سوژه یک فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی، تندیسی در میدان یا بیلبوردی در یک شهر بسازیم. بنابراین اگر مکانیسمهای لازم را برای الگوسازی از آدمهای مشهور نداریم و همچنان سعی میکنیم قباحت قلیان کشیدن ورزشکاران تیم ملی را با هزار ترفند، معمول نشان دهیم، میتوانیم به برجسته ساختن کنشهای اخلاقمدار امثال محمدعلی محمدیان و نوروز حیدری همت گماریم. شاید این وجهی مهم از مسئولیت رسانهها باشد که مردم را با سوی دیگر گفتمان عمومی، یعنی اخلاق آشنا سازند. تنها جامعهای که در گفتمان مردم کوچه و بازارش به جای بلوتوث کردن عکسها و ویدئوهای شخصی افراد، لبخند دانشآموز مریوانی و ویدئوی تاخت و تاز پلنگ ایرانی به اشتراک گذاشته شود، میتواند به همگانی شدن رفتارهای مسئولانه امید داشته باشد.
سحر جعفرصالحی، پژوهشگر
از: قانون