حمله شیمیایی اسلامِ سیاسی به مدارس دخترانه و دانشگاه‌ها!

چهارشنبه, 10ام اسفند, 1401
اندازه قلم متن

01_keshtgar.jpg

زیتون – علی کشتگر

دانش آموزان دختر و دانشجویان را هر روز مسموم می‌کنند و هیچ‌کس هم پاسخگو نیست!

نه دولت نه بیدادگاه قضایی نه دستگاه‌های اطلاعاتی و نه مجلس فرمایشی اسلامی و نه بیت رهبر! هیچ‌کس خود را پاسخگو نمی‌داند، اما همه سردرگم‌اند و نمی‌دانند چگونه قدرت جهنمی خود را در برابر مردمی که عزم براندازی حکومت اسلامی را دارند و دیگر تروریسم آنها را مرعوب نمی‌کند حفظ کنند.

همه آنان ناتوان و نظاره‌گر ترک خوردن بدنه کشتی سرگردان اسلام سیاسی هستند و درعین حال همه در پنهان کردن دست جنایتکاران از افکار عمومی برانگیخته شده ایرانیان شریکند. اگر می‌توانستند با کشتن یک میلیون نفر رژیم را حفظ کنند در انجام چنین جنایتی تردید نمی‌کردند.

اما مردم در برابر تروریسم و کشتار مصونیت پیدا کرده‌اند و این پایان حیات رژیمی است که بر ارعاب و آدم‌کشی تکیه دارد.

تاکنون بیش از هزار دانش آموز مدارس دخترانه و در خلال دو روز گذشته صدها دانشجو به مسمومیت های شیمیایی مبتلا شده‌اند. رژیمی که در دستگیری و کشتار معترضان یک‌دنیا تجربه دارد، در شناخت هویت آمران و عاملان این جنایات خود را ناتوان معرفی می‌کند. چرا چنین می‌کند؟ پاسخ این پرسش را همه ایرانیان می‌دانند، اما باید کاری کنیم که جهانیان نیز پاسخ این پرسش را بدانند.

وقتی سردسته باند تروریستی حاکم یعنی شخص خامنه‌ای در قبال این جنایات زنجیره‌ای ساکت است در حالی که درباره مسائلی بسیار کوچک و جزیی اظهارنظر و دخالت می‌کند؛ وقتی که سایر سران رژیم حاضر از پرونده اسیدپاشی تا امروز حاضر به معرفی این جنایتکاران نیستند؛ وقتی دستگاه قضایی و پستوهای اطلاعاتی رژیم و بیت اعضای مجلس خبرگان پناهگاه این تروریست‌ها هستند؛ باید گفت که همه جناح‌ها و سران رژیم در این جنایت مسوولیت دارند و سهیم‌اند.

اما این اقدامات تروریستی که برای مرعوب کردن جامعه در روزهای گذشته مدام ادامه داشته قطعا از جانب مردم بی پاسخ نمی‌ماند. مردم از این شیوه‌ها، نه مرعوب که خشمگین‌تر و برای سرنگونی بساط رژیم اسلامی مصمم‌تر می‌شوند. عقل آمران این جنگ شیمیائی باید خیلی گرد باشد که تصور کنند به این وسیله جنبش مخالفت با حجاب اجباری را مرعوب و یا دختران را همچون حکومت طالبان خانه‌نشین می‌کنند. این جنایات جنبش تاریخی «زن زندگی آزادی» و ائتلاف ایرانیان علیه رژیم را بیش از پیش گسترده‌تر و محکم‌تر می‌کند.

تجربه نشان داده است که دستگاه قضایی و دستگاه‌های عریض و طویل اطلاعاتی رژیم کاملا از هویت آمران و عاملان این اعمال ضد بشری آگاهند. اما از آنجا که هم آمران و هم عاملان پاره‌تن رژیم هستند معرفی و مجازات آن‌ها ممکن نیست. وقتی مجبور شوند خواهند گفت این جنایات کار «دشمن» است اما دشمن ملت ایران «تروریسم اسلامی حاکم» است و نه آمریکا و اسرائیل.

فعالان سیاسی، نهادهای حقوق بشری، روزنامه‌نگاران شرافتمند و به‌طور کلی مردم ایران باید صدای خود را علیه این جنایات اسلام سیاسی بلند کنند که قطعا خواهند کرد.

اما چرا سران اصلاح‌طلب از خامنه‌ای نمی‌خواهند که این جنایات را محکوم کند؟ چرا از وزارت اطلاعات و بیدا‌گاه‌های قضایی نمی‌خواهند که هویت جنایتکاران را بر مردم معلوم کنند؟ چرا آیات عظام و مراجعی که مدتها است مرجع نیستند، در برابر این جنایات ساکتند؟ اصوصلا آیا کسی در میان آنان هست که مخالف این جنایات باشد؟ زمان زمان برخاستن علیه این شیوه‌های تروریستی جدید و فشار بر رژیم برای معرفی و مجازات جنایتکاران است. این فشار رژیم را مستاصل‌تر و شکاف‌های آن را عمیق‌تر می‌کند. این نمایش تهوع‌آور نیز نشانه آن است که کنترل امور در رژیم در دست هیچ مرکز و نهادی نیست و شیرازه رژیم در حال از هم‌گسیختگی است. این مسموم‌کردن‌های زنجیره‌ای نشانه آن است که محافل و جناح‌های رژیم برای نجات جمهوری اسلامی هرکس به ابتکار خود و با استفاده از تعبیر معروف خامنه‌ای، آتش به اختیار، به همان‌ کاری که درست می‌داند عمل می‌کند. تردید نکنیم که این جنایت به تنهایی نشانه بارز استیصال و فروپاشی است.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.