رهبران حکومت ایران به چهارشنبهسوری میتازند و آن را مراسمی «خرافی» میدانند
این روزها که تنگناهای اقتصادی و مشکلات اجتماعی رنج ایرانیان را افزون کرده است، هنوز هم بسیاری از مردم این دیار امیدوارند تا با پریدن از روی آتش، سرخی آن را به امانت بگیرند و از آتش سختیها به سلامت عبور کنند.
در ایران باستان، آتش مظهر پاکی و راستی و گذر از آن به معنای رهایی از هرگونه آلودگی و ناپاکی بود. آنان برای گشایش گرههای زندگی خود به فرشته نگهبان آتش که در زبان فارسی به نام «آذر» معروف است، پناه میبرند و برای خشنودی او، در آتشدانها و آتشکدهها چوبهای خوشبو میسوزاندند. نیاکان ما در ایران باستان بر این باور بودند که نوروز را باید پاک و بیآلایش آغاز کرد. به همین سبب از روزها قبل، زدودن ناراستیها از محیط زندگی و ذهن و روح خود را آغاز میکردند.
سنت زدودن ناپاکیها از محیط زندگی «خانهتکانی» بود و رسم رهایی روح و ذهن از گرهها و ناپاکیها «چهارشنبهسوری» شد. از آنجا که مظهر پاکی در ایران باستان آتش بود، ایرانیان برای رسیدن به مرحله پاکی، گذر از آتش را برگزیدند؛ همچون سیاوش که به سلامت از میان آتش گذشت.
به گواهی منابع تاریخی، این جشن در ایران باستان در روزهای آخر زمستان برگزار میشد ولی روز مشخصی نداشت؛ اما پس از ورود اسلام به ایران، به روزهای چهارشنبه موکول شد که از نظر اعراب روزی نحس بود.
کهنترین منبع تاریخی که به جشن آتش افروختن پایان سال در ایران باستان اشاره کرده، کتاب «تاریخ بخارا» اثر ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی است؛ در این کتاب، این جشن «شب سوری» نام دارد و به روز چهارشنبه اشارهای نشده است؛ اما حکیم ابوالقاسم فردوسی آنجا که نبرد بهرام چوبین با پسر ساوهشاه را شرح میدهد، به موعد برگزاری این جشن در روز چهارشنبه اشاره میکند و میسراید:
بشد چارشنبه هم از بامداد/ بدان باغ کامروز باشیم شاد
ببردند پرمایه گستردنی/ می و رود و رامشگر و خوردنی
ز جیحون همی آتش افروختند/ زمین و هوا ار همیسوختند
سور در زبان فارسی دو معنا دارد؛ جشن و سرخ؛ که هر دو معنی در «چهارشنبهسوری» کاربرد دارند. چه آن را «چهارشنبه سرخ» بدانیم چه «جشن چهارشنبه» هر دو گذر از مرحلهای به مرحلهای دیگر همراه با کامروایی و سرور را تداعی میکنند.
چهارشنبهسوری از غروب آخرین سهشنبه اسفندماه شروع میشود و تا ساعات اولیه بامداد آخرین چهارشنبه سال ادامه دارد. این سنت باستانی علاوه بر برافروختن آتش و پریدن از روی آن، آداب دیگری هم دارد؛ ایرانیان هنگام پریدن از روی آتش زردی خود را به آن میسپارند و به جایش سرخی میگیرند تا از شر ناپاکی، بیماری و مشکلات خلاص شوند.
چهارشنبهسوری در مناطق مختلف ایران، آداب و رسوم خاص و متفاوتی دارد که مختص مردم آن دیار است؛ اما برخی رسمهای این مناسبت مثل فالگوش ایستادن و قاشقزنی در میان همه اقوام یکسان رایجاند.
تمام این رسمها و سنتها که از ایران باستان به یادگار ماندهاند، نماد امید ایرانیان به از راه رسیدن روزهایی نیکو به شمار میروند. روزهایی که در آن از رنج، بیماری و گرسنگی خبری نیست و آدمیان به صلح و شادی کنار هم زندگی میکنند و در کاسه یکدیگر نقلونبات میریزند.
آنچه سنتهایی مثل چهارشنبهسوری را تا امروز زنده نگه داشته، همین امید وصفناپذیر ایرانیان به باز شدن گرهها است. شاید برای همین است که رهبران حکومت ایران همچون اقوامی که چهارشنبه را نحس میدانستند، به این مناسبت میتازند. عناد آنان با سنتهای باستانی چهارشنبهسوری از سخنانشان آشکار است؛ از مرتضی مطهری که آن را «مراسم احمقها» خواند تا مکارم شیرازی که ادعای «حرام» و «خرافه» بودن این جشن را مطرح کرد. احمد خاتمی هم پیشتر گفته بود دشمنان میخواهند با پررنگ کردن چهارشنبهسوری مراسم مذهبی را در ایران کمرنگ کنند.
با این حال در سوی دیگر این ادعاها مردم ایراناند که با وجود همه ناملایمات، همواره سنتهای باستانی دیار خود را پاس داشتهاند؛ آنها زردی خود را به آتش میسپارند و به قول حافظ شیرازی باور دارند که «چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند».
از: ایندیپندنت