نظام جمهوری اسلامی دیر یا زود از بین خواهد رفت

جمعه, 26ام خرداد, 1391
اندازه قلم متن

نیکلاس کریستف، یکی از خبرنگاران روزنامه «نیویورک تایمز» که به تازگی از سفری به ایران بازگشته مشاهدات خود را در قالب سلسله مقالاتی همراه با تصاویر ویدیویی منتشر کرده است. متن زیر فشرده ای از بخش اول این سلسله مقالات است.

سفر دو هزار و ۸۰۰ کیلومتری من در سراسر ایران با اظهار علاقه شدید برخی از ایرانیان نسبت به آمریکا آغاز شد و این دیدگاه قدیمی من را تایید کرد که مردم عادی ایران احتمالا بیشترین طرفداران و دوستداران آمریکا در منطقه خاورمیانه هستند.

در مرکز شهر مذهبی مشهد یک افسر سابق ارتش که اکنون مغازه لباس فروشی دارد با اشتیاق از علاقه اش به آمریکا می گفت. با وجودی که تحریم های آمریکا علیه ایران بر وضعیت کسب و کار وی نیز تاثیر بدی داشته می گفت که مقصر آمریکا نیست بلکه رهبران ایران را مسئول این وضعیت می داند.

البته این دیدگاه عمومی در میان مردم ایران نیست. بسیاری از ایرانیان به خصوص ساکنان شهرهای کوچک و روستاها به شدت از حکومت ایران دفاع کرده و با آنچه تجاوز گری آمریکا می خوانند مخالف اند. اما با وجود همه پیچیدگی ها در مناسبات ایران و آمریکا و سابقه دشمنی دو حکومت طی چند دهه اخیر، نکته جالب در مورد مردم ایران این است که به محض اینکه متوجه می شوند من آمریکایی هستم برخورد آنها صمیمی تر می شود.
به نسبت سفر قبلی ام به ایران در سال ۲۰۰۴ میزان نارضایتی مردم به خصوص در مورد اوضاع بد اقتصادی که تا حدی محصول تحریم های خارجی است، شدیدتر شده است. این تحریم ها فشار بسیار زیادی به مردم عادی وارد می کند ولی در کمال تعجب درصد چشمگیری از مردم حکومت ایران را مسئول این مشکلات می دانند.
نیکلای کریستف، خبرنگار نیویورک تایمز

در مسیر مسافرت خود بارها و بارها شعارهای مرگ بر آمریکا را بر در و دیوارها دیدیم ولی در عین حال به خاطر دعوت های مکرر مردم برای رفتن به منزل آنها و به طور کلی مهمانوازی آنها سفر ما طولانی تر شد. در بخش کنترل قبل از پرواز از تهران به مشهد یک مامور سپاه به آرام به ما گفت: «قاعدتا اجازه نمی دهیم که مسافران با خودشان باطری به داخل هواپیما ببرند ولی چون شما خارجی هستید استثنا قایل می شویم».

دولت ایران به من یک ویزای خبرنگاری بسیار استثنایی داد. علاوه بر این اجازه داد که من بدون محافظ در مسیری که دولت آن را تایید کرده بود از مشهد به تبریز و از آنجا به تهران بازگردم. در مسیر سفر هر جا که می شد با مردم مصاحبه می کردم و تاجایی که من متوجه شدم کسی مرا تعقیب و یا تحت نظر نداشت.

به نسبت سفر قبلی ام به ایران در سال ۲۰۰۴ میزان نارضایتی مردم به خصوص در مورد اوضاع بد اقتصادی که تا حدی محصول تحریم های خارجی است، شدیدتر شده است. این تحریم ها فشار بسیار زیادی به مردم عادی وارد می کند ولی در کمال تعجب درصد چشمگیری از مردم حکومت ایران را مسئول این مشکلات می دانند.

تفاوت دیگر به نسبت سفر قبلی ام این است که مردم امروزه بیشتر می ترسند. در کل مردم ایران خیلی راحت و حتی جلوی دیگران به حکومت بد و بیراه می گویند. ولی به نظر می رسد که از سال ۲۰۰۹ به این سو یک خطر قرمز مشخصی تعیین شده و حکومت با هر نوع مخالفتی که جنبه سازمان یافته پیدا کند، حتی اگر انتقاد در مجامع علنی باشد، به شدت برخورد می کند.

خیلی از روزنامه نگاران یا فعالان مدنی و وبلاگ نویس ها به خاطر مصاحبه با رسانه های خارجی زندانی شده اند. به همین خاطر امروزه مردم ایران از ظاهر شدن در گزارش های تصویری رسانه های خارجی پرهیز می کنند.

در موارد متعددی کسانی که با آنها گفت و گو می کردیم به شدت با حکومت و مسئولان مخالفت می کردند ولی به محض شروع فیلمبرداری حرف های خود را ۱۸۰ درجه تغییر داده و از مسئولان تعریف و تمجید می کردند. به طور خصوصی به ما می گفتند که در ایران نمی توان به راحتی حقیقت را گفت.

معمولا در کشوری با حکومت استبدادی تشخیص و سنجش دقیق افکار عمومی کار دشواری است. ولی شکی نیست که میان مردم روستایی و لایه های سنتی و عقب مانده حکومت طرفداران فراوانی دارد.

در روستایی در حاشیه جاده مشهد به سمت تهران با یک کارگر ساده ۳۵ ساله که فقط سواد ابتدایی داشت صحبت کردم. در تمام حرف هایش از حکومت اسلامی ایران دفاع می کرد. وقتی از او در مورد زندانیان سیاسی و یا وضعیت بد حقوق بشر سئوال کردم سراش را با ناباوری تکان داد و گفت: «فکر نمی کنم که تو کشور ما آدم های بی گناه را زندانی کنند. حتما آنها یک کار خلافی کرده اند».

در گوشه دیگری از ایران یک مغازه دار که او هم سواد اندکی داشت و تنها منبع اخبار و اطلاعات او رسانه های دولتی بود می گفت که تمام ملل جهان و به خصوص مسلمانان از رهبر جمهوری اسلامی حمایت می کنند.

در قطب دیگر جامعه افرادی هستند که یا زندگی مرفه تر و یا سواد بیشتری دارند. کسانی که معمولا لباس های مد روز با مارک های خارجی می پوشند.

بعضی می گویند که انقلاب ایران از اساس یک اشتباه و نتایج آن فاجعه بار بوده است. در تبریز افرادی هستند که امید خود را به اصلاح نظام سیاسی حاکم به ایران از دست داده و با پیروی از دیدگاهی تجزیه طلبانه برای آذربایجان خواهان پیوستن این منطقه به کشور آذربایجان اند.

در یکی از قهوه خانه های کنار جاده مردی ضمن انتقاد از زورگویی های آمریکا می گفت که رهبران ایران عقل خود را از دست داده اند. یا زنی که نماز و روزه را به طور کلی کنار گذاشته می گفت بزرگترین عاملی که باعث روی گردانی مردم از دین شده همین حکومت اسلامی است.

در حقیقت یکی از دلایل اصلی علاقه بخشی از مردم ایران به آمریکا این است که آنها به تجربه و به مرور زمان به سمت چیزهایی گرایش پیدا می کنند که توسط رسانه های دولتی محکومت و یا نهی می شوند.

به نظر من شرایط ایران مثل سایر کشورهای استبدادی درست قبل از سقوط حکومت های آنها است. حدس می زنم که نظام جمهوری اسلامی دیر یا زود از بین خواهد رفت. مگر آنکه جنگی بین ایران و غرب روی دهد. در آن حالت به احتمال زیاد حس میهن پرستی بخش های از مردم به داد حکومت اسلامی خواهد رسید.
از: رادیو فردا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید