همیشه همینگونه بوده… همه خود را در صف دوستداران درخت و حامیان طبیعت و آرزومند هوای پاک میدانند و به قول وحشی بافقی، آشکارا حساب خود را از درختافکنان جدا تصور میکنند. با این وجود، نباید در کشوری که از عالیترین مقام تا شهروندان عادیاش در مدح درخت و مواهب حضورش در زندگی سخن میگویند، پیوسته باید از وسعت رویشگاههای جنگلی ارزشمندش در هیرکانی، زاگرس، مانگروها و خارتوران کاسته شود؟
چگونه است که اینک دسترویدست میگذاریم تا به بهانه احداث سدی مثلا در شفارود، حدود یکمیلیون اصله درخت از حیز انتفاع ساقط شود؟ چگونه میشنویم که دستکم دو میلیون اصله از ارزشمندترین بلوطهای ما در زاگرس به دلیل آفتی به نام سوسک چوبخوار باید از منطقه حذف شوند؟ چرا با واقعیت تلخی به نام محو شمشاد هیرکانی – گونه انحصاری جنگلهای شمال کشور – روبهرو شده و عملا کار چندانی از دست ما ساخته نیست؟
و چرا در حالی که کیفیت ارزشمندترین جنگلهای طبیعی ما در ارسباران، سواحل دریای کاسپین، خلیجفارس، دریای عمان و کوهستانهای باختری وطن در ناگوارترین شرایط خود بهسر میبرد. به باور نگارنده و در شروع هفته درختکاری که عموما شاهد غرس نهال توسط بزرگان و نخبگان کشوری و لشکری هستیم، باید نهادی در دل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور شکل بگیرد تا به درستی به پایش و ارزیابی قلمرو جنگلهای دستکاشتی بپردازد که در طول دستکم دو دهه گذشته کاشته شده و اینک نشان چندانی از آنها نیست! هست؟
به نظرم اینک زمان طرح این پرسش جدی است که آیا اولویت ما نباید به جای کاشت درخت در اقالیم نامناسب و با تحمل هزینههای استقرار گزاف، مراقبت از رویشگاههای طبیعی وطن در شمال، باختر، جنوب و مرکز کشور باشد؟
کلام آخر
اگر امروز سرانه فضای سبز هر ایرانی به کمتر از ۱۸صدم هکتار کاهش یافته، در صورتی که رقم نظیر آن در جهان، هشت دهم هکتار (بیش از چهاربرابر) است؛ نباید فکر کنیم که این نقصان را میتوان صرفا با کاشت درخت در جنگلکاریهای شهری جبران کرد. چه، آنچه کیفیت زندگی ایرانیان را تضمین کرده و ضامن حرکت روبه رشد مردم خواهد بود؛ نه فقط افزایش فیزیکی قلمرو جنگلهای دستکاشت که تضمین استمرار مفهومی است که از آن با عنوان خدمات بومسازگانی (اکوسیستمی) یاد میشود؛ خدمت ارزشمندی که همین دیروز- ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ – رییس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، ارزش بخشی از خدمات آن را در حوزه زیگونگی (تنوع زیستی)، ۲۰۰برابر ارزش ظاهری چوب و علوفه تولیدی در سطح ۸۵میلیون هکتار از مراتع کشور دانست و باید بپذیریم: یگانه راه پاسداری از آن، تعهدی واقعی به رعایت طراحی، بارگذاری و چیدمان توسعه بر بنیاد توانمندیهای بومشناختی و واقعیتهای جغرافیایی ایرانزمین است و بس.
از: شرق