بیانیه مشترک جبهه ملی ایران – اروپا و سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور به مناسبت ۱۴ مرداد: نهضت مشروطه و زمامدارانی که از تاریخ نیاموختند

جمعه, 13ام مرداد, 1402
اندازه قلم متن

به مناسبت ۱۴ مرداد: نهضت مشروطه و زمامدارانی که از تاریخ نیاموختند

جنبش مشروطه ایران که برای محدود کردن اختیارات پادشاه و نهادینه ساختن حقوق اساسی ملت مانند حقوق شهروندی، عدالت قضایی، حاکمیت قانون و آزادی صورت گرفت، در ۱۴ مرداد سال ۱۲۸۵ به صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه و دگرگونی نظام سیاسی ایران از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه انجامید.

مجلس اول شورای ملی در تاریخ ۱۴ مهر ۱۲۸۵ افتتاح شد و تدوین قانون اساسی را آغاز کرد. نمایندگان مجلس می‌دانستند که محمدعلی میرزا، ولیعهد، مخالف مشروطه است و اگر به پادشاهی برسد، کار امضای قانون اساسی دشوار خواهد شد. بنابراین شتاب کردند که تا پادشاهِ بیمار هنوز زنده است، کار را تمام کنند. در نتیجه برخی از اصول قانون شفاف نوشته نشد. در آن از حقوق مردم سخنی نرفت و جایگاه شاه، وزیران و وظایف آنان در مقابل مجلس مبهم باقی ماند. مظفرالدین شاه در تاریخ ۸ دی ۱۲۸۵ قانون اساسی را امضا کرد، اما پنج روز بعد درگذشت و فرزندش محمدعلی شاه بر تخت سلطنت نشست.

محمدعلی شاه پس از چند کوشش ناموفق برای انحلال مجلس، دستور به توپ بستن آن در دوم تیر ۱۲۸۷ و دستگیری سران نهضت مشروطه‌ داد و شماری از آنان را به جوخه های اعدام سپرد. این تمهیدات مقاومت مردم را برانگیخت و سرانجام دو سپاه از مشروطه‌ خواهان گیلان و اصفهان با فتح تهران در ۲۵ تیر ۱۲۸۸، محمدعلی شاه را برکنار و نظام مشروطه را برقرار نمودند.

در ۳ اسفند ۱۲۹۹ رضاخان میرپنج، فرمانده قزاق همدان و سیدضیاءالدین طباطبایی با همکاری افسر انگلیسی ژنرال ادموند آیرونساید کودتا کردند که در اثر آن رضا خان به قدرت رسید. وی پس از مهندسی انتخابات مجلس پنجم با رای اکثریت قاطع نمایندگانی که خود به آن مجلس آورده بود، علیرغم مخالفت دلیرانه و آشکار محمد مصدق و چند تن دیگر از نمایندگان خوشنام آن مجلس، خود را پادشاه خواند. او که از سرنوشت محمدعلیشاه عبرت نگرفته بود، مشروطه را عملا تعطیل کرد و بار دیگر سلطنت مطلقه را بر کشور حاکم ساخت. با اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰ و اولتیماتوم بریتانیا، رضاشاه مجبور به استعفا، رفتن به تبعید شد بدون آنکه مردم ایران کوچکترین حمایتی از او بنمایند. پس از او فرزندش محمدرضا پهلوی پادشاه شد.

محمدرضا پهلوی در ۲۶ شهریور ۱۳۲۰ در مجلس شورای ملی به قانون اساسی مشروطه سوگند خورد. اما او نیز از سرنوشت پیشینیان خویش نیاموخت. دخالتهای انگلیس و دربار و روحانیون مزدور خارجی در اداره امور کشور ادامه یافت و وقتی که دکتر مصدق در پی جنبش ملی کردن صنعت نفت با هدف اجرای کامل قانون اساسی و حفظ استقلال ایران به نخست وزیری رسید، آمریکا و انگلیس به کمک دربار و روحانیون ارتجاعی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دولت ملی و قانونی او را توسط کودتا ساقط کردند. پس از کودتا محمدرضا شاه هم مشروطه را تعطیل و حاکمیت مطلقه خود را بر کشور حاکم ساخت. او توسط سازمان مخوف ساواک به پیگرد و سرکوب فعالان و تشکل های سیاسی و مدنی پرداخت و هرگونه فعالیت علنی و ارتباط آنان با مردم را غیر ممکن ساخت. نتیجه این شد که در سال ۵۷ وقتی که مردم مصمم به پایان دادن به حکومت او شدند، جز آخوندهای عقب مانده و نادان که نسبتا آزادانه از طریق مساجد و جلسات قرآن خوانی با مردم در ارتباط بودند، هیچ نیروی دیگری قدرت بسیج مردم، حفظ دستاوردهای جنبش آزادیخواهی، افشای جو رعب و وحشتی که آخوندها تحت عنوان مبارزه علیه استبداد به راه انداخته بودند و مبارزه علیه تمامیت خواهی آنان را نداشت و آنها در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به قدرت رسیدند.

اکنون ۴۴ سال از آغاز جمهوری اسلامی میگذرد و این حکومت نیز بدون آموختن از تاریخ از آغاز تا به امروز با جهل و فساد و جنایت و نقض فاحش حقوق و آزادیهای مردم کشور ما را به مرز نابودی کشانده است. هیات حاکمه جمهوری اسلامی بر این تصور است که دیکتاتورهای پیشین به این علت شکست خوردند که معترضان و مخالفان خود را با قساوت و شدت کافی سرکوب ننمودند. آنها به این جهت به مراتب شدیدتر از زمامداران پیشین به سرکوب و کشتار معترضان و مخالفان مشغولند و هنوز درک نکرده اند که مردم بزرگترین قدرتند و وقتی اراده به پایان دادن به حکومت آنان کنند، هیچ نیرویی یارای ایستادگی در مقابل ایشان را نخواهد داشت. متوجه نشده اند که مبارزات مردم دینامیک خود را دارد. آنان از هر کنش و واکنشی می آموزند، خود را بهتر با شرایط تطبیق میدهند و نیرومندتر از پیش به میدان می آیند، تا در آخر پیروز شوند.

سران جنبش مشروطه به این آگاهی دست یافته بودند که شرط پیشرفت پایدار و رفاه جامعه بهبود مدیریت کشور است و این مهم تنها در سایه آزادی، حاکمیت ملت، قانون، عدالت و همراه آن ارتقاء فرهنگی و سیاسی میسر میشود. به تجربه میدانستند که پیشرفت و به روز کردن سیستم اداره کشور مادر پیشرفت در زمینه های دیگر است و در فقدان آن، چنانچه در برخی زمینه ها پیشرفتهایی نیز حاصل گردد، از ثبات و تداوم کافی برخوردار نخواهد بود و میتواند هر زمان به دلیل ضعف فرهنگ سیاسی و سوء مدیریت کشور دچار مخاطره گردد.

آنهایی که امروز خود را مشروطه خواه مینامند اما از دیکتاتوری گذشته تجلیل میکنند و خواهان بازگشت به آن هستند، هرچه باشند، مشروطه خواه نیستند. مشروطه خواهان واقعی خوب میدانند که دیکتاتوری در ایران آینده ای ندارد. هر جریانی هم که تصور کند میتواند مردم ایران را که بیش از یک قرن است برای حقوق و آزادی های خود مبارزه میکنند، بفریبد و دیکتاتوری دیگری را بر آنان تحمیل کند، از تاریخ نیاموخته و محکوم به شکست است.

یکی از مشروطه خواهان برجسته دکتر محمد مصدق بود که با درک درست از تاریخ و آگاهی به راه و رمز رستگاری ملت ایران به دفاع از دستاوردهای مشروطیت، استقلال کشور، حقوق و آزادی های مردم ایران و مبارزه برای استقلال، آزادی و دموکراسی در ایران پرداخت. او و جمعی از رجل فرهیخته و خوشنام آن دوران در سال ۱۳۲۸ با هدف ملی کردن صنعت نفت ایران و اصلاح قانون انتخابات، جبهه ملی ایران را تاسیس کردند. سازمانی که قبل از سقوط نظام پیشین خواهان اجرای بدون کم و کاست قانون اساسی مشروطه بوده و همواره مخالفت صریح خود را با هرگونه دیکتاتوری اعلام داشته است. لازم به توضیح است که قانون اساسی مشروطه بخاطر کمبودهایش دیگر پاسخگوی مسائل امروز نیست. مردم ایران نیازمند یک قانون اساسی مدرن و دموکراتیک اند که حقوق انسانی و شهروندی و آزادی های ایشان در آن به روشنی رعایت و تضمین شده باشد. بنابراین، از نظر ما تدوین قانون اساسی آینده باید مبری از هرگونه گرایشی به سمت حکومت فردی، موروثی و ایدئولوژیک باشد.

جبهه ملی ایران – اروپا و

سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور

۱۳ مردادماه ۱۴۰۲ برابر با  ۴ اوت ۲۰۲۳

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.