در این سالها با این حجم سانسور و توقیف رسانهها و بازداشت روزنامهنگاران، گزارشهای خبری ما روزنامهنگاران پر از اشاراتی رندانه است که تنها صاحب نظران رند می توانند نکته مورد نظر را دریابند.
روبروی سردبیر محترم نشستهایم، بحثمان در مورد حقوق روزنامهنگاران است، من و دو خانم دیگری که به جلسه دبیران روزنامه جدید دعوت شدهایم، مدام میگوییم که ممکن نیست و سردبیر محترم هم لبخند میزند. سردبیر محترم میخواهد روزنامهای تحلیلی منتشر کند، همان ابتدای صحبتهایش تاکید کرد که باید هر روز در تمام صفحات مطالب تولیدی داشته باشیم، اما برای هر صفحه تنها یک نفر خبرنگار در نظر گرفته آن هم با پایین ترین سطح حقوق.
ما سه نفر اعتراض می کنیم و با نگاههای حمایتجویانه منتظر تایید همدیگر هستیم، شاید به خاطر اینکه می ترسیم با قاطعیت این پیشنهاد کاری را رد کنیم چون ممکن است تا مدتها روزنامه جدید دیگری منتشر نشود. سردبیر محترم انگار تمرکز چندانی ندارد مدام پلک می زند و موبایلش را چک می کند. یکی از خانم ها می گوید ما روزنامه نگاران از حقوق همه مردم دفاع می کنیم اما کسی از حق ما دفاع نمیکند.
مشکل اینجاست که سردبیر محترم هم یکی از ماست یعنی سالها روزنامه نگاری کرده و خودش می گوید از بیست و چند سال کار هیچ اندوختهای ندارد. اما خواسته سرمایهگذاری که بالا بردن حقوق روزنامهنگار تاثیری در سرمایهاش ندارند را پذیرفته و میخواهد روزنامهای تحلیلی با حداقل هزینه ها منتشر کند.
با خودم فکر می کنم چطور از دوستانم بخواهم که در سال ۹۳ با همان حقوق سال ۹۲ که آنهم تفاوت چندانی با حقوق ۹۱ نداشت بیایند و نفری یک صفحه در بیاورند. یعنی از ساعت یک ظهر تا هشت شب جلوی مانیتور به اندازه یک کتاب، خبر بخوانند تا بتوانند ۵۰۰۰ کلمه برای یک صفحه «غیر تولیدی» کپیپیست کنند. بعد هر روز توبیخ شوند که چرا مطلب تولیدی ندارید.
این تازه بخش کوچکی از مشکلات ماست، روزنامهنگاری در این سالها با مشکلاتی مواجه بوده که ۹۰ درصد آن به دولتها باز میگردد. روزنامهنگاری در ایران یعنی گذشتن از هفت خوان رستم، یا به قول استاد فریدون عموزاده خلیلی؛ «کار روزنامهنگاری در ایران مانند بازی کردن فوتبال روی زمین پر از مین است.»
در هشت سال گذشته برای ماندن در عرصه مطبوعات آنقدر احتیاط و ملاحظه کاری کردهایم که مانند عارفان و شیخان ادبیات ایران، لقب رندی برازنده مان شده است. شیخ شیراز از آنجا که میخواست اهل تساهل و تسامح باشد، اما با ظرافت به تمامی مسائل اشاره کند، تعریف جدیدی از رندی ارائه کرد، رند در تعریف حافظ همچون خود او نکتهگو و بیزار از زهد و ریا و دروغ و منتقد تقوای مصلحتی بود. در نظر رند شیرازی جاه و مقام دنیوی بی اعتبار بود. در این سالها با این حجم سانسور و توقیف رسانهها و بازداشت روزنامهنگاران، گزارشهای خبری ما روزنامهنگاران پر از اشاراتی رندانه است که تنها صاحب نظران رند می توانند نکته مورد نظر را دریابند.
نزهت امیرآبادیان، روزنامه نگار
از: قانون