از درمان خارش سر تا درمان ناباروری، درمان لک پوستی، چاقی و حل مشکل کبد چرب. اینستاگرام و تلگرام سرشار است از ادعاهای افرادی که عنوان طبیب سنتی یا طبیب اسلامی را به دوش میکشند و ادعا میکنند درمان تمامی بیماریهای عالم را میدانند.
کافیست تصویر صورت، زبان، دست یا هر عضو دیگری از بدنتان را برایشان بفرستید، تا فهرستی بلند از بیماریهای شما را تشخیص بدهند و ادعا کنند اگر از داروهای آنها استفاده کنید، در کوتاهترین مدت ممکن درمان خواهید شد.
«حکیم پیران»، یکی از همین مدعیان طب اسلامی میگوید اگر مشکل تخمدان پلی کیستیک دارید، باید در طول روز حداکثر تا ساعت شش بعدازظهر، صد الی شب گرم سبزی شاهی بخورید. طبیب دیگری ادعا میکرد راه درمان فیبروم رحم، ادرار کردن روی خاکانداز داغ و رساندن دود ناشی از آن به بدن است.
پای این مدعیان که اغلب خود را «استاد» مینامند، به برنامههای صداوسیما هم باز شده است و با استفاده از بودجه عمومی، از رسانه ملی به تبلیغ میپردازند.
یکی از آنها روی آنتن صداوسیما ادعا میکند بیماریهای آلرژی با خوردن سیب و بابونه درمان میشود و دیگری برای درمان تمامی بیماریهای قلبی، جوشانده اسطوخودوس تجویز میکند.
کلیدواژه مشترک تمامی این طبیبهای سنتی و اسلامی نیز، بینیازی از مراجعه به پزشک، درمان به روشهای نوین، و استفاده از داروهای تایید شده نظام سلامت است.
یک پزشک در توصیف این اطبای طب سنتی یا اسلامی به «ایرانوایر» گفت: «ما در پزشکی نوین مفهومی داریم با عنوان graft vs. host disease . این مفهوم برای توصیف موقعیتی است که بخشی از بدن به جنگ دیگر قسمتها میرود. طبهای سنتی و اسلامی هم به همین روش در دل نظام سلامت ایران نشسته است و در حال از بین بردن سیستم سلامت کشور است.»
به گفته او، نتیجه عملکرد مدعیان طب سنتی و اسلامی در کوتاهمدت بازی با جان بیمارانی است که به آنها باور دارند، اما در طولانیمدت با بیاعتماد کردن شهروندان به سیستم پزشکی رسمی، میتوانند فاجعه آفرین باشند.
***
گردش مالی «طب غیررسمی»
از سال ۱۳۸۷، دانشکده طب سنتی دانشگاه شهید بهشتی با مجوز وزارت علوم، بهصورت رسمی با سه گرایش داروسازی سنتی، طب سنتی و اخلاق پزشکی آغازبهکار کرد. بهمرور آمار دانشگاههای ارائه دهنده رشته تحصیلی طب سنتی به ۱۷ دانشگاه افزایش یافت؛ اگرچه فارغ التحصیلان این رشته حق استفاده از «متخصص» را ندارند و مدرک آنها معادل پیاچدی ارزیابی میشود.
طبق آمار وزارت بهداشت، ۴۰۰ فارغالتحصیل طب سنتی از دانشگاه فارغ التحصیل شدند و ۴۰۰ دانشجو در این رشته مشغول به تحصیل هستند.
چاهی که بر سر راه ساختار پزشکی و سلامت ایران اما بهعنوان طب سنتی یا طب اسلامی کندهاند، بسیار بزرگتراز این است. پس از تصویب «ارتقاء ساختار تشکیلاتی دفتر طب ایرانی» در دولت «ابراهیم رئیسی»، «زهره الهیان»، رییس فراکسیون طب سنتی مجلس، خواستار استقرار طب سنتی در «نظام سلامت» شده است.
این خواسته رییس فراکسیون طب سنتی به این معنا است که یعنی حداقل در مراکز جامعه سلامت، دفاتر طب سنتی اضافه شود و در نهایت حتی در خانههای بهداشت در کوچکترین روستاها هم، اطبا سنتی به طبابت مشغول شوند. این درحالی است که تا امروز تنها ۴۰۰ فارغ التحصیل و ۴۰۰ دانشجو بهصورت رسمی در این رشته تحصیل میکنند.
مابقی پیشبینی فراکسیون طب سنتی از استخدام طبیبان سنتی و اسلامی را اما، افرادی آموزش ندیده پر خواهند کرد.
اشتغال این تعداد افراد مدعی طب سنتی و اسلامی، بدون انتفاع مالی بزرگ ممکن نیست. بهطور مثال، ذیل دو سند «منشور احیا و کاربرد طب سنتی» و «سند ملی گیاهان دارویی»، ۵ درصد بودجه پژوهشی کشور باید در اختیار طب سنتی قرار بگیرد.
بودجه پژوهشی مصوب در سال ۱۴۰۲، ۲۹ هزار و ۲۱۱ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. پنج درصد این رقم، ۲۹۲ میلیارد و ۱۱۰میلیون تومان میشود. مبلغی که مشخص نیست چه کمکی به ارتقای سلامت جامعه میکند.از سوی دیگر، ۵۰ پژوهشکده طب سنتی در ایران بهصورت رسمی مشغولبهکار هستند. تمامی این پژوهشکدهها سهمهای قابلتوجهی از بودجه عمومی کشور را به خود اختصاص میدهند.
همچنین معاون «طب سنتی» وزارت بهداشت، در جدیدترین اظهارنظر خود خواستار اختصاص یافتن سهم چهار درصدی از سهم درمان کشور شد،یعنی چهار درصد از بودجه ۳۱۳ هزار میلیاردی حوزه سلامت، برای سال ۱۴۰۲.
«حسین خیراندیش»، مدعی داشتن تخصص در طب سنتی نیز در برنامه اینترنتی «رودررو» اعلام کرد که در ایران ۱۴ میلیارد تومان است. این ارقام تنها مربوط به بخش رسمی آن چیزیست که طب سنتی یا طب اسلامی خوانده میشود.
بحران مهاجرت پزشکان در میانه اقبال نظام به شبهه علمها
درحالیکه با چراغ سبز نظام اسلامی، شبهه علمهایی بهعنوان طب اسلامی و طب سنتی مورد توجه و اقبال قرار میگیرند، بحران «معیشت» و کاهش «منزلت اجتماعی»، موجب سونامی مهاجرت پزشکان و پرستاران ایرانی شده است.
تنها در سال ۱۴۰۱ به گفته رییس کل سازمان نظام پزشکی ایران، بیش از ۴ هزار پزشک ایرانی درخواست دریافت عدم سوءپیشینه کردهاند که مدرک لازم برای مهاجرت است. تعداد کادر درمانی که در سال جاری بار مهاجرت از ایران بستهاند، از این هم بیشتر است.
«محمد رئیسزاده»، رییس سازمان نظام پزشکی ایران، ۲۲مرداد۱۴۰۲، «خالی شدن کشور از پزشک» را بحرانی «جدی» خواند و در مورد آینده حوزه سلامت ایران هشدار داد.
یک ماه پیش از آن نیز رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، از دریافت گواهی لازم برای مهاجرت کاری توسط حدود ۱۰ هزار متخصص و فوقتخصص دیگر ایرانی طی دو سال گذشته خبر داده و گفته بود که کشورهای عربی، به مقصد اصلی مهاجرت پزشکان ایرانی تبدیل شده است.
در همین زمینه، «ایرج فاضل»، رییس جامعه جراحان ایران، ۲۴اردیبهشت۱۴۰۲ در مورد کاهش جراحان در آینده هشدار و خبر داده بود که «استقبال از تمام رشتههای پایه در کنکور کاهش یافته است و امروز در بسیاری رشتههای تخصصی مثل جراحی کودکان یا جراحی قلب، حتی یک داوطلب هم نداریم.»آقای فاضل با اشاره به شدت گرفتن این روند در سالهای گذشته گفته بود: «با ادامه چنین شرایطی، ۱۰ یا ۲۰ سال بعد، در بسیاری رشتهها دیگر متخصصی در کشور نداریم.»
مهاجرت کادر درمان تنها به پزشکان محدود نمیشود، بلکه در سالهای گذشته آمارهای تاملبرانگیزی درباره مهاجرت ماماها و پرستاران نیز منتشر شده است.
تنها مشکلات معیشتی و کاهش منزلت اجتماعی دلیل مهاجرت پزشکان نیست.
روزنامه «هممیهن» ۲۵تیر۱۴۰۲، به نقل از «بابک زمانی»، از اعضای هیاتمدیره مجمع انجمنهای علمی گروه پزشکی ایران، خبر بازنشستگی اجباری گسترده پزشکان در دو هفته گذشته را تایید کرد. این درحالی است که به گفته بابک زمانی، «طبق قانون تا زمانی که یک پزشک بخواهد، میتواند فعال باشد و کار کند.»
این عضو هیات مدیره مجمع انجمنهای علمی گروه پزشکی ایران اضافه کرد این پزشکان افرادی بودند که «در واکنش به اتفاقات ماههای گذشته در قالب امضای بیانیههایی که از سوی انجمنهای پزشکی نوشته شد، مشارکت داشتند و پس از ابلاغ خبر بازنشستگی، اجازه ورود برخی از آنها به بیمارستانها هم داده نشده است.»
رییس دولت سیزدهم اما با نادیده گرفتن ریشه و عواملی که باعث مهاجرت پزشکان شده است، ۳۱مرداد۱۴۰۲ مدعی شد که زمینه مهاجرت معکوس پزشکان فراهم است. او در مراسم گرامیداشت روز پزشک و داروساز خطاب به پزشکان مهاجرت کرده گفت: «کسانی که رفته اند، بدانند که زمینه شغل مناسب برای آنها وجود دارد.»
تولد طب اسلامی در ایران
طب اسلامی در ایران مولود «شیخ عباس تبریزیان»، روحانی زاده نجف است. او از جمله روحانیون اخباری شیعه معتقد به لزوم بازگشت به گذشته (صدر اسلام) است.
خودش نقل میکند که ورودش به «طب اسلامی» پس از آن بود که همسرش مبتلا به سرطان میشود و پزشکان نوین از معالجه او در میمانند. این شیخ اخباری پس از آن بهدنبال یافتن راهی برای درمان همسرش به آیات و روایات اسلامی مراجعه میکند و همین میشود اساس «طب اسلامی» که از آن دم میزند.
عباس تبریزیان از حدود سال ۱۳۹۰ در ایران شروع به تبلیغ «طب اسلامی» میکند و همزمان با ایده تولید «علم بومی»، مورد اقبال برخی از نهادهای قدرت هم قرار میگیرد و بعضا از آن حمایت هم میشود. تبریزیان ادعاهای شاذی دارد. از جمله اینکه مدعی است برای طب اسلامی، درمان سرطان و اماس با درمان سرماخوردگی هیچ تفاوتی ندارد.
«حسین روازاده»، دومین مدعی طب اسلامی هم، تقریبا از همان زمان، شروع به تبلیغ ایده «بازگشت به تغذیه سنتی و اسلامی» برای رسیدن به سلامتی کرد. او تا مدتها امکان استفاده از تریبون صداوسیما را برای ترویج نظراتش داشت.
روازاده نیز که در دانشگاه تهران پزشکی خوانده است، در طرح مسائل غیرعلمی با تبریزیان در رقابت است. مانند این ادعا که نمک بدون ید و افزودنی،فشار خون را پایین میآورد.
دخالتهای این مدعیان طب اسلامی در امر پزشکی و سلامت، کار را به جایی رساند که قوهقضاییه علیه هر دو اعلام جرم کرد.
شاید اگر همهگیری کرونا به ایران نمیرسید، بساط تبریزیان با مخالفتهای مراجعی از جمله «ناصر مکارم شیرازی» و «عبدالله جوادی آملی» جمع میشد؛ بهخصوص که در مرداد ۱۳۹۸، دادگاه ویژه روحانیت خواستار پلمپ مراکز فعالیت او در سراسر کشور گردید.
همهگیری کویید-۱۹ اما جان دوبارهای به «طب اسلامی» و جریان شیخ تبریزیان داد. او آن زمان ادعا کرد بیماری کویید- ۱۹ عذاب خداوند بود برای اهالی شهر قم، چراکه دادگاهی در آن شهر او را محکوم کرده بود.
او روی موج سردرگمی پزشکی مدرن در مواجهه با بیماری کویید در ماههای اول پاندمی سوار شد و دوباره به تجویز داروهای مهجور با عنوان «طب اسلامی»، از جمله روغن بنفشه و «داروی امام کاظم» پرداخت. همزمان تخریب پزشکی نوین نیز از سوی این طیف از مدعیان طب اسلامی آغاز شد.
این طیف، مخالفت با واکسنهای کویید را از همان زمان آغاز کردند و بهمرور به انواع دیگر واکسیناسیون نیز گسترش دادند.
تفاوت طب سنتی و طب اسلامی
اگرچه اکثر این مدعیان خود را طبیب «اسلامی-سنتی» میخوانند؛ این دو نوع طب از یکدیگر جدا هستند.
طب سنتی در ایران که آن را با ابنسینا و حکم راضی مرتبط میدانند، طبی است با ریشههایی رومی و در آمیخته با فلسفه. خیلی از مفاهیمی که در کتب این دانشمندان ایرانی مطرح شده است، برگرفته از کتاب جالینوس است.
همانطور که در فلسفه عناصر اربعه داریم، در طب سنتی هم اخلاط اربعه داریم. طب سنتی بیشتر مبتنی است بر شهود فلسفی. طب سنتی یا طب ایرانی را سعی میکنند با ابن سینا و حکم راضی مرتبط کنند. در شرایطی که خیلی از مفاهیم مطرح شده در کتب این دانشمندان، برگرفته از کتاب جالینوس است. هواداران طب اسلامی اما طب سنتی ایرانی و طب ابن سینا را قبول ندارند و معتقدند که توصیههای حرام دارد.
یکی از اصول طب اسلامی «لا شفاء فی الحرام» است، یعنی شفا را نمیشود از امر حرام به دست آورد. مدافعان طب اسلامی معتقدند آن چیزهایی که از دل احادیث و روایات با ماهیت طبی مطرح شده باشد، برای سلامتی جامعه کافی است.
تمامی روایات و احادیث در رابطه با طب اسلامی نیز در کتابهای «طب الرضا»، «طب الائمه» و «طب الرسول» جمعآوری شده است. کتابهایی که اصالت هیچکدام قابل اثبات نیست. برای مثال، «جوادی آملی» میگوید از شش هزار حدیثی و روایتی که در حوزه طب اسلامی جمعآوری شده است، تنها پنج درصد آن میتواند درست باشد؛ یعنی تنها ۳۰۰ مورد آن.
از سوی دیگر هواداران طب سنتی معتقدند که طب اسلامی وجود ندارد. طب سنتی در ایران توسط عطارها، دانش مختصری در زمینه تسکین بیماریهای ساده را سینهبهسینه آموخته بودند و هواداران خود را داشتند.
با پروبال گرفتن طب اسلامی و رونق گرفتن بساط این نوع از طب، عطاران نیز با عنوان طبیبان سنتی پابه میدان گذاشتند.
کلاهبرداری رسمی
عطارها برای رقابت با طبیبان اسلامی و نظام سلامت، بهمرور دایره محصولات خود را افزایش دادند. مدتهاست که دیگر چوب دارچین و کتیرا و روغن کنجد تنها محصولاتی نیست که در عطاریها عرضه میشود. انواع مخدر و داروهای تقویت جنسی تحتعنوان داروی گیاهی برای لاغری، تمرکز و ضداضطراب، در بساط عطاریها دیده میشود.
ایرانوایر پیشتر گزارشی در رابطه با عرضه مخدر در عطاریها منتشر کرده بود. آنها همچنین داروهایی مانند «ویاگرا» یا «متادون» را با بستهبندی متفاوت بهعنوان داروی گیاهی عرضه میکردند.
یک پزشک در رابطه با داروهای عرضه شده در بستر طب سنتی یا طب اسلامی به ایرانوایر گفت: «تاکید روی گیاهی بودن دارو اشتباه است. گیاه دارویی داریم، اما داروی گیاهی نداریم.»
به گفته این فرد، «خاستگاه بسیاری از داروهای امروزی ما هم گیاهان هستند. برای مثال گیاه انگشتدانه، از ماده دیگوکسین استخراج میشود. جوشانده گنهگنه میشود آسپرین.»
علم توانسته است استخراج دارو از گیاهان را در صورت لزوم ساماندهی کند و برای آن دوز تعیین کند. اگر طب نوین از این گیاهان استفاده نمیکند، بهدلیل عوارض آن است. گیاهی است به نام تاتوره که برای بند آوردن اسهال از آن استفاده میشود، اما مسمومیتهای آن عوارضی مانند شیشه دارد.
«تریاک و متادون هم اسهال را بند میآورد، ولی مشکلات دیگری دارند. ما امروز داروهای دیگری تجویز میکنیم که عوارض کمتری داشته باشد.» این را یک پزشکی میگوید که نمیخواهد نامش آورده شود.
«اگر کتف کسی در برود، میشود به روش سنتی به فشار آوردن و کشیدن، آن را جا انداخت، اما این روشهای سنتی همیشه این آسیب را دارد که ممکن است اعصاب دست برای همیشه از بین برود؛ ولی روشهای کم عوارضتر علمی برای جا انداختن کتف وجود دارد که نه گیاهی هستند و نه سنتی، اما جواب میدهند.»
موضوع شفاکدهها اما جداست. شفاکدهها داروهای لازم برای طبیبهای اسلامی را تهیه میکنند. اغلب این شفاکدهها محیطهایی آلوده به کپک، قارچ و حشرات هستند که در آنها گیاهان دارویی براساس نسخههای ادعایی بهجا مانده از پیشوایان شیعیان تهیه میشود. پیشتر یکی از شفاکدههای منسوب به عباس تبریزیان، بهدلیل آلودگیهای فراوان در مشهد پلمب شده بود.
بااینحال، هنوز هستند شفاکدههایی که عنبرنسا یا مدفوع الاغ ماده را بهصورت سیگار آماده در اختیار مراجعین قرار میدهند. گردش مالی گیاهان دارویی در ایران تا سال ۱۴۰۱، بیش از یک میلیارد دلار بوده است. هرچند دبیر ستاد توسعه علوم و فناوری گیاهان دارویی و طب سنتی در گفتوگو با «تسنیم»، اعلام کرد که هدفگذاری بازار تا ۱۵ میلیارد دلار افزایش یافته است.
در کنار طب سنتی و اسلامی، نوع دیگری از کلاهبرداری حوزه سلامت نیز این روزها رواج یافته است: «سوجوک، یا قرینه درمانی.»در این نوع از شبههطب، عنوان میشود که هرکدام از ارگانهای بدن، قرینهای در کف دست ها دارند و اگر برای مثال فردی ناراحتی کلیوی داشته باشد، قرینه کلیه را در دستانش ماساژ میدهند تا درمان شود.
ماساژ درمانی، حجامت درمانی، زالو درمانی نیز ازجمله همین شبه طبها هستند که اخیرا تحت پوشش بیمه نیز قرار گرفتهاند.
آن خط فکری که قصد بازگشت پزشکی به ۱۴۰۰ سال پیش را دارد و در بیانیه گام دوم انقلاب نیز بر آن تاکید کرده است، قصد دارد از جمهوری اسلامی به نظام اسلامی، از نظام اسلامی به حکومت اسلامی و از حکومت اسلامی به تمدن اسلامی و زیست اسلامی برسد.
امت در تمدن اسلامی باید با تمامی ارزشهای صدر اسلام زندگی کنند و درمان و سلامتی آن نیز باید اسلامی باشد.
مقامهای حکومت جمهوری اسلامی و مروجان اصلی طب اسلامی نهفقط در صورت بیماری به پزشکان مراجعه میکنند، که حتی برای معالجه به کشورهای غربی میروند.
حضور «محمود هاشمی شاهرودی»، رییس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام در آلمان، یا سفر «محمدعلی موسوی جزایری»، نماینده ولیفقیه در استان خوزستان به لندن برای معالجه یا حتی سفر پزشکی اعضای خانواده «علی خامنهای» و «اکبر هاشمی رفسنجانی» به خارج از ایران، از موارد خبرساز مراجعه به منابع پزشکی معتبر بهجای اعتماد به طب سنتی در میان حاکمان بر ایران است.
از: ایران وایر